eitaa logo
شهید جمهور
175 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدی آخرین بار از سوریه زنگ زد و تلفنی چند دقیقه با هم صحبت کردیم.مدام صحبت ولایت را مطرح میکرد و سفارش فرمانبرداری از حرف های آقا را به من می کرد‌. می گفت: تنها مسیر زندگی شما خط ولایت است، آقا هر چه گفت همان را انجام بده. نه کمتر، نه بیشتر. 📎به نقل از همسر شهید @sardaraneashgh
در تاریخ پانزدهم مهرماه سال شصت‌وسه در اهواز و در یک خانواده سنتی و مقید به اصول مذهبی، به دنیا آمد. از همان دوران کودکی شجاع بود و نترس اما با همه مهربان و رئوف بود. کلاس اول را در کشور عمان و مابقی مقاطع را در اهواز ادامه داد، آخر پدر فرهنگی بود و بنا به اقتضای شغل ایشان که دبیر فرزندان شاغلین در سفارت ایران واقع در عمان بود، با خانواده به آنجا رفته بود. در آپارتمان آن‌ها چندین خانواده با ملیت‌های مختلف زندگی می‌کردند، فیلیپینی، کویتی، عربستانی و … که مهدی با همه آن‌ها ارتباط گرم و صمیمی داشت و مورد محبت آن‌ها قرار می‌گرفت. حدود سال ۷۶ بود که مادر تصمیم گرفت مهدی را نزد یکی از خانم‌های همسایه که معلم زبان خارجه بود ببرد تا به‌طور خصوصی زبان انگلیسی را فرابگیرد. مدت زمان زیادی از بازگشت مادر به خانه نگذشته بود که مهدی نیز به خانه برگشت و از وضع نامناسب پوشش زن همسایه به مادر گلایه می‌کرد و دیگر حاضر به رفتن نشد. پس از اخذ دیپلم به خدمت سربازی رفت و پس از آن در رشته مورد علاقه‌اش یعنی کامپیوتر در دانشگاه آزاد واحد اهواز قبول شد. مهدی فعالیت‌های خویش را در دانشگاه نیز شروع کرده بود. ازجمله دلواپسی‌های ایشان در دانشگاه: جا انداختن درست مفهوم ولایت و داشتن التزام عملی به فرمان ولی‌فقیه، رعایت حدود روابط زن و مرد، بصیرت افزایی، استکبارستیزی و محرومیت‌زدایی بود. هنوز چند ماهی از قبولی ایشان در دانشگاه نگذشته بود که به استخدام سازمان بازرگانی درآمد. همه خانواده از این بابت خوشحال بودند اما مهدی بیش از پیش احساس تکلیف می‌کرد، رفع تبعیض نژادی، مبارزه با رشوه‌خواری، رسیدگی به امور مستضعفان تنها بخشی از دل‌نگرانی‌های ایشان بود. از لحظه‌ای که مراجعه‌کننده‌ای به نزد او می‌آمد تا لحظه‌ای که کار وی را به اتمام می‌رساند آروم و قرار نداشت تا جایی که در برخی موارد مورد اعتراض بعضی از همکاران قرار می‌گرفت. پس از اشتغال آقا مهدی، خانواده تصمیم گرفتند برای سید آستین بالا بزنند. بعد از کلی تحقیق، بالاخره همسر ایده‌آل خویش را پیدا کرد و این وصلت سر گرفت. زندگی بر وفق مراد بود تا آنکه شیپور جنگ به صدا درآمد، جایی که مرد از نامرد شناخته می‌شد. جنگ، جنگ بشار اسد و مردم سوریه نبود بلکه جنگ اسلام و کفر بود، جنگی که در یک طرف آن (آمریکا، انگلیس، عربستان، اسرائیل و...) و در طرف دیگر آن شیعیان جهان اسلام بودند. سربازهای سوری در زمان حمله شعار «یا بشار» سر می‌دادن اما سید به اونها یاد داده بود که هدف ما از جنگیدن نباید بشار اسد و یا دولت سوریه باشه بلکه باید به دنبال یک هدف والاتر باشیم، پس با شعار «یا حسین (ع)» نبرد رو آغاز و به پایان می‌رسونیم. این کار سید مهدی باعث اعتراض سرداران و فرماندهان سوری شده بود، اما کلیه افراد گردان به اتفاق به فرماندهان خود پاسخ می‌دادند که ابوصالح به ما یاد داده که بگیم یا حسین (ع). شب عملیات سید مهدی تسلیحات و تجهیزات موردنیاز گردان رو تحویل و بین نیروهای تحت امر خود توزیع می‌کند، توی گردان دویست نیروی سوری و هفت نیروی ایرانی خدمت می‌کرد. مهدی جانشین گردانی بود که فرماندش به دلیل نامشخصی در عملیات حضور نداشته و مهدی رهبری و فرماندهی گردان رو به عهده می گیره. تاریخ ۱۳۹۲/۴/۱۰ عملیات شروع می‌شود؛ و مهدی در آن عملیات به شهادت می‌رسد. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پیش‌بینی شهید باکری از بریدن و جدا شدن برخی انقلابیون و رزمندگان از خط حق و انقلاب شب جمعه شب مناجات التماس دعا وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
♦️۳ راننده، حریف پرکاری حاج قاسم نمی‌شدند ✍«گاهی اوقات، ۳ راننده برای حاج قاسم عوض می‌کردیم. راننده‌ها خسته می‌شدند، اما او همچنان می‌دوید و کار می‌کرد. خودش می‌گفت: "از ابتدای صبح که هنوز هوا تاریک است، از خانه بیرون می‌آیم و شب، وقتی به خانه برمی‌گردم که بچه‌هایم خوابند و نمی‌توانم آن‌ها را ببینم. "» روایت سردار حسنی به دیدار آخر می‌رسد. نفس بلندی می‌کشد و می‌گوید: «آخرین بار، ۳ روز قبل از شهادتش به کرمان آمد. سه‌شنبه، کرمان بود. چهارشنبه رفت تهران. پنجشنبه در لبنان و سوریه بود و سحرگاه جمعه، در عراق به شهادت رسید. ببینید! اینقدر پرکار بود. یکی از دوستان به سردار گفته‌بود: اینقدر ندو. اینقدر خودت را خسته و اذیت نکن. حاج قاسم در جوابش گفته‌بود: "من اگر ندوم، نیروهایم راه نمی‌روند. من باید بدوم تا نیروهایم راه بروند"... می‌گفتند در آخرین جلسه‌ای که پنجشنبه در سوریه برگزار کرد، از ساعت ۸ صبح شروع کرده‌بود و به غیر از زمان محدود نماز و ناهار، تا ساعت ۳ بعدازظهر برایشان صحبت کرده‌بود. تاکید کرده‌بود: "همه بنویسند. هرچه می‌گویم، بنویسید. منشور ۵ سال آینده را دارم برایتان می‌گویم." حاج قاسم گفت و نیرو‌ها نوشتند؛ از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با همدیگر و... بعد از جلسه سوریه، برای دیدار با سید حسن نصرالله به لبنان رفت و بعد از آن هم، پرواز به سمت عراق و ترور و شهادت... آخرین دست‌نوشته حاج قاسم، همانی بود که در آن نوشته‌بود: "خداوندا مرا پاکیزه بپذیر. خداوندا عاشق دیدارتم... " نیروهایش در سوریه بعد از شنیدن خبر شهادتش، آن دست‌نوشته را جلوی آینه محل استراحت سردار در مقرشان در سوریه پیدا کردند. تاریخ آن دست‌نوشته، ۱۲ دی‌ماه، یعنی همان چند ساعت قبل از پرواز به سمت عراق بود.» @sardaraneashgh
💚 ﻧﺎﻳﺐ اﻟﺰﻳﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻼﻳﻨﺪ ... 🌷هر گاه شهدا را در شب جمعه یاد کردید، آنها شما را نزد اباعبدالله الحسین (ع) یاد می کنند. 🌹 🌹 @sardaraneashgh
▪️و این مادر توست که پشت درِ نیم سوخته، تو را می خواند... ای اجابت دعای مادر، العجل! سخن آوای @sardaraneashgh
حاج حسین یکتا:  حاج قاسم با شهادت خود دلبستگی برای مقام معظم رهبری ایجاد کرد... زیرا خود، دل به خدا داده بود لذا باید بدانیم چه لقمه‌ای خورد، چگونه نوجوانی و جوانی سپری کرد و چگونه در جنگ و بعدها مدیریت و فرماندهی داشت.... @sardaraneashgh
یکی از فرماندهان موثر در ترور حاج قاسم، کشته شد مهاجرانی نوشت: ▫️ژنرال جیمز ویلیس فرمانده نیروهای ویژه اسب سرخ که در عملیات شهادت شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس نقش موثر داشت، شنبه در پایگاه هوایی العدید در قطر، به تعبیر پنتاگون در حادثه غیر رزمی کشته شد. ▫️مگر سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس در عملیات رزمی شهید شدند؟/تسنیم @sardaraneashgh
وقتی که از خون ترسیدیم، از آبرو ترسیدیم، از پول ترسیدیم، به خاطر خانواده ترسیدیم، به خاطر دوستان ترسیدیم، به خاطر راحتی و عیش خودمان ترسیدیم، به خاطر راحتی و عیش خودمان ترسیدیم، به خاطر پیدا کردن کاسبی.... وقتی به خاطر این چیزها حرکت نکردیم، معلوم است ده نفر مثل امام حسین هم که بیایند همه خواهند شد..... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دستور عمل فوق‌العاده آیةالله کشمیری برای به (عجل الله تعالی فرجه الشریف.) @sardaraneashgh
«با نذر و نیاز به دنیا اومد و بزرگش کردم. هفت بار واسش قربونی کردم تو این سالها تا 19 ساله شد. رفت تو روز عید قربان در راه خدا قربانی شد..» 🔹شادی روح پاک همه شهدا @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هزار بار هم ببینیم، باز کم است... ➖ زیبای پیرمرد رزمنده برای این روزهای مسئولان جمهوری اسلامی! @sardaraneashgh
سالگرد شهادت چهارمین شهید محراب شهید آیت‌الله ره در فراقت ای پروانه عاشق، گل امیدمان سوخته و قامتمان خمیده گشته است. در سوگ تو، لاله های می گریند و بلبلان سرود جدایی سر می دهند. تو ای شهید صدق و صفا، به سان خورشید بودی که خفاشان توان درک تو را نداشتند. اقیانوسی بودی که منافقان را در هم شکستی. اینک چگونه برای تو سرود سوگ بخوانیم؟ چگونه در سوگ تو بسراییم؟ ای مطلع قصیده قیامت؛ ای آیت سبحان؛ ای خورشید تابان؛ ای روح بلند و بزرگ؛ ای عالم عابد دل سوخته شب های رازونیاز. سلام عرشیان نثار روح بلندت باد. یاد این عالم شهید وعالی مقام گرامی وراهش پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
سامانه «یاران رئیسی» راه‌اندازی شد 🔹آیت‌الله رئیسی سامانه‌ای را برای مشارکت مردم در معرفی اعضا و مدیران دولت سیزدهم معرفی کرد. 🔹در این سامانه که با عنوان «یاران رئیسی» راه‌اندازی شده، از همه نخبگان، فرهیختگان، گروه‌ها، احزاب، تشکل‌ها و آحاد مردم دعوت شده تا چنانچه فردی را در تراز دولت مردمی می‌شناسند نسبت به معرفی وی اقدام کنند. 🔸این سامانه با آدرس https://yaran.raisi.ir/managers در دسترس عموم مردم قرار گرفته است. tn.ai/2531420 @sardaraneashgh
🌹شهـــید محمدرضا دهقان : ✅سعی کن مدافع قلبت باشی از نفوذ شیطان، شاید سخت تر از مدافع‌حرم بودن مدافع قلب شدن باشد. 💕 🌷 @sardaraneashgh
اهل تهران مقیم شهر امیرکلا ، منطقه ملامحله شهید رضامدنی جانباز شیمیایی بود ، تمام بلاها ودردها راعاشقانه به جان خرید والله یک بار آه نگفت ، میگفت درد برای خدا مزه ام می دهد . ایشان 16 سال در ساسان تهران بستری بود گاهی می اوردند منزل چند روزی بود بعد می بردنش بیمارستان مدتی دو ماه مانده به شهادتش مدد کارش داشت می رفت سوریه به اقا رضا گفت دارم می رم سوریه یه مددکار خوب برات اوردم رضا گفت رفتی سوریه یه پارچه سبز حدود چهارپنج متربخر تو حرم حضرت زینب سلام الله علیها وحضرت رقیه سلام الله علیها طواف بده بیار من به بچه های هیئت بدم تا محرم استفاده کنند . مددکارش رفت اقا رضا تو کما رفت یه ماه تو کما بود همسرش به من گفت رفتم از پزشکان سی سی یو تقاضاکردم اگر اجازه بدهید من اقا رضا رابه هوش می اورم، پزشکان گفتند چی می گی، ما به مدرنترین دستگاهها که نظیرش درخاورمیانه کم است وصلش کردیم بهوش نیامد تو به هوشش میاری؟ پزشکان اجازه دادند خانمش رفت زیر گوشش گفت اقا رضا فردا اول محرم است ،والله والله بهوش آمد اول حرفی که زد گفت خانم مددکارم پارچه سبز طواف داد و آورد. بله آقا رضا والله خانمش به من گفت پزشکان گریه می کردند . خدایا اینها کی هستند با قوی ترین دستگاهها بهوش نیامد با نام محرم به هوش آمد بعد دو هفته اقا رضا مدنی بشهادت رسید پیکر پاکش رابردند غسالخانه برا غسل، از طرف غسالخانه خانمش را خواستند ، خانمش رفت غسال گفت خانم مدنی قبل از شهادتش اقا رضا راغسل دادین ؟ گفت نه آیا ایشون رو حمامش بردین ؟ گفت ایشان بیمارستان بستری بود منزل نبود که ما غسل یا حمامش کرده باشیم. چیزی شده؟ غسال گفت بمحض اینکه پیکرشهید مدنی را به غسالخانه آوردند بوی عطر در فضای اتاق پیچید. وقتی بازش کردیم دیدیم جنازه غسل داده است همسرش گفت چیز مهمی نیست شک نکنید شهیدی که 16 سال درد و رنج شیمیایی را به جان خرید و یک آه نگفت و همیشه می گفت درد برا خدا مزه ام می دهد ، کار شاقی نیست که ملائکه های آسمان غسلش داده باشند... @sardaraneashgh
💌 🌹 شهـــید محسن حججی: ✨امام زمان(عج) منتظر شماست،👌 💖قلب خود را پاک کنید و همچنان محکم و استوار بر عقیده و ایمان خود باشید و زمان را برای ظهور حضرتش آماده و مهیا سازید. ♨️مگر نمیبینی که ظلم سراسر گیتی را فرا گرفته و مهدی فاطمه(عج)‌ سرباز میطلبد❓ @sardaraneashgh
🔸پس از آن که به یک تپه را که یک گردان از پس آزاد سازی آن برنیامده بود، تصرف کرد از جانب شهید سردار حاج‌حسین خرازی به معروف شد. تک‌تیرانداز افسانه‌ای دفاع‌مقدس @sardaraneashgh
🔸مبل رهبری، بعد از 20 سال هنوز تغییر نکرده و فقط رنگ و ترمیم شده ☑️ و ببینید @sardaraneashgh
🥀🌿 همسرم ؛ بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست می‌دارم، چون خدای خود را در آن زمان پیدا می‌کنم 🌷 شهادت : ۱۰ تیرماه ۱۳۶۱ مهاباد ترور توسط منافقین کوردل یاد همه شهیدان گرامی @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برش هایی از کتاب 📚" پرواز بغداد- بهشت" 💎💎💎بخش پنجم زندگی نامه حاج قاسم پیش از مربّی‌گری در پادگان آموزشی قدس کرمان، مدّتی نیز در کردستان مقابل جدایی‌طلبان جنگیده بود. وقتی از مهاباد بازگشت، مسئولیت پادگان قدس سپاه کرمان را بر عهده گرفت. جنگ آغازشده بود و حاج قاسم در اولین گام چندین گروه از نیروهای کرمانی را آموزش داد؛ نیروهایی که قرار بود عازم جبهه‌های جنوب شوند. کمی بعد یعنی در سال 1360 خود نیز عازم سوسنگرد شد و در محور مالکیه مقابل بعثی‌ها جنگید. حاج قاسم دربارۀ این دوران و نقش شهید حسن بـاقری در ماندگاری‌اش در جبهۀ نبردِ دوران دفاع مقدّس چنین می‌گوید: «حسن به جبهه‌ها سرکشی می‌کرد... از احترامی که به او می‌گذاشتند، با توجه به اینکه صورت حسن کم مو بود، فکر می‌کردم پسر آقای هاشمی رفسنجانی است. تا اینکه در شبِ قبل از عملیات، جلسه‌ای گذاشته شد و فرماندهان گردان‌ها در سالن نمازخانه جمع شدند. در آنجا دانستم که مسئول اطلاعات - عملیات جنگ است. ...من از همان ابتدای سال 1360، مجذوب حسـن شدم. شاید یکی از عللی که باعـث شد از رفتن، صرف‌نظر کنم و در جنگ ماندگار شوم، شخصیّت حسـن بود.» بدین ترتیب حاج قـاسم در جبهـه‌ها ماندگار شد و پس‌ازآن با تشکیل تیپ 41 ثارالله که بعدها به لشکر ارتقاء پیدا کرد، در عمدۀ عملیات دوران دفاع مقدّس حضوری پررنگ داشت. این لشکر، در طول جنگ ایران و عراق در عملیات مختلفی همچون؛ ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح‌المبین، الی‌بیت‌المقدّس، رمضان، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵، خیبر، بدر، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، والفجر ۳، والفجر ۴، والفجر 8، نصر ۴، نصر ۵، بیت‌المقدّس 4، بیت‌المقدّس ۷، والفجر 10، مرصاد و... حضور داشت. در عملیات نصر ۵ که بعد از عملیات نصر ۴ و در خرداد و تیرماه سال 1366 انجام شد، یگان تحت فرماندهی حاج قاسم مورد حملۀ شیمیایی دشمن قرار گرفت. @sardaraneashgh
صبح یکی از روزها با هم به کاباره پل کارون رفتیم. به محض ورود ، نگاه شاهرخ به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود. با تعجب گفت ، این کیه ، تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر زن بسیار با حیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود. شاهرخ جلوی میز رفت و گفت ، همشیره ، تا حالا ندیدمت ، تازه اومدی اینجا؟! زن ، خیلی آهسته گفت ، بله ، من از امروز اومدم. شاهرخ دوباره با تعجب پرسید ، تو اصلاً قیافه ات به اینجور کارها و اینجور جاها نمی خوره ، اسمت چیه؟ قبلاً چیکاره بودی؟ زن در حالی که سرش را بالا نمی گرفت گفت ، مهین هستم ، شوهرم چند وقته که مُرده ، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ ، حسابی به رگ غیرتش برخورده بود ، دندان هایش را به هم فشار می داد ، رگ گردنش زده بود بیرون ، بعد دستش را مشت کرد و محکم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت ، ای لعنت بر این مملکت کوفتی!! بعد بلند گفت ، همشیره راه بیفت بریم . شاهرخ همینطور که از در بیرون می رفت رو کرد به ناصر جهود و گفت ، زود بر میگردم! مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش را سرش کرد و با حجاب کامل رفت بیرون . بعد هم سوار ماشین شاهرخ شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت ، من هم شاهرخ را ندیدم ، تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم. بعد از سلام و علیک ، بی مقدمه پرسیدم ، راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟! اول درست جواب نمی داد ، اما وقتی اصرار کردم گفت ، دلم خیلی براشون سوخت ، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه به خاطر اجاره اثاث ها رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه کوچیک توی خیابون نیرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم ، توی خونه بمون و بچه ات رو تربیت کن ، من اجاره و خرجی شما رو می دم.... 📕 شاهرخ 🌷 @sardaraneashgh
✍اینجا کانال کمیل است کانالی که معبری شد برای رسیدن به آسـمان مکانی که جان فدا کردند و پیکرشان جاماند و ماند و ماند و قرارگاهی شد برای تشنگان وصــال #_ کانال کمیل @sardaraneashgh
‌‌🍃💫🍃💫🍃💫🍃💫🍃💫🍃 عزیزی‌میگفت: هروقت‌احساس‌کردید از دور‌شدید و‌دلتون‌واسه‌آقا‌تنگ‌نیست این‌دعای‌کوچیك‌رو‌بخونید به‌خصو‌ص‌توی‌قنوت‌هاتون.. "لَیِّن‌قَلبی‌لِوَلِیِّ‌اَمرِك" یعنی : خدا‌جون‌دلمو‌‌واسه‌امامم‌نرم‌کن˘˘‌🌿 🤲🌺 @sardaraneashgh