eitaa logo
شهید جمهور
175 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 چهل روز روزه داری در استقبال از شهادت... 🕊 شهید «علی عباس حسین پور» در عملیات والفجر ۸ درحالی‌که به گفته دوستانش ۴۰ روز در استقبال از شهادت روزه بود به عنوان غواص خط‌شکن شرکت کرد.👇 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مجموعه لشکر ثارالله دو تا از بچه‌ها "آقا" خطاب می‌شدند. یکی "حسین آقا" یوسف‌الهی بود و دیگری "علی آقا ماهانی". شهید ماهانی از کسانی بود که حجاب از مقابل چشمان او برداشته شده بود و من این را حس می‌کردم. راوی: شهید حاج قاسم سلیمانی @sardaraneashgh
✍سردار قاسم سلیمانی : مهم ترین جاذبه‌ای که این جوان ها را به سمت خود می‌کشاند، جاذبه‌ی شهادت است. جاذبه‌ی شهادت یعنی حیات ابدی. یعنی همین که امام فرمودند: ما از درک مقام شهدا عاجزیم همین بس که آنها عند ربهم یرزقون اند، که پای همه می‌لنگد در تفسیر و تحلیل و فهم این آیه. اشتیاق به شهادت جاذبه‌ی کوچکی نیست. این تیزهوشی میخواهد، این یک عامل بزرگ و جذاب است مثل یک مدار مغناطیسی عظیم است. انسان های مستعد را به سمت خود می‌کشد این کاری به فرمان حکومتی ندارد. راه را هم ببندند، راه پیدا می‌کنند @sardaraneashgh
🌼حاج قاسم: دو نفر اگر من را ببخشند شهید می‌شوم ✍برشی از مصاحبه ی مهندس حاج علی مهاجری، رئیس ستاد بازسازی عتبات استان کرمان و از فرماندهان قدیمی سپاه در کرمان و فرمانده قدیمی حاج قاسم، به نقل از فصلنامه نشان ارادت، نشریه ی داخلی ستاد بازسازی عتبات است. گاهی وقتها ایشان که می‌آمدند کربلا، یک‌سر می‌آمدند و ما خدمتشان بودیم. آن موقع هم با ابومهدی بودند و آقای پورجعفری هم همراهشان بود. خلاصه خیلی حالت خاص و ارادتمندانه‌ای به موضوع داشتند. بحث‌های داخلی بود و صحبت‌هایی با هم داشتیم. دو ماه قبل از عرفه بود. یک روز ایشان را بالای گنبد برده بودم. دیدم خیلی خلاصه حالت خاصی پیدا کرد. حول و حوش عرفه بود که دوباره آمدند. خیلی حال عجیبی پیدا کردند. یعنی کاملا معلوم بود مثل آن ملائکی که در دور ضریح بودند ایشان هم در آن حالت بود. من پشت سر ایشان ایستاده بودم. برگشت به من خیلی جدی گفت «فلانی دو نفر اگر من را ببخشند من شهید می‌شوم. یکی این پورجعفری یکی هم خانمم.» گفتم «حالا حتما پورجعفری می‌بخشد ولی خانمت...» من کاش می‌توانستم خانمش را روزی ببینم و بگویم هیچ موقع ایشان را نبخشد یک شب را هم در کربلا پیش ما بود. از سر کوچه‌ای که الان هتل ماست فهمیده بودند که به قول خودشان حاج قاسم آمده. غلغله ی آدم بود. همین مغازه‌هایی که سلام می کنیم جواب ما را نمی‌دهند، همه ریخته بودند دور ماشین ایشان. با یک یک اینها حال و احوال می‌کرد. دست می‌داد، روبوسی می‌کرد. ما رسیدیم سر کوچه ای که آشیخ مهدی نگهبانی دارد. دو سه نفر ایستاده بودند و رو کردند به حاجی گفتند «ما وضعمان خوب نیست، می‌خواهیم برویم به مشهد.» بلافاصله رو کرد به آقای پلارک و گفت «کار اینها را با من هماهنگ کن، بفرستیدشان بروند مشهد.». مردم دور ماشین را حلقه کرده بودند و محافظانی هم بودند. ابومهدی هم که بود، نگران بودند. یک عراقی آمد، به بچه کوچکش گفت «بیا برو دست حاج قاسم را ببوس.» اما اینها اجازه نمی‌دادند. من رفتم پهلوی ماشین و گفتم «حاج آقا این بچه.» از ماشین پیاده شد، همین حالتی که در بغل می گیرند، پدرش را بوسید و خلاصه آن سفر رفت. سفر بعدی آمد، باز با ابومهدی آمد. او را از جلوی باب‌السلام آوردیم، گفتیم ببریم‌بالا کسی متوجه نشود. تک‌تک خادمان می آمدند با اصرار که ایشان را ببینند و روبوسی کنند. کارگرانی که کار می‌کردند، تعطیل کردند. عراقی‌ها همه‌شان می‌آمدند و می‌ایستادند و با ایشان عکس می‌انداختند. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت ولی عصر(عج) به او می فرمایند هر چه میخواهی بخواه به تو میدهیم پیشنهاد می کنم حتما مشاهده کنید و ارسال کنید و اگر اشکتان جاری شد برای فرجش دعا کنید التماس دعا @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعا کنید... دعا کنید شهیـــد " باشیم" نه اینکه فقط شهیــــد" بشویم". اصلا تا شهیـــد نباشیم، شهیــــد نمیشویم. . تا حالا فکر کرده اید، پشت بعضی دعاهای شهادت، یک جور فرار از کار و تکلیف است. سریع شهیـد شویم تا راحت شویم! اما .. دعا کنید قبل از شهیـــد بشویم، یک عمر شهیــــد باشیم. مثل حاج قاسم سلیمانی که رهبر به او می گوید تو خودت شهید زنده ای برای ما. مثلا هشتاد سال شهیـد باشیم.... !!!! شهیـد که " باشیم"، خودش مقدمه میشود تا شهیـد هم "بشویم" * ان شاءالله* لحظات ملکوتی افطار التماس دعا @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی دلنشین بارزمندگان دفاع مقدس یاد باد آن روزگاران یاد باد یادهمه شیرمردان دلاورسرزمین اسلامی تاابدجاودان @sardaraneashgh
خصوصیات در بیان همسر : اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم می‌رفت و وقتی می‌آمد خانه اگر نماز شبش قضا می‌شد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمی‌خواند، می‌گفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید. یا به بچه‌ها می‌گفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. می‌گفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث می‌شود خدا به ما نگاه ویژه‌ای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. کمتر کسی است که احتمال شهادت ابراهیم را در سوریه نمی‌داد. همسرش در این باره می‌گوید: انتظار شهادت همسرم را داشتم. سال ۹۴ سفر اربعین رفت. ۲۰ اسفند ۹۴ به سوریه رفته بود. یک گزارش نوشته بود و گفته بود من برات شهادتم را در اربعین گرفتم. وقتی آمده بود، تغییر کرده بود. نماز شب‌های طولانی، توسل‌های با اشک و اخلاص و خواندن روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) با اشعار حافظ و اشعار فیض. او از نگاه خاص شهید برای اعزام به سوریه چنین می‌گوید: وقتی حرف از سوریه شده بود، دو بار قرار بود برود که هر بار به هم خورده و نتوانسته بود راهی بشود. به من می‌گفت: "شما راضی نیستی؟ " یا به مادرش زنگ می‌زد و همین سوال را می‌پرسید و می‌گفت: "بالاخره یک چیزی هست که حضرت زینب (سلام الله علیها) و حضرت رقیه (سلام الله علیها) من را نمی‌طلبند. " وقتی قسمتش شده بود دیگر خیلی خوشحال بود. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش مستند لشڪر زینبی امشب پنجشنبه ساعت ۲۰:۱۰ از شبڪه اول سیما بازپخش : شبکه پنج :جمعه ۲۷فروردین ساعت ۲۱:۱۰ شبکه مستند : شنبه ۲۸فروردین ساعت ۲۱ @sardaraneashgh
revayatgar-talaeye.mp3
5.67M
🎼روایت راوی 🎤برادران خادم الشهدا : حاج حسین یکتا 🥀 حاج علیرضا دلبریان 🥀 و..طلائیه 🌴 چه رازی در سه راهی شهادت توست...🍃 @sardaraneashgh
💠پاداش عجیب خواندن سوره قدر در زمان افطار و خوردن سحری 🔸عن أَبِي يَحْيَى الصَّنْعَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ صَامَ فَقَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقِدْرِ عِنْدَ سَحُورِهِ وَ عِنْدَ إِفْطَارِهِ إِلَّا كَانَ فِيمَا بَيْنَهُمَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ. 🔹حضرت صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمن روزه داری نیست که در هنگام خوردن سحری و افطارش سوره قدر را بخواند، مگرآنکه بین این دو زمان ثواب کسی را خواهد داشت که در راه خدا در خون خود غلطیده باشد. 📚(بحارالأنوار، ج97، ص344 به نقل از اقبال الأعمال) @sardaraneashgh
جُرمی سنگین تر از نماز ... بارها اتفاق می‌افتاد که هنگام نماز، دژخیمان بعثی به بچه‌ها حمله می‌کردند و جهت آن‌ها را از قبله تغییر می‌دادند و نماز را بهم می‌زدند. حتی یک شب مجبور شدیم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابیده و زیر پتو به جا بیاوریم. روزه گرفتن جرم سنگین‌تری بود، بچه‌ها غذای ظهر را می‌گرفتند و در یک پلاستیک می‌ریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می‌زدند ، سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردند و افطار میل می‌نمودند. اگر موقع تفتیش از کسی غذا می‌گرفتند او را شکنجه می‌دادند. آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیاناً در شب می‌دادند را بچه‌ها به عنوان افطار می‌خوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌گذشت. خدا شاهد است امروز که بیش ۲۰ سال از اسارت می‌گذرد ، هنگام ماه مبارک رمضان همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفره‌هایمان یافت می‌شود ، ولی لذت افطار دوران اسارت را ندارد. دعای افطار با حال و هوای معنوی خاصی توسط بچه‌ها قرائت می‌شد هر چند پس از صرف افطاری تا افطار بعد هیچ خبری از خوراکی نبود ولی خیلی برایمان لذت بخش بود. راوی: سردار مرتضی حاج باقری 💠 التماس دعای فرج ... @sardaraneashgh
چای ؛ بی تو سرد نمی شود داغش رو ی دلم می ماند .... اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا @sardaraneashgh
🌷شهید مدافع حرم حسن غفاری: راه رسیدن به امام زمان عجل الله 👆👆🌸 @sardaraneashgh
🌹عکس منتشر نشده از شهید حاج قاسم سلیمانی در افطار آخرین رمضان با فرماندهان سپاه @sardaraneashgh
🌹 من و پدر شهید همیشه سعی می‌کردیم از کودکی فرزندان‌مان را با مجالس مذهبی، هیئت‌های عزاداری و مسجد آشنا کنیم. برای آشنا شدن آنها با فرهنگ جهاد، خانوادگی به اردوی راهیان نور می‌رفتیم. به همین خاطر معمولاً تعطیلات نوروز را در مناطق جنگی سپری می‌کردیم. گاهی اوقات اگرچه جایی برای ماندن در این مناطق نداشتیم و ناچار بودیم کنار مزار شهدا یا کنار خیابان شب را صبح کنیم، اما هرطور شده بود بچه‌ها را به مناطق جنگی می‌بردیم. 🌷 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحب الزمان(عج)🌿 هرڪسے ڪہ دل بہ اوبستم دلم را زد شڪست با دل ویرانہ خواهانے ندارم جز خودت یڪ زمانے هم اگرحرفے ز آبادے شود درخراب آبادِ دل بانے ندارم جز خودت @sardaraneashgh
پرواز در پرواز: خاطراتی از زندگی سردار شهید حاج احمد کاظمی حسین و احمد او همیشه با شهید حسین خرازی در عملیات‌ها نوعی مسابقه در کار جنگ داشت. یعنی حسین خرازی و احمد کاظمی دو رفیق بودند که سعی می‌کردند در موفقیت‌ها و جلو رفتن در میدان جنگ با هم مسابقه بدهند. همیشه به هم نگاه می‌کردند و سعی می‌کردند هنگام جنگیدن با دشمن از هم جلو بزنند. خیلی به هم علاقه مند و خیلی با هم رفیق بودند و اگر کسی الان نوارهای دوران جنگ را گوش کند، مشاهده می‌کند همیشه فرمانده کل سپاه وقتی می‌خواست عملیاتی را طراحی کند و یگان‌ها را به کار بگیرد، می‌گفت حسین و احمد. این اصطلاح یعنی تیپ امام حسین (ع) و لشکر هشت نجف اشرف. این لشکرها را به اسم خود لشکر به کار نمی بردند. به خاطر اینکه این دو فرمانده شاخص و اعتبار دو لشکر شده بودند. @sardaraneashgh
🍃🌸 رفیق! حواست‌ بہ‌ جوونیت‌ باشه، نکنہ‌ پات‌ بلغزه قرار‌ه‌ با‌‌ این‌‌ پاھا‌‌ تو‌ گردان‌ صاحب‌الزمان‌‌ باشۍ! 🌸 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تملق شهید احمد کریمی از جنس ارباً اربا شدن بود! که آخر خدا نازشو خرید و مستشهدین بین یدیه شد... @sardaraneashgh
ماجرای حاج احمد با بانوی دوعالم حضرت زهرا (س) عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد.ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس. می‌گفت:«کسی نفهمه زخمی‌شدم.همینجا مداوام کنید».دکتر اومد گفت:«زخمش عمیقه،باید بخیه بشه».بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی هوش شد. یه مدت گذشت.یکدفعه از جا پرید. گفت:«پاشو بریم خط».قسمش دادم. گفتم:« آخه توکه بی هوش بودی،چی شد یهو از جا پریدی»؟ گفت:«بهت میگم.به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی. وقتی توی اتاق خوابیده بودم،دیدم خانم فاطمه زهرا(س)اومدند داخل.فرمودند:«چیه؟چرا خوابیدی؟»؟ عرض کردم:«سرم مجروح شده،نمی‌تونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند:«بلند شو بلند شو،چیزی نیست.بلند شو برو به کارهایت برس»  به خاطرهمین است که هر جا که می‌روید حاج احمد کاظمی‌حسینیه فاطمه‌الزهرا (س)ساخته است… @sardaraneashgh