شهیدسید مجتبی هاشمی🌹
💠پدر و مادر💠
اوایل ازدواجمان برای خرید با شهید هاشمی به بازارچه رفتیم.
در بین راه با پدر ومادر ایشان برخورد کردیم..
که من با صحنه ای جالب روبرو شدم.ایشان به محض اینکه پدر ومادرش را دید درنهایت تواضع و فروتنی خم شد و بر روی زمین زانو زد و پاهای پدر ومادرش را بوسید.
این صحنه برای من بسیار دیدنی بود.سید مجتبی در حالیکه دارای قامت رشید و هیکل تنومندی بود درمقابل پدر ومادرش خاضع و فروتن بود واحترام آنان را در حدبالایی نگه میداشت..
راوی:(همسر شهید)
@sardaraneashgh
14.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ویژه
حتما ببینید
التماس دعا
@sardaraneashgh
°•|🍃🌸
°•{یار باوفای شهیدخرازی
#شهید_سیدمحسن_زاهــــدی🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
🔹شهید زاهدی در مواقع خطر خود را سپر شهید خرازی قرار میداد و همیشه میگفت خدا آن روز را نیاورد که من باشم و حسین شهید شده باشد.
راوی 👈 همرزم شهید
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@sardaraneashgh
عقل ما پس از سالها تجربه گری و شناخت حقایق جهان پیرامون به این نتیجه رسیده که اگر در لباس هر قومی در بیایی به خلق و خوی همان قوم گرفتار می شوی .
با هر طایفه ای نشست و برخاست کنی به خلق و خوی همانها تمایل پیدا میکنی .
و از آن روز که چنین حقیقتی را کشف کردم سعی کردم چشمم را به دیدن خوبان عالم باز کنم تا شاید جرقه صفایشان دامن مرا بگیرد .
#شهید_رضا_چراغی
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمت گرم فرمانده.. ✨ ❤️
مابه همه سردارانمان افتخار میکنیم
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
با اینکه شغلش نظامی بود و جایگاهی برای خودش داشت ؛اوقات فراغتش را برای مردم بی بضاعت بنایی می کرد.
هر مقدار که میتوانست خانه شان را تعمیر می کرد.
بدون اینکه اجرتی برای کارش طلب کند.
تمام این کارها را طوری انجام می دادکه کمتر کسی متوجه شود واخلاص و گمنامی برایش باقی بماند.
شاید به همین خاطر بود که به همسرش سفارش کرده بود: بعد از شهادت نبینم جایی بری و از من تعریف کنی ....
🌹شهیدمدافع حرم
محمود رادمهر🌹
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخ طبعی شهید رسول خلیلی به روایت دوست شهید
@sardaraneashgh
خرید دفتر و مداد برای فرزندان فقرا
یک روز محمدرضا، علیرضا را تهدید کرد و گفت «اگر کوتاه نیایی به بابا میگم در مدرسه چهکار میکنی.»
آنها کلاس دوم و سوم ابتدایی بودند و من با شنیدن این حرف کمی نگران شدم.
مدتی بعد محمدرضا را کشیدم کنار و گفتم «بابا، علیرضا در مدرسه چهکار میکنه؟»
گفت « با پول توجیبی که بهش میدی، دفتر و مداد برای بچههایی که خانوادههایشان فقیر هستند، میخره.»
راوی: پدر شهید علیرضا موحددانش
@sardaraneashgh
یا حضرت عباس علیه السلام
#نماز
در جلسه مشترکی که با بعضی برادران در قرارگاه تاکتیکی داشتیم، می خواستیم نماز را به جماعت بخوانیم. از یکی از برادران خواستیم که پیشنماز بایستد. پای وی به شدت آسیب دیده بود. وقتی از او خواستند امام جماعت شود، ابتدا رد کرد. چندتا از فرماندهان ما از جمله #بروجردی اصرار کردند. هرچه او گفت نمی تواند #نماز بخواند، قبول نکردند. او هم مجبور شد برود جلو صف #نماز.
رکعت اول را خواندیم. وقتی می خواست برای رکعت دوم از جا بلند شود، ناخوداگاه گفت: یا حضرت #عباس!
همه زدند زیر #خنده و #نماز به هم خورد. او برگشت و گفت: بابا من که گفتم من رو جلو نفرستید.
او از شدت درد پا نتواسته بود جلو خودش را بگیرد و این جمله را به زبان آورده بود.
هدیه به روح مطهر شهیدان #شهیدان صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
🔴 به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید مصطفی ردانی پور؛
✅ سنجش و محاسبه الهی بودن و یا غیر خدایی بودن كارها
◀ سرش را از روی سجده بلند كرد، چشمهایش سرخ، خیس اشك. گفتم چی شده مصطفی؟ زل زد به مهرش. گفت «یازده تا دوازده هرروز را فقط برای خدا گذاشتهام، از خودم میپرسم، كارهایی كه كردم برای خدا بود، یا برای دل خودم.»
@sardaraneashgh