بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهیدی که برای تفحص پیکرش اذان گفت....
در يك مقطع ما داشتيم به سمت طلائيه ميرفتيم يادم هست يك روز قبل آقای بهنام صفايی و آقای پرورش، طلائيه را شناسايی كرده بودند فكر ميكنم سال ۷۳ بود...
روز بعد از شناسايی قرار شد ما برويم كه حتی يادم هست گفتند حتماً با نفربر برويم و ما هم رفتيم وقتی داشتيم از بچهها جدا ميشديم، آقای صفايی گفت: رحيم وارد #طلائيه كه شدی من پنج عدد گونی گذاشتم كه آنها بچههای #عاشورا(لشکر ۳۱ عاشورا)هستند در واقع آقای صفايی پنج عدد گونی كه ميگفت، منظورش پنج #شهيد بود كه پيدا كرده بود و در گونی گذاشته بود از يك مسيری ديگر بايد با قايق ميرفتيم، آنجا پر از نی و آب بود آقای صفايی گفت: رحيم وقتی ديروز ما با قايق به آنجا رفتيم، وقتی پياده شديم ساعت ۱۰/۱۵ بود، ي كدفعه صدای اذانی شنيديم به آقای پرورش كه عرب است گفتم: پرورش، اذان نماز خاصی را ميخوانند؟ يا اصلاً موقع نماز است؟ كه پرورش به من گفت: خير آقای صفايی...
ادامه داد كه من به پرورش گفتم: پس اين صدای اذان چی هست و از كجا
ميآيد؟!
او هم گوش كرد و شنيد...
اين صدا را گرفتيم و لابهلای نيزارها رفتيم كه يك قايقی را پيدا كرديم كه پنج شهيد داخل آن با تمام وسايل بودند آقاي صفايی به من گفت كه رحيم برو درباره اين پنج شهيد تحقيق كن، ببين اهل كجا هستند، چه كاره بودند؟
كه من رفتم دنبال اين پنج شهيد، اسم شهيد را يادم رفته است يك بچه اردبيل بود بين اين پنج تا كه ايشان در شهرستان، در لشكر و در گردان خود #مؤذن بود اين شهيد بعد از شهادت برای اينكه آقای صفايی و پرورش متوجه قايق و جايشان بشوند، اذان ميدهد....
@sardaraneshgh
#روی_دست_دنیا_باد_کردهام
از سفر مشهد به تهران که برگشتیم، حسنآقا گفت:
« #حاج_همت به ما دستور داده که نیروها را به پادگان دوکوهه برگردانیم.»
پرسیدم: «پس دیگر به پادگان اللهاکبر برنمیگردیم؟»
گفت: «چرا. فعلاً قرار است خانوادهها همانجا بمانند، چون توی پادگان دوکوهه، خانه سازمانی نداریم.»
بعد به اتفاق هم، راهی اسلامآباد غرب شدیم. در طول راه حسن کمتر حرف میزد و بیشتر ساکت بود. احساس کردم این مردِ سر به تو و ساکت، آن حسنآقای همیشگی نیست. دلم را به دریا زدم و از او پرسیدم: «حسنآقا؛ مگر کشتیهایت غرق شدهاند؟ چرا اینقدر پریشانی؟»
گفت: «توی این عملیات [والفجر ۴] هم، چند نفر از بهترین دوستانم شهید شدند و من کمافیالسابق، سُر و مُر و گنده روی دست دنیا باد کردم.»
گفتم: «این چه حرفی است که میزنی؟ هرچه که خواست خدا باشد، همان اتفاق میافتد. گفت: «حیف است آدم اینقدر زحمت بکشد، امّا به آرزویش نرسد.»
گفتم: «مگر آرزوی تو چه هست؟»
گفت: «آرزو دارم #شهید بشوم و جنازهای از من، به دست شما نرسد.»
برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی #معشوق_بی_نشان ؛ سرگذشتنامهی سردار جاویدالاثر #شهید_حسن_زمانی فرمانده دلیر و عاشورایی #گردان_حمزه از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ که در عملیات بزرگ خیبر به #شهادت رسید و همچنان پیکر پاکش در #طلائیه مفقود است و به وطن بازنگشته است...🌷🕊
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞برشی از خاطرات
🎙روایتگری بسیار زیبا از حجت الاسلام والمسلمین استاد جوشقانیان
#طلائیه
#شهید_گمنام
@khaimahShuhada
🌹🌹آخرین تبریک عید
#شهید_بیمزار
#تخریبچی_شهید
#محمد_حسین_حاج_میری
شهادت:اول اسفند63
محل شهادت #طلائیه🌹
@khaimahShuhada
🌷 #دوکوهـــــــه " سین ندارد اما !
'ساختمانهـایش' ،سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ،
با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِ ستارگان ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ،
با خدا سخن میگفتند...
سنگر سازان بی سنگر
🌷 #فکـــــــــه " سین ندارد اما !
'سجده های' بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار معشوق شتافتند .
🌷 #شـــــــــرهانی " سین ندارد اما !
سنگرهایش' زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی.ره
با رمــــز " یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند..
🌷 #کانال_کمیــــــــــــل " سین ندارد اما !
'سکــوی' پرواز ِ لب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست...
🌷 #طلائیــــــــــــــــه " سین ندارد اما !
'سه راه ِ' شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبـــــــــــال ، تا عرش ِ اعــــلا ،پرستــــو شدند..
🌷 #ارونـــــــــــد " سین ندارد اما !
'ساحل ِ' خونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس، گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدند
🌷 #شلمچــــــــــــه " سین ندارد اما !
'سرداران ِ' بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کــــــــه همچون مادرشان زهـــرا(سلام الله علیها) فدایی ولایت شـــــــــــدند و گمنــــــام ماندند...
#شهداشرمنده_ایم...
@khaimahShuhada