eitaa logo
شهید جمهور
173 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید جمهور
*🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊* *شهیدی که زمان و مکان شهادتش را میدانست* 🕊️ *شهید محمد رضا دهقان🌹* تاریخ تولد: ۲۶ / ۱/ ۱۳۷۴ تاریخ شهادت : ۲۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت : سوریه / حلب 🌹خواهرش← محمدرضا میگفت منطقه حلب شهید میشم🕊️ از سوریه تماس گرفت📞 پشت تلفن التماس میکرد📞 -مامان! توروخدا دعا کن شهید بشم🕊️ +تو شو، شهید میشی... -به خدا دیگه خالص شدم🌷+پس شهید میشی🕊 _حالا که راضی شدی دعا کن بی سر برگردم🥀 مادرش← محمد میگفت محرم زیر علم حضرت زینب (س) سینه میزنم🏴 ولی به اربعینش نمیرسم و دیگر زنده نیستم🥀وصیت کرد که پیکرش در امام زاده علی اکبر چیذر دفن شود💚 او طبق حرفهایش در حلب به شهادت رسید🕊️ خواهرش ← مهمان معراج شهدا شدیم🌷 قرار بود بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم🥀بعد از چهل روز دلتنگی🥀با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم🍃و التماسش میکنم سلام و دلتنگی مرا به سیدالشهدا برساند💚 اما... گفتند: ⇜ به سینه اش دست نزن⇜نمی شود در آغوشش بگیری🥀⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن🥀⇜به سرش زیاد دست نزن🥀مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: برادر! چه کردی با خودت🥀⁉️ در نهایت او در ماه محرم🏴 با گلوله ۲۳ به ناحیه سر🥀و کتف چپش🥀بدنش از بین رفت🖤 و به آرزویش رسید🕊🕋 طلبه شهید محمد رضا دهقان امیری شادی روحش صلوات💙🌹 *سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات* ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ *الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ* @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 مراسم تنفیذ سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری @sardaraneashgh
📜 حکم تنفیذ سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌ 🔴 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه‌ علی محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة اللّه فی ‌الارضین. ♦️خداوند علیم و قدیر را سپاس میگویم که با فضل و عنایت خود، ایران را بار دیگر در آزمون سیاسی و اجتماعی انتخابات سرافراز فرمود و ملّت عظیم‌الشّأن در شرایطی پیچیده و دشوار، با حضور پُرمعنا و عزّت‌آفرین خود، حاکمیّت رأی مردم بر اداره‌ی امور کشور را نمایان ساخت، و با انتخاب شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت، عزم راسخ خود را بر پیمودن مسیر نورانی انقلاب که مسیر عدالت و پیشرفت و آزادی و عزّت است نشان داد. ♦️ امروز میهن عزیزمان، تشنه‌ی خدمت و آماده‌ی حرکت جهشی در همه‌ی عرصه‌ها، و نیازمند مدیریّتی باکفایت و جهادی و دانا و شجاع است که بتواند توانمندی‌های آشکار و نهفته‌ی ملّت، بویژه جوانان را که بسیار فراتر از مشکلات است، بسیج کرده و به میدان کار و تلاش سازنده آورَد؛ موانع را از سر راه تولید بردارد؛ سیاست تقویت پول ملّی را بِجِد دنبال کند، و قشرهای متوسّط و پایین جامعه را که سنگینیِ مشکلات اقتصادی بر دوش آنها است، توانمند سازد؛ مدیریّتی که با مشی فرهنگی خردمندانه، مسیر اعتلای مادّی و معنوی ملّت ایران را هموار کرده، حرکت کشور به سمت جایگاه شایسته‌اش را شتاب بخشد. ♦️ اکنون با تشکّر از مردم عزیز و با پیروی از گزینش آنان، رأ‌ی به عالِم فرزانه و خستگی‌ناپذیر و کارآزموده و مردمی، جناب حجّت‌‌الاسلام آقای سیّدابراهیم رئیسی را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم، و از خداوند متعال توفیق و سربلندی ایشان و همکارانشان را مسئلت مینمایم و یادآوری میکنم که رأی ملّت و تنفیذ اینجانب تا هنگامی است که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب ادامه داشته باشد، که به فضل الهی چنین خواهد بود؛ ان‌شاءاللّه. 🔺 والسّلام علی عباداللّه الصّالحین سیّدعلی خامنه‌ای ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ 🏷 @sardaraneashgh
28.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | لحظه اعطای حکم تنفیذ سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران 🏷 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی: شرط ادب در حکم تنفیذ این بود که دست رهبر انقلاب را می‌بوسیدم اما به‌خاطر شرایط کرونا این توفیق از من سلب شد @sardaraneashgh
👆 گراف؛ مسیر پاستور نگاهی گذرا به مراحل تحویل دولت به رئیس جمهور جدید @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بدترین‌چیزی‌کہ‌نمیذاره‌دلمون‌باروحانے صاف‌بشہ‌ نبودن‌شماست‌حاجے...💔 بہ‌خاطراین‌قاب‌کہ‌دیگہ‌هیچوقت‌‌تکرار نمیشہ ! @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست... لحظه اجابت دعا نماز اول وقت التماس دعا 🍃🌹 @sardaraneashgh
❤️ دلم برای امام تنگ شده بود ♦️ [بعد از ماجرای ترور] دلم براى امام تنگ شده‌ بود... آمديم [جماران] و امام را زيارت كرديم. اوّلين روزى بود كه من عصا دستم گرفتم. من همين‌طور، متحيّر ايستاده بودم كه يك وقت امام وارد شدند و با خنده جلو آمدند. ♦️ گفتند: "اتّفاقاً من الان به فكر تو بودم. با خودم گفتم همه اين‌جا جمع شده‌اند؛ جاى فلانى خالى است." خيلى خوشحال شدم و دستشان را بوسيدم. بعد اصرار كردند: "اين‌جا، روى اين صندلى بنشين." من، نمى‌نشستم. به‌نظرم آن‌قدر اصرار كردند تا من نشستم. 📚 انتشار به‌مناسبت حضور رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ شهید رجایی در جماران(۱۱ مرداد ۱۳۶۰) @sardaraneashgh
۲۴ ذی الحجّه؛ عید بزرگ مباهله؛ مبارک‌باد 🌺🍃 فَمَن حاجَّكَ فيهِ مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلم فَقُل تَعَالوا نَدعُ أَبناءَنا وأَبناءَكُم ونِساءَنَا ونِساءَكُم وأَنفُسَنا وَأَنفُسَكُم... 💫 سلام الله علیها آمد تا به تاویل باشد. 💫 و علیهمالسلام آمدندتا مظهر باشند. 💫 و علیه السلام آمد تا جان پیامبر و مظهر باشد. @sardaraneashgh
🔴 🔻 پیکر شهید صیاد که دفن شد اگر امروز دفن شد، صبح روز بعد خانواده‌اش نماز صبح را خواندند و رفتند بهشت زهرا(س). فردای تدفینش. وقتی رسیدند جلوی مزار شهید، یک‌سری محافظ که نمی‌شناختند، آمدند جلوی جمع را گرفتند. از حضور محافظ‌ها معلوم شد که آن‌جا هستند. گفتند ما خانواده‌ی هستیم؛ تا گفتند خانواده شهید هستیم، گفتند بفرمایید. بعد، معلوم شد که آقا نماز صبح را آن‌جا بوده‌اند!! 🔹خانواده‌ی صیاد گفتند: شما خیلی زود آمدید! آقا فرمودند: «من دلم برای صیادم تنگ شده!» ؛ مگر چقدر گذشته بود؟ آقا دو روز قبل از ، صیاد را دیده بودند. یک روز هم از دفنش گذشته بود. آقا زودتر از زن و بچه‌ی‌ صیاد رفته بودند بالای سر او. این هم مثل بوسیدن تابوت صیاد از آن چیزهای نادری بود که من نشنیدم جای دیگری رخ داده باشد. شاید هم شده، من خبر ندارم. من نشنیده بودم آقا صبح فردای تدفین یک شهید، سر مزارش باشند. روايت از امير ناصر آراسته از همرزمان @sardaraneashgh
خسته از این روزهاے تلخ و تڪرارے و پوچ پیڪر بی‌جان خود را تا محرم می‌ڪشم! @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی آقا ماهانی کسی بود که حاج قاسم هر وقت به قول خودش در جبهه کم می‌آورد، میر‌فت مقابلش می‌نشست و می‌گفت برام قرآن بخوان. علی آقا قرآن می‌خواند و حاج قاسم نیرو می‌گرفت و تجدید روحیه می‌کرد. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جمهور
علیرضا اولین فرزند خانواده «موحد دانش» در سال 1337 در تهران به دنیا آمد. در سال 1355 بعد از اخذ دیپلم به سربازی اعزام شد و پس از فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، وی نیز از پادگان گریخت و به جمع انقلابیون پیوست. پس از پیروزی انقلاب، در كمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت مشغول شد. علیرضا در فروردین ماه 1358 به عضویت سپاه پاسداران در آمد و ابتدا مأموریت حراست از بیت امام خمینی(ره) را بر عهده گرفت. با آغاز غائله كردستان، به كردستان رفت و در چند عملیات پاكسازی علیه ضد انقلابیون شركت كرد. پس از آن به جبهه اعزام شد و به عنوان جانشین محسن وزوایی در عملیات بازی دراز حضور یافت و در همین عملیات، یك دستش قطع شد. وی پس از عملیات مطلع الفجر به مكه معظمه مشرف شد. مدتی بعد به تیپ 27 محمد رسول الله (ص) اعزام شد تا به عنوان معاون گردان حبیب بن مظاهر مأموریتش را انجام دهد. وی پس از خاتمه عملیات فتح المبین، فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر را بر عهده گرفت و نقش فعالی در مراحل سه گانه الی بیت المقدس و آزادی خرمشهر ایفا كرد. در خرداد سال 1361 با دختری مؤمنه عقد ازدواج بست. پس از پایان عملیات بیت المقدس، به همراه قوای محمد رسول الله (ص) به لبنان اعزام شد. بعد از بازگشت از لبنان، فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را بر عهده گرفته، در عملیات والفجر 1 با این تیپ وارد عملیات شد و در همان عملیات نیز مجدداً مجروح گردید. فرمانده شجاع سپاه اسلام،علیرضا موحد دانش، سرانجام در تاریخ 13 مرداد 1362 در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران، در حالی كه فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را بر عهده داشت به فیض شهادت رسید. فرازهايي از وصيتنامه شهيد عليرضا موحد دانش «... پروردگارا تو شاهدي كه ما براي رضاي تو مي‌جنگيم و براي رضاي توست كه از شهرمان و از پدر و مادر و وابستگي‌هايمان به دنيا، بريده‌ايم و مشتاقانه به سويت آمده‌ايم. پس تو را به خميني قسم ياريمان كن. مردم بدانيد كه در مكتب ما، شهادت مرگي نيست كه دشمن بر ما تحميل كند. و اين آخرين پيام هر شهيد است كه: «هميشه راه حسين(ع) باقي است و يزيديان بر فنا.» مادر جان! يادت باشد كه فرزندت مشتاق (شهادت) بود و از مرگ هراسي نداشت و آگاهانه به استقبال آن رفت ...» @sardaraneashgh
شهیدسید مجتبی هاشمی🌹 💠پدر و مادر💠 اوایل ازدواجمان برای خرید با شهید هاشمی به بازارچه رفتیم. در بین راه با پدر ومادر ایشان برخورد کردیم.. که من با صحنه ای جالب روبرو شدم.ایشان به محض اینکه پدر ومادرش را دید درنهایت تواضع و فروتنی خم شد و بر روی زمین زانو زد و پاهای پدر ومادرش را بوسید. این صحنه برای من بسیار دیدنی بود.سید مجتبی در حالیکه دارای قامت رشید و هیکل تنومندی بود درمقابل پدر ومادرش خاضع و فروتن بود واحترام آنان را در حدبالایی نگه میداشت.. راوی:(همسر شهید) @sardaraneashgh
14.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ویژه حتما ببینید التماس دعا @sardaraneashgh
°•|🍃🌸 °•{یار باوفای شهیدخرازی  🕊🌹}•° 🔹شهید زاهدی در مواقع خطر خود را سپر شهید خرازی قرار می‌داد و همیشه می‌گفت خدا آن روز را نیاورد که من باشم و حسین شهید شده باشد.   راوی 👈 همرزم شهید @sardaraneashgh
عقل ما پس از سالها تجربه گری و شناخت حقایق جهان پیرامون به این نتیجه رسیده که اگر در لباس هر قومی در بیایی به خلق و خوی همان قوم گرفتار می شوی . با هر طایفه ای نشست و برخاست کنی به خلق و خوی همانها تمایل پیدا میکنی . و از آن روز که چنین حقیقتی را کشف کردم سعی کردم چشمم را به دیدن خوبان عالم باز کنم تا شاید جرقه صفایشان دامن مرا بگیرد . @sardaraneashgh
با اینکه شغلش نظامی بود و جایگاهی برای خودش داشت ؛اوقات فراغتش را برای مردم بی بضاعت بنایی می کرد. هر مقدار که میتوانست خانه شان را تعمیر می کرد. بدون اینکه اجرتی برای کارش طلب کند. تمام این کارها را طوری انجام می دادکه کمتر کسی متوجه شود واخلاص و گمنامی برایش باقی بماند. شاید به همین خاطر بود که به همسرش سفارش کرده بود: بعد از شهادت نبینم جایی بری و از من تعریف کنی .... 🌹شهیدمدافع حرم محمود رادمهر🌹 @sardaraneashgh
خرید دفتر و مداد برای فرزندان فقرا یک روز محمدرضا، علی‌رضا را تهدید کرد و گفت «اگر کوتاه نیایی به بابا می‌گم در مدرسه چه‌کار می‌کنی.» آن‌ها کلاس دوم و سوم ابتدایی بودند و من با شنیدن این حرف کمی نگران شدم. مدتی بعد محمدرضا را کشیدم کنار و گفتم «بابا، علیرضا در مدرسه چه‌کار می‌کنه؟» گفت « با پول ‌توجیبی که بهش میدی، دفتر و مداد برای بچه‌هایی که خانواده‌هایشان فقیر هستند، می‌خره.» راوی: پدر شهید علیرضا موحددانش @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا حضرت عباس علیه السلام در جلسه مشترکی که با بعضی برادران در قرارگاه تاکتیکی داشتیم، می خواستیم نماز را به جماعت بخوانیم. از یکی از برادران خواستیم که پیشنماز بایستد. پای وی به شدت آسیب دیده بود. وقتی از او خواستند امام جماعت شود، ابتدا رد کرد. چندتا از فرماندهان ما از جمله اصرار کردند. هرچه او گفت نمی تواند بخواند، قبول نکردند. او هم مجبور شد برود جلو صف . رکعت اول را خواندیم. وقتی می خواست برای رکعت دوم از جا بلند شود، ناخوداگاه گفت: یا حضرت ! همه زدند زیر و به هم خورد. او برگشت و گفت: بابا من که گفتم من رو جلو نفرستید. او از شدت درد پا نتواسته بود جلو خودش را بگیرد و این جمله را به زبان آورده بود. هدیه به روح مطهر شهیدان صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا