eitaa logo
شهید جمهور
171 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 احکام | ارتباط بیمار کرونایی با دیگران ❓اگر شخصی به کرونا مبتلا شده، آیا جایز است با کسانی که از وضعیت او اطلاع ندارند رفت و آمد نماید؟ 🔸اگر احتمال عقلائی بدهد که موجب سرایت به دیگران گردد، باید از این کار اجتناب کند. @sardaraneashgh
🌹👆نحیف بود و لاغر مادرش میگفت اخه پسرم تو چکاری از دستت برمیاد و میتونی تو جبهه انجام بدی ❤️نمیدانست فرزندش مغز متفکر برنامه ریزی و عملیات های مهم و استراتژیک و معاون فرمانده نیروی زمینی ست. او کسی نیست جز غلامحسن افشردی معروف به حسن باقری فرمانده شجاع و کارآمد دوران جنگ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 خبرنگار بود وقتی رفت جبهه ،واحد شناسایی سپاه و راه انداخت... ♦️غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری، نابغه جنگ شناخته شد 👆 روایت اولین دیدار و آشنایی حضرت آقا با حسن باقری 🕊شادی روحش صلوات @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای این عکس چیست؟ سمت راست: شهید حجت مقدم نفر وسط: آقا عطا سمت چپ: شهید مالک اوزمچلویی شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱؛ عملیات بیت المقدس ۲ اما ماجرای عکس: زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام بیت المقدس دو در منطقه غرب کشور در کردستان صورت می گیرد در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی شب این دو شهید بزرگوار به شهادت می‌رسند همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر برف پنهان می کنند و به عقب برمی گردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه می مانند تا حتما دوستانشون رو برگردونن... روزها به خاطر داشتن دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی شب و در اون برف و سرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن... سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه... دعای مادران شهدا همیشه پشت سر عزیزانی ست که نگذاشتند مادرها چشم انتظار بمانند... @sardaraneashgh
شهید «محمدجواد آل اسحق» مرد صبر بود و عمل. با سعه صدر در کتابخانه مسجد محل، کودکان و نوجوانان را چون باغبانی پرورش می داد. صبح جمعه ای در زمین های خاکی آسایشگاه، آنقدر با لطافت و هنر درس اخلاق داد که می خواست اشک را از چشمه قلبم به چشم سرم سرازیر سازد. هیچ یک از برو بچه ها دلشان نیامد سکوت زیبای فضای کلامش را بشکنند. آخر او در عمل حرف ها زده بود. او آن گاه که هدیه جبهه خود را به خادم غریبی که از افغانستان مهمان ایرانی ها شده بود داد تا کولر بخرد؛ در عمل حرف می زد. صرف شهریه طلبگی اش برای کتابخانه مسجد «اباذر» هم در همین قالب تفسیر می شود نه چیز دیگر. «به نقل از روح الله صدیقیان» @sardaraneashgh
عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود! از غذا پرسید؛ نداشتیم! یکی از بچه‌ها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیده‌ها رو که دید، گفت: "این چیه؟" بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجی‌ها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!" فرماندهان امروز جنگ اقتصادی چقدر شبیه فرماندهان دفاع مقدس هستند؟ زندگی‌هاشون در سطح زندگی عامه مردم هست؟ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 👌یڪ فرمانده ی خیلی بالایی داریم ،نامش امـام زمـان (عج) است. اگر طوری شود تقصیر ماست ڪه ،ما بدیم و معصیت کار .. @sardaraneashgh
✍میانه نبرد بودیم ؛ در حمله بوکمال. از منطقه T2 به T3 رسیدیم . همان جا بودیم که حاجی سخنرانی کرد و گفت؛ کمتر از دو ماه دیگر اثری از داعش باقی نخواهد ماند . نشسته بود نوک خط روی خاکریز؛ ‌دفتری جلویش باز بود . زینبیون از این طرف برید ، حیدریون از این طرف و شما هم از وسط بزنید . بچه ها به صدا در آمدند که انتحاری ها امانشان را بریده ، از شدت انفجارهایشان گوش هایمان خونریزی کرده ، چشم هایمان تیره و تار میبیند . حاجی یکپارچه غیظ شد ! «پورجعفری! برو تفنگ منو از توی ماشین بردار بیار خودم میرم.» جان بچه ها بود و فرمانده‌شان! نه نیاوردند روی حرفش و زدند به خط دشمن. 📚منبع : کتاب سلیمانی عزیز @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برگی از زندگی شهدا برای انهایی که میخواهندبوی شهدابگیرند 📽 شهید خطاب به همسرش: نمیتونم جلو دوستام بهت بگم !! ❤️ یک روایت عاشقانه از همسر کمی مثل شهداشویم @sardaraneashgh
نخستین عید بعد از ازدواجمان که لبنانی‌ها رسم دارند دور هم جمع می‌شوند، مصطفی در مؤسسه ماند و نیامد به خانه پدرم. آن شب از او پرسیدم: «دوست دارم بدانم چرا نرفتید؟» مصطفی گفت: «الان عید است. خیلی از بچه‌ها رفته‌اند پیش خانواده‌هایشان. اینها که رفته‌اند، وقتی برگردند، برای این دویست، سیصد نفر یتیمی که در مدرسه مانده‌اند تعریف می‌کنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچه‌ها ناهار بخورم، سرگرمشان کنم که اینها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند». گفتم: «چرا از غذایی که مادر برایمان فرستاد، نخوردید؟ نان و پنیر و چای خوردید». گفت: «این غذای مدرسه نیست». گفتم: «شما دیر آمدید بچه‌ها نمی‌دیدند شما چی خورده‌اید». اشکش جاری شد، گفت: «خدا که می‌بیند». شهید مصطفی چمران نیمه پنهان ماه ، ج۴ @sardaraneashgh
♨️ تاوان قضا شدن 💢سرباز که بود، دو ماه صبح ها تاظهر نمی خورد. 💢نماز نخوانده هم نمی خوابید. می خواست یادش نرود که دوماه پیش یک شب نمازش شده بود. شهید حسن باقری 📚یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 8 @sardaraneashgh
حاج حسین یکتا: حسن باقری [به عنوان] خبرنگار رفت جبهه، [در مقام] فرمانده عالی رتبه شهید شد؛ منو تو که اصلا از شکم مادرمون افسر جوان جنگ نرم به دنیا اومدیم[!] کارِ سرباز صفر هم نمی‌کنیم برا آقا؛ بعد هم همش میگیم: "با یکی دیگه‌س، یکی دیگه ما رو جمع کنه". مگه حسن باقری رو یکی دیگه جمع کرد؟ حسن باقری همه رو جمع کرد. @sardaraneashgh
جوون‌خوش‌سیمایی‌بود😇 گفتم‌اگه‌شهیدشی‌خونوادت چی؟!میخوای‌تنهابذاری؟🤔 گفت:مگه‌تاحالامن‌مواظبشون بودم!من‌چکاره‌ام‌خداباهاشونه ازاین‌به‌بعدهم‌خداتنهاشون نمیذاره...🙃 بخشی‌ازوصیت‌شهید👇 من‌خیلی‌به‌حضرت‌زهراعلاقه داشتم‌طوری‌که‌هروقت‌به‌🍃 فکرش‌می‌افتم‌اشکم‌جاری😭 میشودوازاین‌خانم‌بزرگوار میخواهم‌که‌ازخدابخوادکه🙏 ازسرتقصیرمابگذره‌تاهرچه زودتربه‌اون‌عشق‌که‌وارد‌سپاه شدم‌برسم.😍 ❤️شهادت‌شهادت‌شهادت❤️ ❤️ ❤️ ❤️ @sardaraneashgh
🌷شهید نوجوان مهرداد عزیزاللهی: 🌀 وقتی به منزل امام رسیدم، از یک درب آهنی کوچک وارد حیاط شدم، 🚪 حیاط کوچکی بود. از چند پله بالا رفتم و وارد ایوان شدم، کفش‌هایم را از پا بیرون آوردم. 👞 داخل اتاق رفتم، سلام کردم و مستقیم به طرف امام رفتم. ✨😍 ⚜حالت عادی خودم را از دست داده بودم و یک حالت هول مانندی پیدا کرده بودم، بعد از نزدیک شدن به امام، دست مبارکشان را گرفتم و بوسیدم، 😘 کمی که نشستم یک شیشه عطر و چند عدد قند در آوردم تا امام تبرک کنند، امام دست من را گرفتند 😌 و گفتند: «سردت هست؟» گفتم: خیر. 🔸 بعد امام از من سوال کردند که «جلو هم می‌روی؟» گفتم: بله. 😊 🌷 بعد گفتند: «کوچولو هستی» بعد لبخندی زدند و بلند شدند و به داخل اتاق رفتند. من هم دنبالشان رفتم. 🙃 🔹حاج آقا توسلی هم عبای امام را برداشت و به اتاق رفت. امام یک عرقچین سیاه و یک عبای آبی آسمانی هم داشتند. 🔅 امام نشستند روی یک مبل که ملافه‌ی سفیدی رویش کشیده شده بود. من هم کنارشان ایستادم و از امام پرسیدم: نظر شما درباره‌ی این جنگ چیست⁉️ امام لبخندی زدند و گفتند: خوبه.☺️ بعد به امام گفتم: «ممکن است یک نوشته و یا چیزی به من بدهید.» 📝 این را گفتم و بلافاصله رفتم و یک قرآن از یک نفر که بیرون ایستاده بود گرفتم و به دست مبارک امام دادم. ✨ امام مطلبی روی آن نوشتند. و به من دادند. ❤️ تولد ۱۳۴۶ اصفهان شهادت۱۳۶۴ عملیات کربلای چهار در حین غواصی جزیره ام الرصاص 🕊🕊🕊🕊🕊 @sardaraneashgh
دخترت را انتخاب کردیم ❣خاطره ایی از دایی شهید❣ دخترم وقتی بچه بود و به تازگی کلاس حفظ قران میفرستادیمش...یه شب خواب دیدم یه فرشته ایی اومد نزدیکم و بهم گفت ما دخترت رو انتخاب کردیم... این خواب از یاد من رفته بود تا وقتی که داماد عزیز تر از جانم به شهادت رسید.. ناگهان به یاد این خواب افتادم...و گفتم سبحان الله از خواست و قدرت خداوند که روزی که دخترم رو وقتی بچه بود کلاس حفظ قران فرستادم این خواب رو دیدم و الان تو واقعیت شاهد به وقوع پیوستنش هستم ...که دختر من رو برای همسر شهید بودن انتخاب کرد 🌹 شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی @sardaraneashgh
حاج اَحمد می‌فَرمان : رَمز خود سازی ما این است که بَرای هَر عمل مان، بَرای هَرچیزمان، بَرای هَر اندیشه مان، یک دانه علامت "سوال" جلویش بگذاریم که چرا ؟! دلیلی بَرای کار هایمان، دلیلی بَرای اندیشه هایمان، دلیلی برای فکرمان و دلیلی بَرای زندگی مان پیدا کنیم. @sardaraneashgh
حاج حسین یکتا: حاج احمد کریمی تیر خورد، رسیدن بالاسرش. گفت من دلم نمیخواد شهید بشم! گفتن یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟! برا خدا داری ناز میکنی؟ گفت: آره؛ من نمیخوام اینجوری شهید بشم، من میخوام مثل اربابم امام حسین ارباً اربا بشم... . حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد، علی آزاد پناهم حرکت کرد. سه تایی باهم. یک دفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج احمد ارباً اربا شده. همه‌ی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی! دوست داری برا خدا ناز کنی خدا هم بخرتت؟ تو بخوای معشوق باشی، خدا هم عاشقت میشه. @sardaraneashgh
به‌مامیگفت:که‌بایدطور‌زندگی کنیم‌که‌زمینه‌سازظهورآقاامام زمان‌باشیم.❤️ زن‌وزندگیمون‌ومهمونیامون. حتی‌لباس‌پوشیدنمون.👕👞 اصلاوردزبانش‌بودکه ‌زمینه‌سازظهورباشیم.🌈 درهمین‌راستاعروسی‌خودشو همزمان‌باسفرحجش‌برگزارکرد. جشن‌باولیمه‌حج‌یکی‌شد.🍔 حاج‌سعیدهمیشه‌دوست‌داشت جزءزمینه‌سازان‌ظهورباشه.🎨 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدئو کمتر دیده شده از سخنان زیبا و عارفانه شهید سلیمانی @sardaraneashgh