eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در منطقه‌ی عملياتی والفجر چهار هيچ‌كدام از واحدها حمام نداشتند. حاج علي با ابتكار عمل دو عدد بشكه يكی براي آب سرد و يكی برای آب گرم تهيّه و شير روي بشكه‌ها نصب كرد و بر روی بلندی قرار داد و با هيزم آب را گرم می‌كرد. هر كس اين ابتكار او را می‌ديد، دهان به تحسين می‌گشود، حتي سردار حاج قاسم سليمانی @sardaraneashgh
دو ماه بود خبری از او نداشتیم... مادر گفت : پاشو برو ببین این بچه چی شد؟ زندست یا مرده؟ گفتم : کجا بروم؟ کار و زندگی دارم ؛ جبهه یک وجب دو وجب نیست که از کجا پیدایش کنم؟ رفته بودیم نماز جمعه... امام جمعه آخر خطبه ها گفت : حسین خرازی را دعا کنید... مادر گفت : حسین مارو می گفت؟ گفتم : چی شده که امام هم میشناسدش؟ به هیچکس نگفته بود اصفهان است... ؛ 🍃ایکاش شهر ودیارمان یه کمی بوی شهدا راداشت التماس دعا @sardaraneashgh
اول وقت سفارش هرگاه صدای اذان به گوشش می رسید بلافاصله وضو می گرفت و به نماز می ایستاد. این عادت همیشکی حسین بود. یک شب که همگی خواب بودند از رختخواب برخاستم تا یک لیوان آب بخورم، نور ضعیفی در آشپزخانه دیدم. به سمت آشپزخانه رفتم. حسین را دیدم که با صدای زیبایش زیارت عاشورا می خواند. گفتم: مادر چرا چراغ را خاموش کرده ای؟ گفت: می خواستم شما بیدار نشوید. زمزم های زیبای حسین هنوز در خانه به گوشم می رسد. 🌷 وَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
🌹|شهید مدافع حرم حسین رضایی ✍️ عشق خانواده ▫️پدر علاقه شدیدی به مادرم داشت. بعد از شهادتش، از همرزمانش شنیدیم که وابستگی بیش از حدی به خانواده‌اش داشت و همیشه دوست داشتند راز این دلبستگی را بدانند. این علاقه حتی در بین همرزمانش در سوریه هم پیچیده بود. همیشه به ما سفارش می‌کرد که به مادرتان احترام بگذارید و دست و پای مادرتان را ببوسید. دوستت دارم را خیلی به مادرم می‌گفت. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرم اهل بیت| انتشار به مناسبت سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم⚘ @sardaraneashgh
شهید سمایی ویژگیهای منحصر به فرد داشت 1 _ همیشه پا در رکاب بود ، مرد میدان بود 2_ خوش اخلاق و خوش برخورد بود 3_ بروز بود، اطلاعات بالفعل را داشت 4_ خود بزرگبین نبود5_ شبانه روزدشمن را رصد میکرد، وقبل از اقدام دشمن به بهترین وجه از گردانهای عملیاتی استفاده میکرد، ومفیدترن بهره برداری را ازمهمات وتجهیزات میکرد، یادش گرامی وراهش پررهرو باد او استعداد همه کار را داشت.تنها با نقشه کار نمی کرد. تنها سخنور نبود. دیدم در حرم جاروی برقی را پشتش بسته و لابلای سنگ ها و لای درب های رواق شیخ بهاء  را تمیز میکرد.او خوش استعداد بود او انقدر استعداد داشت که مزد خدمت را با سرو صورت سفید در ارتفاعات حلب سوریه  از خدا گرفت. بله حق گرفتنی و این هنر است." "ایشان انسان چند بعدی بود خلوص شحاعت مردمداری ومردم دوستی امیدواری به امدادهای غیبی خسته نشدن پیشتاز بودن رنجکشیده بودن مناعت طبع و ساده زیستی و بسیاری دیگر از سجایای اخلاقی را در وجودش بهم آمیخته بود که خداوند در آخر کارمزد زحماتش را با شهادت  داد " شهید غلامرضا سمائی 🌹 🕊 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ای ناب دعا خوندن غواص های دفاع مقدس ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده (برای تعجیل در فرج دعا کنید) الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ شهدا التماس دعا @sardaraneashgh
📖 اهمیت قرآن ✍همرزمش تعریف میکرد: 🍂با حامد زیاد ماموریت رفتم، شاید نزدیک به یک سال باهاش زندگی کردم، هروقت که باهم همسفر میشدیم میدیدم حامد هرشب بعد از اینکه از عملیات میومدیم قبل از خواب یهو غیبش میزد میرفتم و میدیدم یه گوشه نشسته و دور از چشم بقیه با اون قرآنی که همیشه همراهش بود مشغول خوندن قرآن ... بهش گفتم : حامدجون خیلی بهت دقت کردم تو این همه ماموریت هرشب میری یه گوشه و قرآن میخونی ... 🍂گفت : ببین داداش! قرآن رو بخون حتی شده شبی یه صفحه .. اونوقته که تاثیرش رو تو زندگیت میبینی ... این پیوسته قرآن خوندن مسیر آدم رو مشخص و عاقبت بخیرت میکنه... نیازی نیست انقدر بخونی که خسته بشی تو بخون...! شبی یه صفحه بخون ... ولی بخون... بعد ها که حامد شهید شد ... وسایل تو جیبش رو‌که درآوردم ... وقتی دیدم ترکش ها تمام وسایلش رو سوراخ کرده بود ... بگذریم... از لحظه شهادتش به بعد تصمیم گرفتم قرآن رو بخونم ... حتی یه صفحه... @sardaraneashgh
🌺 آرزوی مادر محقق؛ و شهیدش فدایِ امام حسین(ع)شهید شد در حال شیردادن به مسعود که 6 ماهه بود، داشتم تعزیه می‌دیدم. یهو دلم شکست و اشکم جاری شد. گفتم: خدایا! کاش فرزندی داشتم که در راه امام حسین(ع) فدا شود... اشک چشمم ناخواسته به دهان مسعود چکید ... سال ۶۶ مسعود شهید شد و بدنش مثل امام حسین(ع) تکه تکه گردید. آن شب خوابِ تعزیۀ سالها پیش را دیدم، در عالمِ خواب مسعود توی آغوشم بود که ناگهان پر کشید و به یاران امام حسین(ع) پیوست... 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید مسعود اصلاحی 📚منبع: کتاب حدیث عشق، صفحه ۱۹ @sardaraneashgh