فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏳 برادران...
🏳خواهران....
@sardaraneashgh
مرا #بِکُشید اما#چادرم را برندارید...
صاحب خانه اش گفته بود:" طیبه که به خانه ما آمد ، ما سرمان برهنه بود ، بی حجاب بودیم.
این قدر پند و نصیحت کرد و از قران و دعا گفت که ما دیگر یک تار موی مان را نگذاشتیم پیدا شود".
به ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش، گفته بود :" مرا بکشید ولی چادرم را برندارید" .
شهـــیده طیبه واعظی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
بهترين زنان شما، زني است که براي شوهرش آرايش و خودنمايي کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند.
بحارالانوار، ج 103، ص 235
@sardaraneashgh
🤲🏻اولیــن و آخریــن نمـــــاز یک شهید!
✍🏻یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا، شهید چمران دیدش. دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش برخورد و همراه شهید چمران رفت جبهه!
تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.
رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به توهیناش توجه نمیکنه، یه دفعه داد زد کچل با توام!
شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیدهای، چیزی!
شهید چمران: چرا؟
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!
شهید چمران: اشتباه فکر میکنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده.
گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم.
رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد. اذان شد، رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد، رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!
@sardaraneashgh
سالروزشهادت
شهید سید محمد تقی رضوی مسوول ستاد مرکزی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد
مناجات های عارفانه ی سردار شهید سید محمدتقی رضوی
خدایا! توانائیم ده، تا در راه تو قدم بردارم.
خدایا! قدرت ایمانم را بیفزا، تا ثابت قدم باشم.
خدایا! عاشقم، عاشق ترم کن به دیدارت.
خدایا! گناهکارم، توبه ام را بپذیر.
خدایا! خطاکارم به بزرگی و عظمتت ببخشم.
خدایا! همه ی گناهانم ببخش و بیامرز و شهادت را نصیبم گردان.
خدایا! نمی دانم با این بار گناهان با چه رویی به پیشگاهت برسم.
با این همه، عشق دیدارت دیگر تحملم را بریده.
خدایا! با دیدن یاوران صدیقت احساس حسادت می کنم.
مرا هم در کنار یاورانت قرار ده.
خدایا! در این شب های با عظمت، تا طلوع فجر در کنار رزمندگان اسلام مرا هم با همه ی روسیاهی به عظمت روح شهدا ببخش و بیامرز.
خدایا! شهدا از ما توقع ادامه ی راهشان را دارند، به ما قدرت ادامه ی راه، عطا فرما.
خدایا! خانواده ی شهدا و فرزندان شهدا منتظر پیروزی اسلام هستند، نصرت نهایی هر چه زودتر عطا بفرما.
خدایا! ما به اسلام، به امام زمان(عج)، به امام خمینی و ملت شهید پرورمان متعهدیم که برای اعتلای کلمه ی حق بکوشیم و زندگی راحت را بر خود حرام می دانیم، ما را در این راه، یاری فرما.
خدایا! امام زمان(عج) را از ما خشنود و راضی بگردان.
خدایا! ما را در جهت رسیدن به خودت راهنمایی فرما.
الهی! این امام را برای امت و این امت را برای امام حفظ فرما.
الهی! ظهور حجتت را نزدیک تر بگردان.
الهی! ما را با امام حسین(ع) و یاورانش محشور بگردان.
هدیه روح مطهرش صلوات
@sardaraneashgh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی انتظار
بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار
تشنــه ی دیدار اویم معصیت مهلت بده
تا بمیرم در رکابش با تمام افتخار
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@sardaraneashgh
🇮🇷 شهید سید حسین هدائی
در نخستین روز بهار 1342 خداوند تنها پسر خانواده را به خانواده هدائی هدیه داد که نامش را حسین نهادند. در مبارزات پیش از انقلاب علیرغم سن کم حضور فعالی در تظاهرات داشت و پس از انقلاب پیش از آنکه به سن قانونی رسیده باشد، با دستکاری شناسنامه به صف رزمندگان آزادسازی کردستان از چنگال ضد انقلاب پیوست. پس از آنکه به سن قانونی رسید کمتر جبهه دفاع مقدس را ترک می کرد. یکی از آرزوهای حسین، شهادت در گمنامی بود که به آرزوی خود رسید و پیکر او هشت سال پس از پایان جنگ تحمیلی یافت شد و به قم منتقل گردید.
🌹 فرود: 1 فروردین 1342
🥀 فراز: فراز: 22 فروردین 1366
🔷 مزار: گلزار شهدای علیبنجعفر علیه السلام
@sardaraneashgh
📚#ماندگاران
ماندگاران: ام البنين مادر ابوالفضل (ع)
نامش فاطمه بود. از آن دخترهایی که شمشیرزنی و نیزه داری را به خوبی می دانست و در جنگ آوری، هم پای پسران قبیله بود. اولین مربی شمشیر زنی و تیراندازی پسرش ابالفضل عباس (علیه السلام) و برادرانش هم خود او بود! نه اینکه تنها او اینچنین باشد، تمام قبیله اش در شجاعت و دلیری زبانزد بودند؛ اما چیزی که او را متمایز می کرد، حجب و حیای مثال زدنی و زیبایی و ملاحت خاص زنانه بود که در کنار جنگ آوری، او را به یک دختر کم نظیر تبدیل کرده بود. کمتر مردی جرأت خواستگاری از او را داشت و آنهایی هم که پا پیش می گذاشتند، همگی از بزرگان و اشخاص مطرح بودند؛ اما جز جواب رد چیزی حاصلشان نمی شد. وقتی از او می پرسیدند که چرا ازدواج نمی کنی، می گفت: «مردی نمی بینم، اگر مردی به خواستگاری ام بیاید، ازدواج می کنم.!»
معاویه از خواستگاران پروپا قرصش بود، ولی هربار دست خالی باز می گشت. تا اینکه یک شب خوابی دید. صبح فردا، وقتی «عقیل»، برادر و فرستاده ی علی بن ابیطالب (علیه السلام)، که مردی نسب شناس بود، برای خواستگاری آمد، فاطمه لبخند معنا داری زد؛ فهمید که رویایش صادقه بوده است. از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: «خدا را سپاس! من به «مرد» راضی بودم ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد.» و بی درنگ، پس از موافقت پدر و مادرش، موافقت خود را اعلام کرد و شد همسر علی بن ابیطالب (ع)، جانشین رسول خدا (صل الله علیه و آله).
بارزترین ویژگی اش، ادب بود. به جا و به موقع حرف می زد، حد خودش را می دانست و رفتارش، هرگز نشانی از خطا نداشت. روزی که پا در خانه ی امیرالمونین (ع) گذاشت، اولین جمله اش به فرزندان ایشان این بود: «نیامده ام جای مادرتان را بگیرم، من کجا و فرزندان زهرا (س) کجا؟ من آمده ام تا کنیزتان باشم.» و به حق نشان داد که راست می گفت؛ همان روز اول، حسن و حسین (علیهما السلام) بیمار بودند. فاطمه، بلافاصله به بالین آنها رفت و با محبت تمام، به آنها رسیدگی کرد و چند روز اول زندگی مشترکش، به پرستاری از فرزندان زهرا (سلام الله علیها) گذشت؛ کاری که آن را افتخاری برای خود می دانست. می گویند تا وقتی که فرزندان امام علی (ع) خردسال بودند، بچه دار نشد تا مبادا به خاطر مادر شدن، در حق آنها کوتاهی کند.
از امام (ع) هم خواسته بود تا او را «فاطمه» خطاب نکند تا مبادا دل بچه ها از شنیدن نام مادرشان در خانه، بشکند.
تا زمانی که فرزند دار نشد، برای فرزندان امامش، یک مادر تمام عیار بود و پس از بچه دار شدن، همیشه و در هر شرایطی، فرزندان زهرا (س) را به فرزندان خود ترجیح داد.
وقتی عباس (علیه السلام)، نوزاد شیرین ام البنین به دنیا آمد، بچه های زهرا (س) را جمع کرد، آنها را نزدیک به هم نشاند و نوزاد یک روزه اش را در آغوش گرفت؛ بلند شد و عباسش را دور سر فرزندان فاطمه (س) چرخاند تا به همه بگوید که فرزندان ام البنین، بلا گردان فرزندان فاطمه (س) اند.
همیشه و همه جا به فرزندانش یادآوری می کرد که «مبادا حسن و حسین (علیهما السلام) را برادر و همتای خود بدانید، آنها تافته ی جدا بافته اند، آسمانی اند، نوادگان پیامبر (ص) اند.» و همین تربیت بود که نتیجه اش را در کربلا نشان داد...
او همان مادری است که وقتی کاروان کربلا را راهی می کرد، با وجود اینکه چهار جوان خودش همراه کاروان بودند، به تمام کاروان اینطور سفارش می کرد: «چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمان بردار او باشید.»
ام البنین، از حضرت علی (ع)، صاحب چهار ستاره ی نورانی به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان شد که همگی در کربلا به شهادت رسیدند. درود و رحمت خدا بر آنها.
@sardaraneashgh
✅جریمه تأخیر نماز اول وقت
✍يكى از دوستان شهيد رجائى چنين مى گويد: روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائى بودم صداى اذان شنيده شد، در حالى كه ايشان از جايش حركت كرده، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييد بياورم.
شهيد رجائى فرمود: "خير بعد از نماز"
وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با چهره اى متبّسم و دلى آرام خطاب به من فرمود: "عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز نهار نخورم اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز روزه مى گيرم."
📚روشهاى پرورش احساس مذهبى نماز، ص29
@sardaraneashgh
۴ خردادماه ، #روز_مقاومت_و_پایداری #دزفول گرامی باد .🥀
💥علت این نامگذاری ،مقاومت مردم این شهر در برابر موشک باران رژیم بعثی عراق در طول جنگ ایران و عراق بوده است. این شهر در دوران جنگ بارها مورد هجوم و موشکباران رژیم عراق بود تا آنجا که آن را با نام شهر موشکها یاد کردهاند.
💥همچنین در آغاز جنگ ایران و عراق #دزفول بیش از ۲۰۰ بار موشکباران و ۲۰ هزار بار گلولهباران شد. مردم #دزفول با وجود موشکباران شدید همچنان مقاومت میکردند و نماز جمعه #دزفول هر هفته با حضور مردم و رزمندگان اقامه میشد.
💥 شهرستان #دزفول در دوران جنگ هفت هزار کشته، زخمی و مفقودالاثر داشت که از این تعداد، دو هزار و ۶۰۰ نفر کشتههای جنگ بودند.
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم #ایمان #خزاعی نژاد
یادش گرامی وراهش پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
نماز اول وقت
سفارش شهدا
سه شنبه های جمکرانی
🌹🍃 #عطر_نماز_اول_وقت
✨میهمان از شهرستان رسیده بود.
باید شام تدارک می دیدم. ایمان را برای خرید صدا زدم.
هیچ وقت جواب درخواستم را رد نمی کرد.
نزدیک اذان مغرب بود،
مِن و مِنی کرد و گفت: مامان اگه اجازه بدی، اول برم مسجد، نمازمو بخونم بعد میخرم.
با معذرت خواهی از میهمانها راهی مسجد شد.
نماز اول وقت دغدغه زندگی اش شده بود.
مسجد به صدای قدمهایش آشنا بود.
✨ آن شب غذای روی سفره عطر #نماز_اول_وقت ایمان را داشت...
#شهید_مدافع_حرم_ایمان_خزاعی_نژاد
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
💠پيامبر صلي الله عليه و آله:
هر كس صادقانه از خداوند شهادت بخواهد ، خداوند او را به مقام شهيدان مى رساند ، هر چند در بستر بميرد
ميزان الحكمه، ح 9788
@sardaraneashgh
من رای میدهم حتی اگر از آسمان سنگ ببارد،
قطع آب و برق که چیزی نیست...
#من_رای_میدهم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 خسته ام ای #رفیق!
گرفته است هوای #زمین...
دستم را بگیر و مراهم ببر...
با خودت...
تا #آسمان...
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
@sardaraneashgh
📚🌹ماجرای حاج احمد با بانوی دوعالم حضرت زهرا (س)
عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد.ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس.
میگفت:«کسی نفهمه زخمیشدم.همینجا مداوام کنید».دکتر اومد گفت:«زخمش عمیقه،باید بخیه بشه».بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی هوش شد.
یه مدت گذشت.یکدفعه از جا پرید.
گفت:«پاشو بریم خط».قسمش دادم.
گفتم:« آخه توکه بی هوش بودی،چی شد یهو از جا پریدی»؟
گفت:«بهت میگم.به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی.
وقتی توی اتاق خوابیده بودم،دیدم خانم فاطمه زهرا(س)اومدند داخل.فرمودند:«چیه؟چرا خوابیدی؟»؟ عرض کردم:«سرم مجروح شده،نمیتونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند:«بلند شو بلند شو،چیزی نیست.بلند شو برو به کارهایت برس»
به خاطرهمین است که هر جا که میروید حاج احمد کاظمیحسینیه فاطمهالزهرا ساخته است...
#بشیم_مثل_شهدا
#یاد_شهدا_صلوات
@sardaraneashgh
✅ اسامی نهایی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری
🔸اسامی نامزدهای انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران که صلاحیت آنان مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته است به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر می باشد:
۱- سعید جلیلی
۲- سید ابراهیم رئیسی
۳- محسن رضایی
۴- علیرضا زاکانی
۵- سید امیر حسین قاضیزاده هاشمی
۶- محسن مهر علیزاده
۷- عبدالناصر همتی
@sardaraneashgh
مشق هایش را نوشت و رفت
در #والفجر_هشت شیمیایی شد
در #کربلای_چهار مجروح شد
در #کربلای_پنج جلوی چندتانک فریادمیزد:
"یا #اباعبدالله!شاهدباش جلوی دشمنانت ایستادم"
درحالی که پانزده سال بیشترنداشت
پر کشید
#شیدا_و_مجنون_حضرت_اباعبدالله #شهید_هادی_ثنایی_مقدم🌷
حالا ماهستیم وپاسداری ازخون مطهرشان
🌷چقدرپای ولایت هستیم؟ 🌷
#انتخابات
التماس دعا
هدیه اروح مطهرشان صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
🌟 كتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ
وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ
و تنها یکی از صدها برکات جنگ تحمیلی هشت ساله، تربیت انسانهایی بود که یا همان روزها
به مقام عند ربهم یرزقون رسیدند و ستارههای راهنمای آسمان تاریک آخرالزمان شدند...
یا ماندند و شدند یکی شبیه سردار دلها...
که حیاتش، نجاتبخش مظلومان بود و
شهادتش، در هم شکنندهی کاخ ظلم ظالمان...
خداوند ما را در این مسیر مشرّف و محفوظ بدارد که ؛
💥 خرمشهرها در پیش است.. !
#انتخابات
@sardaraneashgh
#تکذیب یک شایعه؛
🛑 اقامت فرزندان آیتالله رئیسی در استرالیا صحت ندارد
🔹اخیرا شایعاتی مبنی بر دو تابعیتیبودن فرزندان آیتالله رئیسی و اقامت دختر وی در کشور استرالیا، توسط برخی از کاربران مغرض و معاند، در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
✅ واقعیت
فرزندان سید ابراهیم رئیسی، نه تنها در هیچ کشور دیگری اقامت ندارند، بلکه تاکنون حتی به کشور استرالیا سفر نکردهاند.
@sardaraneashgh
⚠️تلنگر
🔺️«قارون» هرگز نمی دانست
که روزی ، کارت عابر بانکی💳 که در جیب ما هست
از آن کلیدهای 🗝🔑 خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند ما را به آسانی مستغنی میکند.
و «خسرو» پادشاه ایران 👑نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
و «قیصر»👑 که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند،
کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
و «هرقل» 👑پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند ، هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید.
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند ، هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد.
🔻بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان👑 عصر هم اینگونه نمی زیستند اما باز هم موقعیت خود را لعنت میکنیم و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم ❗️
🤲️خدایا قدرت شکرگوئی در حرف و عمل را به ما عنایت فرما🙏
#تلنگر
@sardaraneashgh
✨شفای چشمانم رو از شهیدتون گرفتم....
✨🌸✨🌸✨🌸✨
باد پاییزی، دوشنبه آن روز گلزار شهدا را سرد و خلوت کرده بود ...
✨زمزمه زیارت عاشورا بین باد می پیچید که خانم مسّنی سمت ما آمد...
🌼فاتحه ای خواند و گفت:
من از شهیدتون حاجت گرفتم...
🌸نفسی تازه کرد و ادامه داد:
چشمهایم آب آورده بود،
باید عمل میشد.
🌧یک روز بارانی، با دلی شکسته به نیت شفای چشمم اومدم پیش شهید شما...
باران لحظه به لحظه شدیدتر میشد.
✨مدام شهیدت رو قسم میدادم که چشمم را شفا بده...
☘آب باران جمع شده روی قبر را با اشک چشم روی چشمانم مالیدم...
🌸بعد مکثی کرد و لبخندی از عمق وجود زد و گفت:
خدا شاهده، دیگه به عمل نیازی نبود.
رفتم دکتر که نوبت عمل بزنم، اما بعد از معاینه مجدد گفتند:
نیازی به عمل نداری...
✨با خوشحالی تمام تکرار کرد که:
من شفای چشمم رو از بچه شما گرفتم...
☘روایتی از مادر بزرگوار شهید
#شهید_مدافع_حرم_ایمان_خزاعی_نژاد
یاد همه شهیدان سرافراز گرامی وراهشان پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
سبک ازدواج شهید #حجت_باقری 🕊🌺
خانواده همسرم فروردین 93 از من برای آقاحجت خواستگاری کردند.🌺 برادرم از آقا محسن تعریف کردند، حتی اجازه ندادند جایی برای تحقیق برویم!
میگفت هر چه میخواهید از خودم بپرسید. میگفت از نظر من ایشان هیچ کم و کاستی ندارند و بســـــیار مهربان و صبـــــورند.😍 آنقدر با ایمان هستند که بین دوستان به عبد صالح معروفند.
در جلسه خواستگاری هم سوالی نپرسیدم! مسئله ای که آقا حجت در جلسه خواستگاری تاکید داشتند و از من قول گرفتند این بود که خدای ناکرده در صورتی که پدر و مادر هر کدوممان نیاز به مراقبت داشتند، قبول کنیم.🙏
منم گفتم با این مورد مشکلی ندارم.مسئله دیگری که واقعا برایشان مهم بود حجاب بود که خیلی هم حساس بودند حجاب بدون چادر را به هیچ وجه حتی در بین اقوام درجه یک نمیپسندیدند.
@sardaraneashgh
قسمتی از وصیتنامه #سجاد_زبرجدی
#اگر_درد دل داشتید و یا خواستید #مشورت بگیرید #بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.😍
#من_منتظر_همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود.😍
خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.🙏
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.🕊
#آقا_سجـــــاد_زبرجدی
#شهید_مهمون_نواز😉
@sardaraneashgh