eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.5هزار عکس
12.5هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌷 💠برشی از کتاب روایت زندگی شهید محسن حججی 🍃🌹دخترم که باردار شد یکی از اتاق هایمان را دادیم دستشان. می‌خواستم هوایشان را داشته باشم. باصدای صبح پامیشدم. می‌رفتم صدایش بزنم. می‌دیدم نشسته. از کی؟ نمی‌دانم. تا صبحانه آماده کنم هنوز مشغول بود. 🍃🌹دلم بند نبود. چند دفعه سرک کشیدم. با چشم خودم دیدم که هرروز ، و را می‌خواند. 🍃🌹زمستان‌ها داخل اتاقی که بخاری نداشت سجاده‌اش را پهن می‌کرد. می‌ترسیدم سرما بخورد. می‌گفتم:(( مامان‌جون قربونت‌برم اینجا سرده!)) می‌گفت:(( اتفاقا اینجا خوبه.)) می‌خواست خوابش نبرد و نشود. 🍃🌹زود شناختمش که اهل نماز و روزه است. از همان روز خرید عروسی. سرظهر وسط بازار غیبش زد. با سینی آب‌هویج‌بستنی پیدایش شد. گفت رفته نماز بخواند. هنوز باهاش راحت نبودم. به مادرش گفتم:(( چرا آقامحسن برا خودش بستنی نخریده؟)) چادرش را کشید توی صورتش و یواشکی درگوشم گفت:(( است.)) 🍃🌹موقع انتخاب هم گفت:(( من طلا دست نمی‌کنم؛ برای مرد حرومه.)) اولش که افتاد رو دنده لج که اصلا حلقه نمی‌خواهم. بعد که زهرا اصرار کرد به حلقه‌ی رضا داد. همه بازار را زیر پا گذاشتیم تا سِت طلا و پلاتین پیداکنیم. ✍به روایت مادر همسر 🌷 @Shahidhojatrahimi
📚برشی از کتاب 📝کم کم با جلسات آشنا شد. زمان رفتنمان به تخت‌فولاد را با ساعت کلاس⌚️ اخلاق آیت‌الله ناصری تنظیم می‌کردیم. مدام می‌کرد. از آن زمان بیشتر به خودش سخت می‌گرفت. مستحبی‌اش شروع شد؛ مخصوصا در ایام خاص👌 📝سال آخر شعبان را روزه گرفت. جمعه‌ها بعد از نمازظهر راه می‌افتادیم🚖 سمت و سر خاک حاج‌احمد افطار می‌کرد. لابه‌لای این کلاس‌های اخلاق آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاع‌مقدس✌️ را دعوت کرد موسسه. 📝حاج‌حسین آن شب درباره‌ی "انقطاع الی الله" صحبت کرد که وقتی به رسیدی خدا تو را می‌خرد😃 و وقتی خدا تو را بخرد . افتاد دنبال انقطاع. جرقه‌اش💥 از آن روز خورد. 📝چقدر بابت این حرف گریه کرد😭. روی پایش بند نبود که را پیدا کند. کتاب می‌خواند📖 و وب‌گردی می‌کرد بلکه چیز جدیدی بفهمد و راهی به سویش باز شود💫از بس مطلب پیدا کرد به ذهنش رسید💬 که این‌ها را برای بقیه هم به اشتراک بگذارد📲 📝وبلاگی راه‌اندازی کرد به اسم که این آخری‌ها تبدیل شد به وب‌سایت ⇜میثاق خودم این 📱 را برایش راه انداختم. تمرکزش روی شهدا🌷 بود؛ چه‌کار کردند که به این درجه رسیدند🕊 @shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
📚برشی از کتاب شرح زندگی 📝شبی که می‌خواست برود از چهره اش فهمیدم که دیگر برگشتنی نیست🚫. من این چهره ها را توی جبهه زیاد دیده بودم. 📝قیافه هایی که می دانستی بار است نگاهشان می‌کنی. خداحافظی👋 آخر محسن هم آب پاکی را روی دست ما ریخت. زیاد بغلش نکردم. وقتی را بوسید سریع جدایش کردم. فاصله را حفظ کردم. 📝همه برای بدرقه اش رفتند ترمینال🚎؛ ولی من نرفتم❌. وقتی زنگ می‌زد📞 باهاش حرف نمی‌زدم. وقتی هم شد دعانکردم که برگردد. 📝توی باجه بودم که پدرخانمش زنگ زد گفتم توی بانکم. طاقت نیاورد. آمد پیشم👥 و گفت:این بچه رو گرفتن از آمدند خانه‌مان. گفتند:چون عکسش📸 رو پخش کرده‌ن احتمال هست. گفتم:خودتون رو خرج نکنید. ما راضی نیستیم🚫. 📝می دانستم محسن آمدنی نیست. نبود که بالاجبار ببرندش. کسی که دنیـ🌍ـا را دوست ندارد نمی‌توانی به زور نگهش داری. دعاکردم شود. 📝مادر و خواهرهایش بی‌قراری می‌کردند. همان شب🌖 خبر آمد. وقتی گفتند پیکرش قرار است بیاید رفتیم . من و خانم و پدرخانمش. بود. 📝منتظر بودیم. گفتند که امروز نمی آید. امشب توی برایش مراسم می‌گیرند. گفتم:اگه می‌شه رو ببرید سوریه حتی اگه شده با هواپیمای باربری✈️.قبول کردند.وقتی رفتیم خبری ازش نبود🚫. فهمیدیم برای اینکه دل ما نشکند💔 این‌طور گفته‌اند. 📝گفتند باید آزمایش انجام بدهیم. شاید تکه‌هایی که به ما تحویل داده‌اند مال یک بدن نباشد و گفته باشند.بعد از آن هم چندبار شایعه شد که آورندش؛ ولی حاج قاسم گفته بود به کسی اعتماد نکنید 📛تا خودم زنگ بزنم📞. 📝حاج‌قاسم زنگ زد و گفت:وقت آمدنه. چی صلاح می‌دونید❓گفتم:اگه میشه ببریمش برای طواف. چون اذن شهادتش🌷 رو از گرفته. 📝مشهد که رفتیم قضیه لو رفت و مراسم باشکوهی🌸 برایش گرفتند. روز بعد در حسینیه امام خمینی به تابوتش و بعد هم آن تشییع‌های باشکوه⚰.می‌دانستم محسن می‌شود؛ اما این اتفاقات را پیش بینی نمی‌کردم.‌ 📝فیلم اسارتش📹 را که دیدم توقع نداشتم آن‌طوری ظاهر بشود. اگرچه محسن خودش نبود. داشت از جایی هدایت می‌شد. هدفی داشت🎯 و داشت می‌رفت . حتی به اطرافش نگاه نمی‌کرد. هیچ‌وقت برای شهادتش حسرت نخوردم فقط حسرت این را خوردم که چرا نشناختمش😔 و خوبی هایش را بعد از از این و آن شنیدم. (به روایت پدر) 🆔 @shahidhojatrahimi
⭕️پیام #شهدای_غواص به مسئولین: قرار بود ما زیرآبی برویم، تا #ایران_آزاد و #سربلند بماند شما زیرآبی می روید که چه شود مراقب باشید،❗️ #خون_شهـدا گلو گیرتان نشود.☝️ @shahidhojatrahimi
°★°ما اگر #گم گشته‌ی راهیم عیب از جاده نیست❌  جاده ها جا می‌گذارند آن که را #آماده نیست😔   °★°آب و نان از آن دونان #آسمان از آنِ ما این قفس⭕️ سقف نگاه مردم #آزاده نیست °★°پیش پای دوست #افتاد اما #سربلند پیش پا افتاد اما #پیش_پا افتاده نیست🚫 °★°از #وضو با خون دل آن «گونه» گل🌷 انداخته خنده‌ی مستانه‌ی این زخم‌ها از باده #نیست °★°ساده از این کوچه‌ها🏘 این #نام‌ها رد می‌شویم رد شدن از #معبرخون_شهیدان #ساده_نیست❌ 📝حسین مودب #شهدای_مدافع_حرم #شبتون_شهدایی🌙 @shahidhojatrahimi
#زیارت_با_ادب عـادت نـداشـت کـفـشـش را بگذارد توی پلاستیک و دسـت بگـیرد.👞👞 فـقـط کـفـش داری. حـتـی در زمان های شلوغی که باید تـوی صـف می ایـستـاد. می گفت : " اگه جایی بری مـهمـونی، با کـفـشات می ری؟! تـو خـونه ادب حُـکم میکنه بذاری دم در.😊" برشی از کتاب #سربلند صفحه ی ۸۵ #سالروز_اسارت💔 #شهید_محسن_حججی🌹 @shahidhojatrahimi
◀ محـرم و صـفـر . دومـاه محـرم و صـفــر کامـل لبـاس مشـکـی مـی پوشـید.◾️ . از چـهل روز قــبل از عاشـورا شــروع مـی کـرد زیارت عاشـورا خواندن، . بعد از عاشـورا تا اربعیــن هم یک چـله دیگر مـی خواند.🌴 . تخـمه و آجـیل و خـوراکـی های ایام شـادی هم تعــطـیل.❌ . از آن سـال که روضـه های دونفــره مان سه نفــره شد، برای علـی هم جـدا روضـه مـی خـواند و سـینــه مـی زد.💔😔 برشی از کتاب #سربلند شهید محسن حججی🌹 صفحه ی ۸۰ @shahidhojatrahimi
#امام_خامنه_ای: 💢امروز، به فضل همین #شهادتها و به برکت خون شهدا🌷 ملت ما، #سربلند و آبرومند است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidhojatrahimi
🕊 ♥️ 🕊 ♥️ 🕊 ★کبوترانه پريدند #عاشقان_خدا ⭐️به بيکرانه‌ترين سمت آسمان خدا🕊 ★و #عرش زير قدم‌هايشان👣 ⭐️به خود لرزيد ★چه #سربلند گذشتند ⭐️از امتحان خدا✌️ #شهید_محسن_حججی #شبتون_شهدایی 🌙 @shahidhojatrahimi
💠دعـا کـن فـقـط! 🔸هر #شب وسـطِ های های گریه هایش😢می زد روی شانه ام: "رفیق! دعا کن منم این طور #شهید_بشم💔" •⇜وقتی از #ارباً_اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند •⇜وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر(ع)💔 می گفت •⇜وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس(ع) می گفت😭 •⇜وقتی از #بی_سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد😭 •⇜حتی از #اسارت حضرت زینب(س)😔 🔸یک شب🌙 از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم: "مسخره کردی ما رو #هرشب هر شب دوست داری یه شکلی #شهید بشی! ❣لبخندی زد و گفت: حاجی، دعا کن فقط! برشی از کتاب #سربلند شهید #محسن_حججی 🌹 #شبتون_شهدایی 🌙 @shahidhojatrahimi
◀ خـدا رو بچـسـبید! در اردوها شب ها بیشتر به استراحت می گذرد و شوخی و خنده😁 اما محسن می نشست وسط چادر و شروع می کرد به دعا خواندن📿 بقیه را هم به توسل وا می داشت. غیر از آن، همیشه او را در گوشه ای با قرآن جیبی اش می دیدی.😇 این جمله از زبانش نمی افتاد: "خـدا رو بچـسـبید!"💚 برشی از کتاب شهید محسن حججی🌹 @shahidhojatrahimi
◀پس کی می خوای جوونی کنی؟ در "کتاب شهر" با هم کار می کردیم. موقع اذان می دیدی افطار می کند. مسخره اش می کردم:😄 "یعنی چی این کارا؟😕 پس کی می خوای جوونی و عشق و حال کنی؟" می گفت: "سید! آدم باید با خدا باشه."😊 برگرفته از کتاب 🌷 @Shahidhojatrahimi