eitaa logo
شهید جمهور
139 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
5.9هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 مادر شهید 🍂 توی سن پانزده سالگی بود برای کمک به #مسجد جمعه شبها میرفت بهشت زهرا🌷 توسن نوجوانی وغرور ! 🍃وقتی بهش میگفتم #مامان اذیت نمی شی بری پول💰 جمع کنی، میگفت مامان خیلی لذت داره #برای_خدا گدایی کردن 🍂مصطفي ازهمان #نوجوانی درحال خودسازی بود و خیلی زجرکشید💔 و اجرش رو دید. امیدوارم اون دنیا دست ماروهم بگیره ان شاالله🙏 🌺بهشت را به #بها میدند، نه به بهانه 🌸 #شهادت را اما؛ قیمتی دارد بالاتر از بهشت! برای اینکه #خدا خود بشود بهای خون تو، چقدر آماده ای⁉️ #شهید_مصطفی_صدرزاده ( از دوستاران و محبین شهید هادی بود ) #شهید_مدافع_حرم @sardaraneshgh
🌷 🔸ارادت به حضرت .طاهره (سلام ا... عليها) داشت. به نام حضرت، مجلس زياد مي‌گرفت. چند تا و هم به نام و ياد بي‌بي . 🔹توي مجالس روضه، هر بار كه از مصيبت‌هاي مي‌شد، قطرات پهناي را مي‌گرفت و بر زمين مي‌ريخت. 🔸خدا رحمت كند را، همراه حاجي بود. براي صحبت‌هاي سردار، هميشه يك همراه خودش داشت، چند لحظه قبل از هواپيما، همان واكمن را كرده بود و چند جمله به و خودشان گفته بود.  🔹درست در لحظه‌هاي سقوط، صداي و رساي حاجي بلند مي‌شود كه مي‌گويد: بفرست. همه صلوات مي‌فرستند.  🔸در آن نوار، آخرين كه از و ديگران در لحظه‌ي سقوط هواپيما شنيده مي‌شود، ذكر مقدس « » است. یافاطمه الزهرا سلام الله علیها @sardaraneashgh
🔻☜شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه بود👇👇 🌷 💠 الگویی بنام ابراهیم: 💟مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک حرفه ای، خوش صدا و سیما و یک در کار اطلاعاتی است و .... 💟آن مرد بزرگ بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و او برای ما حرف می زدند. بعد از مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد. 💟وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در ، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد. 💟داوود او را خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و ابراهیم را ادامه دهد. اواخر سال 1361 بود که با داوود بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی. 💟عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: !! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود اومده! 💟داوود هم با خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما کل ابرامم نمیشیم. 💟 بعد جلسه همه با داوود کلی یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو کنی؟؟؟ من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو با ابراهیم داشت.... 🌷 شادی روحش @sardaraneashgh
💠سال ۱۳۶۷ بود كه هادي به دنيا آمد. او در و چند روز بعد از ايام فاطميه به دنيا آمد. وقتی تقويم را میبینند درست مصادف است باشهادت امام هادي(ع) بر همین اساس نام او را محمدهادي میگذارند. 📚در دوران دبستان به مدرسه شهید سعیدی رفت. هادی در دوره دبستان بود که وارد شغل مصالح فروشی شد و خادمی را تحویل داد. دوران راهنمایی را در مدرسه ی توپچی درس خواند. از همان سال های اولیه ی دبیرستان،زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد! 🔹هادی بعد از پایان خدمت، چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن، راهی حوزه علمیه شد. زیرا راهی جز طلبگی در پاسخگوی غوغای درون هادی نبود. هادی انرژی‌اش را وقف و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. 💠شهید هادی ذوالفقاری سه بار برای مبارزه با راهی منطقه سامراء شد. روز ۲۶ بهمن بود، در حومه ی ،ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و هادی به آرزویش رسید...🕊 ▪️خبر رسید که هادی ذوالفقاری شده. سه روز از اش گذشته بود. روز سوم خبر دادند در فرودگاه نظامی شهر المثنی، یک کامیون آمده که پیکر شهدا راآورده بیشتر این شهدا از سامرابودند. ودر میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است اما ! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو است. شهید ذوالفقاری بود صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است. 🌱 @sardaraneashgh
رابطه با سردار قائم مقام رئیس ستاد لشکر 41 ثارالله کرمان دختر دوممون خیلی سر به هوا بود ، همیشه کفشاشو گم میکرد یک روز که داشتیم میرفتیم مسجد جامع ، دیدم کفشاش نیست ، برگشت به باباش گفت: " بابا اگه پای من زخم بشه فرشای نجس میشه چیکار کنم؟ " ایشان گفت: "بیا بغل من . " گفتم : " آخه یه حرفی به این بچّه بزن بگو مواظب کفشاش باشه ، هر وقت ما اومدیم بیرون کفشاشو گم کرده ، دعواش کن تا دیگه کفشاشو گم نکنه . " یه نگاه به من کرد و گفت : " نمیتونم چیزی بهش بگم آخه # همنام است. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ : ماافتخار می کنیم که امروز مزارش شهرمان است، مال ماست. کسی که در هیچ شبی، او قطع نمی شد. اگر در اتوبوس بود در وسط راه پیاده می شد، نافله شبش را به جا می آورد و با اتوبوس و یا خودروی بعدی خودش را می رساند. ما افتخار می‌کنیم به مغفوری که وقتی همسرش میخواست وضع حمل بکند، برای رساندن خود به بیمارستان، به خاطر حفظ بیت المال، از موتورسیکلت سپاه استفاده نکرد. @sardaraneashgh
💠 بسیار بود، و بشاش و بذله گو و شادی بخش در خانواده و دوستان بود، ایشون برای همه خانواده و دوستان خیلی کننده و اطمینان بخش بود. 💠 به خانواده های نیازمند و کمک میکرد یا از جایی تهیه میکرد. 💠مهمترین ویژگی شهید اخلاص در و رفتارشون بود که همه دوستان، ایشون بسیار شجاع و باهوش و بابصیرت بودند، چه معرفت به امام و انقلاب و جهاد در 15 سالگی و چه معرفت به وظیفه بسیجی در دوران هجمه سکولارها در دوره بعد از جنگ آشنا کردن جوانان در با امام، شهادت، روحیات شهدا، عمیق مفهوم فقیه، دشمن شناسی، تفکرات عرفانی سیاسی شهید آوینی، جریانات سیاسی، تاریخ انقلاب، مسائل روز، داشتن ملاک و میزان اسلام ناب برای شناخت حق و باطل، همه از عملکرد و عالی ایشون و جاذبه خاص شخصیت این شهید بود. @khaimahShuhada
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید احمدرضا احدی تولد: 1345/8/25 محل تولد :اهواز شهادت : 1365/12/12 محل شهادت :عملیات کربلای پنج مادرش میگوید: .یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت. . پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟! گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در داد! گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید   راکسب کرده ای. . من و پدرش با  گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چرا  نیستی؟؟!! . احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم! .در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت  !!!.... . یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان  قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... 🌷 متن تنها وصيت نامه به جا مانده از شهيد احمدرضا احدي به اين شرح است : بسم الله الرحمن الرحيم فقط، نگذاريد حرف امام به زمين بماند همين حدود يك ماه روزه قرض دارم تا برايم بگيريد و برايم از همگي حلالي بخواهيد والسلام كوچكترين سرباز امام زمان(عج) احمدرضا احدی 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید احمد رضا احدی صـلوات🌼 @khaimahShuhada