شهیده۱۴سالهکهشیرخوارهامام
حسین را نگه داری میکرد...😳
🌸#شهیده_زینب_کمایی
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🕊
یابرگرد یا آن دل را برگردان ...
#سردارجان♥️
@sardaraneashgh
CQACAgQAAx0CUyYOlAACBGRfjWOT6IzvPKGVMj_UPge-XZYAAWIAAu4GAAIlw2lTdsY1luMZUjMbBA.mp3
6.51M
🎧 صحبتهاى شنيدنى شهيد مدافع حرم محمدرضا سنجرانی (كرار)
«با موضوع شهادت»
@Modafeaneharaam
✨از شهدا شرمنده ام خیلی دیر به درک حقیقت وجودشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به گریه های شبانه این حقیر جواب دادند و من را به عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها و حرم دختر سه ساله ی امام حسین علیه السلام برگزیدند.🍂
✨ و حال که صهیونیست خونخوار و آمریکای جنایتکار و سعودی خیانتکار قصد براندازی حرم های اهل بیت را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به زنان و فرزندان و طفل های شیرخواری که هیچ پناهی ندارند قصد کشور گشایی دارند.
✨ این وظیفه را برخود دیدم که به کمک این مردم بی گناه و دفاع از حرم اهل بیت بروم و از حضرت زینب و خانم رقیه ممنونم که به من حقیر لیاقت حضور را دادند و به مدد ایشان ما با عزت، پیروز و سربلند می شویم.🔅
🔖 فرازهایی از وصیت نامه #شهید_مهدی_ایمانی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#بهشت_نشین
@sardaraneashgh
خلاصهای از زندگینامه شهیدی_بهنام_محمدی
بهنام در تاریخ ۱۲/۱۱/۱۳۴۵ در منزل پدر بزرگش در خرمشهر بهدنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.
شهریور ۵۹ بود که شایعه حمله عراقیها به خرمشهر قوت گرفته بود؛ خیلیها داشتند شهر را ترک میکردند. باور نمیکرد که خرمشهر دست عراقیها بیفتد، اما جنگ واقعاً شروع شده بود. بهنام تصمیم گرفت بماند؛ بمباران هم که میشد بهنام ۱۳ ساله بود که میدوید و به مجروحین میرسید.
از دست بنیصدر آه میکشید که چرا وعده سر خرمن میدهد؛ مدافعین شهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه سلاح (کلاش و ژ۳) مقابل عراقیها ایستاده بودند، بعد رئیسجمهور گفته بود که سلاح مهمات به خرمشهر ندهید.
به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود. بهنام میرفت شناسایی. چند بار او گفته بود: «دنبال مامانم میگردم، گمش کردم.» عراقیها فکر نمیکردند بچه ۱۳ ساله برود شناسایی؛ رهایش میکردند.
یکبار رفته بود شناسایی، عراقیها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند؛ جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مانده بود. وقتی بر میگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچچیز نمیگفت فقط به بچهها اشاره میکرد عراقیها کجا هستند و بچهها راه میافتادند.
یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه ۷ عراقی را اسیر کرده بود. احساس مالکیت میکرد. به او گفتند که باید اسلحه را تحویل دهی؛ میگفت به شرطی اسلحه را تحویل میدهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید یا این یا آن. دست آخر به او یک نارنجک دادند. یکی گفت: «دلم برای عراقیهای مادر مرده میسوزد که گیر بیفتند.» بهنام خندید
@sardaraneashgh
#ادامه
داوطلب شده بود؛ به او گفتند: «به تو اسلحه نمیدهیمها» بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت: «ندهید خودم نارنجک دارم.» با همان نارنجک دخل یک جاسوس نفوذی را آورد.
شهر دست عراقیها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا میشد که کمین کرده بودند یا داشتند استراحت میکردند. خودش را خاکی میکرد. موهایش را آشفته میکرد و گریهکنان میگشت خانههایی را که پر از عراقی بود بهخاطر میسپرد. عراقیها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند. گاه میرفت داخل خانهها پیش عراقیها مینشست مثل کرولالها از غفلت عراقیها استفاده میکرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمیداشت
#نحوه_شهادت
خمپارهها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود. مثل همیشه بهنام سر رسید، اما نارحتی بچهها دیگر تأثیری نداشت؛ او کار خودش را میکرد. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود؛ ناگهان بچهها متوجه شدند که بهنام گوشهای افتاده است و از سر و سینهاش خون میجوشید. پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود. چند روز قبل از سقوط خرمشهر، شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۲۸/مهر/۱۳۵۹ پر کشید و امروز آشیانه بهنام، این کبوتر خونین بال، در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است.
🌹شهید_بهنام_محمدی
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که گنبد حرم حضرت سکینه(بنت علی) در سوریه دقیقا بر روی ضریح خراب می شود تا تروریستها نتوانند به قبر دسترسی پیدا کنند👆
#معجزه_خدا
@sardaraneashgh
🌸ویژگی های بارز🌸
اخلاق شان عالی بود، این را به هرکسی که ایشان را می شناسد بگویید تأیید می کند. 😍👌
یادم نمی آید دل کسی را شکسته باشند. اولین اولویت ایشان احترام به پدر و مادر بود، هیچ وقت من ندیدم به پدرو مادرشان بی احترامی کنند یا کم بگذارند برایشان.
فکر می کنم عاقبت به خیری آقا هادی به خاطر همین رفتارهای شان بود.👌 تأکیدشان این بود که من هم اگر ناراحت شدم دل کسی را نشکنم هیچ وقت.
اگر یک وقت اختلاف نظری بین ما پیش می آمد بد خلقی و بی احترامی به من نمی کردند.
کم کم که با اخلاق خوب شان بیشتر آشنا شدم با خودم می گفتم چنین کسی لایق شهادت است. ☺️
ولی فکر نمی کردم اینقدر زود به این فیض عظیم برسند.😔
راوی همسر شهید
🌹شهید مدافع حرم هادی شجاع
سالروز شهادت
@sardaraneashgh
تا دیدمش رفتم جلو
روبوسی ڪردم
گفتم :مبارڪ باشہ
پزشڪی قبـول شدے
انگار براش اهمیتے نداشت
با تبســم گفت:
هر وقت #شهید_شدم تبریڪ بگو
شهادت: ۱۳۶۶منطقه ماووت
🌹شهید_سیدعلےاکبر_شجاعیان🌷
@sardaraneashgh
|#تلنگر|🙂
💌🍃#حاجحسیـنیڪتا
بچہها❗️
🍃سعۍڪنیدیہ #دوستـــ وهمراه
پیداڪنید،دوستخوبڪسیہڪهـ #نتونے جلوشگنـاهڪنیپـاتوبہبهشتـــ
بـازڪنہ؛پـاتوبہبهشتزهـرا،ڪنارشهــدا
بـازکنہ؛پـاتوبہیہجاهایےواڪنہڪہتــا
حالانـرفتۍ❗️مثلابڪشوندتــــ بہ،محله
فقــیرنشینهـاتاڪمڪڪنےبہمردمغم
مردمخوردنروبهتنشونبده
#رفیق_خوب..... ❤️
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽خاطره مهران رجبی از دیدن حاج قاسم در هواپیما
@sardaraneashgh
🔴 #التزام_به_اقتصاد_مقاومتی
گونی های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، #حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد. پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره»😶
از همان موقع دستور داد تا این گونی ها خالی نشده، کسی حق ندارد☝️ نان بپزد و بدهد به بچه ها. تا مدتها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی می کردیم وسط سفره، نان های سالم تر را جدا می کردیم و می خوردیم.🙂😑
🌹شهید_محمدابراهیم_همت
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایانِ راه سینه زنی ها
شهادت است ....
اولین انتشار بعد از ۴ سال
صبح روز اول در دمشق
خانطومان ۹۵/۱/۱۶
@sardaraneashgh
نگاهم که به صورتش افتاد
مثل همیشه خنده مهمان لبانش بود.
چشمانش باز بود
انگار او هم دلش برای من تنگ شده بود ...
و میخواست
برای آخرین بار، یک دل سیر نگاهم کند.
نمی توانستم دل بکنم
دستم را روی قلبش گذاشتم
نگاهم به نگاهش گره خورد و جانم به جانش ...
قرارهای دو نفرمان از جلوی چشمانم گذر می کرد. روضه های دو نفره را به یاد آوردم
دوستت دارم هارا مرور کردم
و یک لحظه فهمیدم، همه لحظاتم تویی ...
یادت هست
گفتم تو شهید شوی
من دلم برایت تنگ میشود
و تو بحث را عوض کردی ...؟!
یادت هست گفتم بدون تو نمیتوانم، نفس بکشم ؟
یادت هست قدم زدن های گلزار شهدای مان را ؟
یادت هست آخرین دیدار
مدام میگفتی مواظب خودت باش ...
بدون تو چگونه میشود مواظب خود بود؟
مهدی مرا هم ببر.
همه فکر ها را در گوشه ذهنم پنهان کردم و آهسته زیر لب خواندم:
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت😢 ...💔
#شهیدمهدیعلیدوست
#کتاب_پرواز_با_پاراگلایدر
@sardaraneashgh
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سیدبشیر حسینی در مراسم شب وداع با شهید مدافع حرم محمد بلباسی
تازه دو هفته است باهاش رفیق شدم عجب شهیدیه این بلباسی🌹
#قهرمانان_وطن
@sardaraneashgh
همسر شهید🌹
🌹آقا محمد(مرتضی) بسیار قدرشناس و صادق بودند، به نحویکه طی 10 سال زندگی مشترک، هیچگاه از همسرم دروغ نشنیدم، همیشه به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند، حتی اگر خودشون در سختی قرار میگرفتند
🌹همیشه میگفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در کربلا به فکر آسایش همسر و خانوادهام باشم، به همین خاطر هیچگاه با هم کربلا نرفتیم
🌹همسرم ارادت ویژهای به حضرت زهرا (س) داشتند و میگفتند: چادر، حجاب حضرت زهرا (س) است، اگر مشاهده میکردند خانم چادری به زمین میخورد، همانجا ایستاده و گریه میکردند
🌹آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند، مدتی بود که دایم میگفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم، اما میترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم
🌹رفتند سوریه موقعی که پیکر مطهر شهید بازگشت، زمانیکه داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود افتادم نمیدونستم که روز خاکسپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او میآورند.✨
🌹شهید_مرافع_حرم
مرتضی عبداللهی🌷
🌹شهدا ما را بخرید به نگاهی......
@sardaraneashgh
🍃✹ ✿ ﷽ ✿✹🍃
➖امام سجاد (ع):
✅ کسی که در زمان غیبت "قائم" ما، بر ↫ولایت↬ ما استوار باشد، خداوند پاداش "هزار شهید" از شهدای جنگ بدر و احد را به او خواهد داد.👌
📙 بحارالانوار / ج۵۲/ ص ۱۲۵
#حدیث_روز
@sardaraneashgh
در تاریخ خواهد ماند....
عده ای برای دین زخم خورده و درد کشیدند...
و جمعی کنار سفره آنان و به نام آنان
فقط خوردند و عربده کشیدند!!!
@sardaraneashgh
شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید میآید، در خواب با کسی صحبت میکرد و میگفت، یازهرا(س)
چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمیشدند در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شدبه سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم
دیدم گوشهای نشست، اسم حضرت فاطمه(س) را صدا میزد و از شدت گریه شانههایش میلرزد؛
آرامتر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه(س) میگرفتم
"شهید عبدالحسین برونسی"
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
🌹((خاطره همسر بزرگوار شهید مصطفی نبی لو ))🌹
از خصوصیات اخلاقی واعتقادی شهید:
ایشون انس عجیبی با قرآن داشتند و به جلسات اهل بیت خیلی اهمیت میدادند هر محله ای که میرفتیم از فعالان مسجد بودند و یک هیات راه اندازی میکردند 👌
از نظر سیاسی به مسایل سیاسی روز کاملا آگاه بودند ☝️
نسبت به پدر ومادرشون خیلی حساس بودند و احترام خاصی براشون قایل بودند که نمونه بارز این توجه این بود که در طول ۲۷ سال زندگی مشترک فقط ۲ سال تحویل در کنار پدر و مادرشون نبودیم یکسالش رو بیمار بودند و سالی که تحویل سال سوریه بودند چون عمه(مادر شهید) خیلی به این موضوع حساس بود و دوست داشت که سر سفره عید، شلوغ باشه حتی بعد از اینکه از تهران به قم هجرت کردیم به این کار مقید بودند😊
هر کسی که شهید نبی لو رو از نزدیک میشناسه میدونه که فرشته ای بود در میان ما زمینی ها ❤️
این تعاریف مربوط به بعد از شهادت ایشون نیست خیلی ها از نزدیک شهید رو ندیدند ولی از تعاریف بنده کاملا با روحیات ایشون اشنا شدند💔
شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو🌹
(دایی بزرگوار شهید مدافع حرم مسعود عسگری )❤️
سالروز شهادت🌹
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
🔅دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) بودیم.
دفعه آخر که برای #خداحافظی رفتیم حرم،
وقتی برمیگشتیم،
گفت دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز❗️
♨️گفتم:چرا⁉️
گفت:《چون همیشه #موقع خداحافظی میگفتم یا حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) من را #دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نوکری کنم.
🔆ولی اینبار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب(سلاماللهعلیها).》
من هم خندیدیم 😅و گفتم:
"خب چه فرقی کرد❓"
♨️ گفت:
《اینها دریای کرم هستند
چیزی را که ببخشند دیگر پس نمیگیرند.》❌
📝 #راوی: #همسر_شهید
گزیدهای از وصیتنامه شهید:
《حفاظت از حضرت آقا که محافظ اصلی دین و حرم اهلبیت هستند از اوجب واجبات است و #حفاظت از ایشان حفاظت از حرمهاست...》
🌹شهید_مصطفی_نبی_لو
#مدافع_حرم
🌹شادی روح مطهرش صلوات
@sardaraneashgh