eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥 امام خمینی(ره) در سخنرانی تاریخی خطاب به : هی نگویید که «ملت با من است»،ملت با اسلام است 🔹شما کارهایتان را خوب بکنید. ملت ایران رای داده است به جمهوری اسلامی؛ هر چه زحمت داشته و توان داشته است در طبق گذاشته است گفته ما را می‌خواهیم؛ شما اگر با اسلام بد هستید، خوب تشریف ببرید اروپا و امریکا و هرجا دلتان می‌خواهد، آنجا زندگی کنید ❌ملت شخص نمی‌خواهد. نیست @sardaraneshgh
‍📝بیوگرافی شهید مدافع حرم سید علی احمدی زنجانی(فرزند مرحوم آیت الله سید ابراهیم زنجانی) و از یک مادر لبنانی در دمشق (زینبیه) متولد شد🌸 تا سن ۱۳ سالگی در زینبیه کنار حرم عمه‌ی سادات زندگی کردند و بعد از فوت پدرشان همراه با مادر گرامیشان به لبنان سفر می کنند سید علی نزدیک به ۵ سال به ایران جهت تعلم دروس حوزوی سفر می کنند. و بعد از چند سال به لبنان برمی گردند و همان جا هم ازدواج می کنند💍 و دارای دو فرزند به نام های ابراهیم و زینب میشود و از زمان شروع فتنه در شام در کنار حرم عمه سادات، مشغول به دفاع از حرم همراه با قوات رضوان حزب الله می شوند.✌️ تا اینکه در تاریخ نهم اسفند ماه نزدیک نماز مغرب توسط پهبادهای آمریکایی در ادلب سوریه به درجه رفیع #شهادت نائل می آیند🕊 💐 پیکر مطهر این شهید مدافع حرم ایرانی دیروز در گلزار شهدای «روضه الحورا الزینب (س)» به خاک سپرده شد یکی از ویژگی های بارز و شاخص سید شهید طی این آشنایی چند ساله #اخلاص در عمل بود☝️ که کمتر کسی دیده ام که این ویژگی را در حد اعلی در خود داشته باشد. رفقا سید یه ویژگی داشت این بود که نمی گذاشت کسی ازش ناراحت بشه💔 کلمه ی نه کمتر از ایشان شنیده می شد. علی الظاهر ویژگی هایی که انسان در این دنیا ملکه شده براش در برزخ و آخرت هم این عادت ادامه دارد. نتیجه این میشه که الان کسی توسل کنه به سید علی دست خالی نمیرود و نه به اصطلاح نمی شنود.🌸 @sardaraneshgh
بهش خبر دادند پانزده نفر از بچه هاے ڪمین،ساعت هاست ڪہ آب ندارن.😔😔 حاج حسین(شهید خرازے)بہ یکے از بچہ ها گفت:اسلحتو بردار و دنبال من بیا.😞😞 حاجے دست راستش قطع شده بود،با دست چپ ،بیست لیترے آب رو ڪشید روے دوشش و حرڪت ڪرد.😔😔😔 @sardaraneashgh
❤️ 🔸از ویژگی‌های بارز شهید خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در و ، ایشان را دل جوانان می‌کرد. 🔸پرهیز از ، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بی‌اطلاع بودند.   🔸ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی الرضا(ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانه‌اش را زلال‌تر می‌کرد. 🔸 در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیخته‌ای از ، و بود. 🌷 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
🔻☜شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه بود👇👇 🌷 💠 الگویی بنام ابراهیم: 💟مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک حرفه ای، خوش صدا و سیما و یک در کار اطلاعاتی است و .... 💟آن مرد بزرگ بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و او برای ما حرف می زدند. بعد از مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد. 💟وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در ، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد. 💟داوود او را خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و ابراهیم را ادامه دهد. اواخر سال 1361 بود که با داوود بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی. 💟عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: !! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود اومده! 💟داوود هم با خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما کل ابرامم نمیشیم. 💟 بعد جلسه همه با داوود کلی یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو کنی؟؟؟ من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو با ابراهیم داشت.... 🌷 شادی روحش @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انتشار برای اولین بار / ✅صحبت های حجت الاسلام رییسی بعد از ثبت نام ریاست جمهوری در ماشین برگشت ... @sardaraneashgh
یڪرنگی پهن است بفرمایید ؛ لقمه‌ای با جرعه‌ای ... ماراهم دعوت کنید شهدا چه روزی شود باشما بودن وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
⭕️ ⭕️ از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 🔴از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... 🌹 همیشه ،نگاهی😔...🌹 @sardaraneashgh
از وقتی که خودش را شناخت راه خود را پیدا کرد، و روزه و نماز هایی که حتی بر او واجب نبود را به جا میاورد. در ماه رجب و شعبان علاوه بر ماه روزه میگرفت. شهید عطری بسیار دغدغه مند دوران خود بود، و همیشه با اشاره به حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، میگفت نگه داشتن ایمان، در این دوران همانند نگه داشتن آتش، در کف دست است. توجه کردن به از دیگر شاخصه های اخلاقی شهید بود شهید با وجود حقوق پایین خود و تمام مشکلاتی که وجود داشت، سرپرستی یک یتیم را قبول کرده بود، و این در حالی بود که هیچ کس از این قضیه با خبر نبودند.  در عمل و حساس بودن به دیگر شاخصه های اخلاقی شهید عطری بود. همسر شهید عطری میگوید روحیه ، نیک و شهید آن چنان زیاد بود که اگر شهید نمیشد باید تعجب میکردیم. ایشان سرانجام با دهان روزه و لب تشنه به شهادت رسیدند. ؛ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 : شرط ورود در جمع شهـــــدا اسٺ.. و اگر این شرط را داری.. چه ٺفاوٺی میڪند ڪ نامت چیسٺ.... ✍چقدر خالصیم؟ هر چقدر خالص شدیم میشیم... @sardaraneashgh
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !! @khaimahShuhada
سخن گفتن از شهید مظلوم آیت اللّه دکتر بهشتی چندان آسان نیست. او گرانبهایی بود که با شهادتش درخشنده تر گردید. شهید بهشتی زیست و مظلوم شهید شد و خار در چشم دشمنان اسلام بود. سروشی بود برای بیان حقایق، خروشی علیه دشمنان، پنجره ای به سوی و حنجره ای برای دفاع از ملت. شجاعانه کوشید نقاب های ، تزویر، ریا و مردم فریبی را برکند.  هر جا که دکتر بهشتی حضور داشت، رخوت، ، پژمردگی و ناامیدی از آنجا رخت برمی بست، همه از نویدهای نورانی و سرشار از انبساط روحی و معنوی او، و تازگی را در وجود خویش حس می کردند.  مبتکری بود که برای لحظه ای دچار نشد و از آن دست مقاماتی بود که مقدمات بزرگ شدن، بالاتر و بزرگ ماندن را به خوبی آموخته بود، نمونه بارز یک دینی و مبارز به شمار می رفت و بیشتر اهل معارف بود تا اهل تعارف، برای خوشامد این و آن لحظه ای درباره ارزش های معنوی کوتاه نیامد، هم اهل بود و هم اهل برائت. دکتر بهشتی تلخی ناشی از برخورد صادقانه را بر شیرینی کاذب ناشی از برخورد منافقانه ترجیح می داد. آن شهید والا مقام زندگی آمیخته به و را توأم با و نیک بختی می دانست. @khaimahShuhada