فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ زیبای خوش به حال شهدا فوق زیبا التماس دعای شهادت ...
اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
یک روز من و جهاد مغنیه در فرودگاه تهران با هم قرار ملاقات گذاشته بودیم و من از قم برای دیدار وی رفتم،جهاد به محض اینکه مرا دید گفت: «چقدر لاغر شده ای،تو مگر ورزش نمی کنی؟مگر آقا نفرموده اند: «تحصیل، تهذیب،ورزش»
ومن فهمیدم که سخنان #رهبر_معظم_انقلاب به چه میزان تأثیرگذار بوده و برای امثال جهاد مغنیه به چه میزان بااهمیت است
#شهید_جهاد_مغنیه
راوی:سید کمیل باقرزاده
@khaimahShuhada
🌹•|بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء|•🌹
#خاطره
⚜برخی از خصوصیات #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری:
🔸فوق العاده شوخ طبع و خوش خنده بود.😄
🔹خیییییییلی مهربون و دل رحم...☺️
🔸دنبال حتی کوچکترین کار خیر...😇
🔹بااااا ادب🙂
🔸بیشتر از سنش مسایل پیرامونش رو متوجه میشد و درک بالایی داشت.
🔹خیلی امروزی بود😎. به تیپ و ظاهرش ، همونطور که باطن براش مهم بود ، خیلی اهمیت میداد. مثلا یه نمونه ش: عاشق موهاش بود😁
🔸نترررررس و شجاع
🔹برای رفاقت هرچقدر داشت خرج میکرد ، مالی و جانی!
🔸خانواده دوست و عزیزدردونه خونه😊
🔹خیلی انعطاف پذیر بود ، تقریبا با همه می جوشید.
🔸شدیدا ولایتی بود و مطیع رهبر
🔹هیاتی بود و هروله کردن تو روضه رو خیلی دوست داشت. و علاقه زیادی به هیات ریحانه النبی (س) و هیات رایه العباس (ع) پیدا کرده بود.
🔸با غیرت
🔹خیلی راستگو بود.😌
🔸اهل گردش و تفریح😉
🔹اصلاااا آدم آرومی نبود😅
🔸خیییییلی صبور بود.
🔹عااااشق شهید رسول خلیلی بود.
🔸امامزاده علی اکبر چیذر ، کهف الشهداء و مقبره الشهدای شهرک شهیدمحلاتی رو خیلی دوست داشت.
🔹اعتقادات مذهبی قلبی اش خیلی زیاد بود ، بدون اینکه تو ظاهر بخواد نشون بده
🔸عاشق عکاسی بود 📸 ، خودش می گفت: "آدم باید عکس بگیره یادگاری بمونه که اگر دو روز دیگه نبود ، دو تا عکس ازش باشه"
🔹تا حد زیادی از هیچکس چیزی به دل نمیگرفت ، بدی دیگران رو فراموش میکرد و در مقابل؛ خوبیاشون رو به خاطر میسپرد...
🔸وقتی یکی با رهبر یا سپاه مخالف بود ، اصلا سکوت نمیکرد ولی طوری با زبان و بیانش برخورد و بحث میکرد که طرف مقابل تاثیر منفی نگیره و خودش هم جبهه ی خیلی معترض نمیگرفت.
🔹خادم الشهدا بود...
🔸ترک محرمات و انجام واجبات... روی این موضوع با هیچکس شوخی نداشت.
🔸خیلی با معرفت بود ، هر جای زیارتی هم که میرفت پیام میداد و یاد میکرد.
🔹تا جایی که میشد حرفش رو میزد.خیلی رک بود و با کسی رودربایسی نداشت.
🔸به زندگی و زندگی کردن خیلی امیدوار بود و لذت بردن از زندگی رو دوست داشت ولی اصلا از یاد مرگ غافل نبود.
🔹عاشق و سینه سوخته ی حضرت زینب سلام الله علیها بود و برای ظهور آقا صاحب الزمان (عج) #عمل رو انتخاب کرد ، تا حرف!... و آخر هم زیر پرچم بی بی موند و شد یکی از علمداران ظهور...
.
🌹🍃برگرفته از نکته ها و خاطرات بیان شده از دوستان #شهید_دهقـان
@khaimahShuhada
بدون اینکه چیزی بگه بلند شد برام آب آورد.
نه اون حرفی زد نه من.
حرف رفتن رو پیش کشید و گفت:
منم می خوام برم سوریه...
خشکم زد، باورم نمی شد،
فقط چند ماه از ازدواجمون گذشته بود ،
سکوتم رو شکستم و زود عکس العمل نشون دادم:
- تو نباید بری علی!
-چرا؟!
-چون ما تازه ازدواج کردیم هنوز یه سال نشده علی...
ما برا بچهمون اسم انتخاب کردیم،
داریم خونمون رو درست می کنیم،
این همه برنامه برا زندگیمون داریم.
این دفه نرو، دفعه بعد میری
امسال اولین بهاریه که قراره باهم عید دیدنی بریم و سفره هفت سین بندازیم.
گفت:
«خانم می خوای از زن هایی باشی که روز عاشورا نذاشتن شوهراشون به یاری امام حسین علیه السلام بره؟»
دیگه چیزی واسه حرف زدنم نذاشت.
ماتم برده بود و دهانم خشک خشک.
گفت:
تو اجازه بده برم، منم عوضش اگه شهید بشم و لایق بهشت باشم و اگه اجازه شفاعت یه نفرو داشته باشم قول شرف میدم اون یه نفر هیچ کس نباشه جز تو...
شهید علی آقایی
@khaimahShuhada
#عاشقانه_های_شهدایی
جمعه به جمعه با دوستاش میرفت کوهنوردی.
یه بار نشد که دست خالی برگرده . همیشه برام گلهای وحشی زیبا یا بوته های طلایی می آورد.
معلوم بود که از میون صدتا شاخه و بوته به زحمت چیده .
بعد از شهادتش رفتم اتاق فرماندهی تا وسایلشو ببینم و جمع کنم.
دیدم گوشه اتاقش یه بوته خار طلایی گذاشته که تازه بود.
جریانش رو پرسیدم ، گفتند: از ارتفاعات لولان عراق آورده بود.
شک نداشتم که برای من آورده.
راوی :همسرشهیدحسن آبشناسان🌷
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃♦️روایت بغض آلود سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از عملیات خیبر
♦️ هر کس از عملیات خیبر تا انتهای جنگ حتی یک ساعت در مناطق جنگی حضور داشته، جانباز شیمیایی است.
یاد همه حماسه سازان دفاع مقدس جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
یک بار میخواست صبح زود بلند شود برود که براش تخم مرغ آب پز بار گذاشتم؛ و آب جوش برگشت ریخت روی احسان و کاملاً سوزاندش. او اصلاً با احسان کاری نداشت. من بیتابی و گریه میکردم و او فقط میگفت «تا تو آرام نشوی من بچه را نمیبرم دکتر.»
من لباسهای بچه را قیچی میکردم تا نسوزد و او باز خونسرد میگفت «تا تو آرام نشوی…»
یک هفتهی تمام صبحها میآمد احسان را میبرد دکتر. تا اینکه خوب شد. آمد خندان به من گفت «دیدی ضرر کردی؟ دیدی بیخود داد و بیداد کردی؟ دیدی بچهات خوب شد؟»
شهید جاوید الاثر حمید باکری
@khaimahShuhada
یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت، رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباسها و ظرفها، همین طور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده، گفتم: «اینجا چیکار میکنی؟ مگه فردا امتحان نداری؟»
دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ زدهام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت میکشم، من نتونستم اون زندگیای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم، دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه»....
حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار میکنم، همین قدر که درک میکنی و میفهمی و قدرشناس هستی برام کافیه».
#شهید_عبدالحمید_قاضیمیرسعید
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریههای فرزند خردسال شهید فلاحی در فراق پدر در مراسم تشییع صبح امروز
@khaimahShuhada
نماز اول وقت
سیره #شهدا
شهید شجاع خلبان سرهنگ
#صادق_فلاحی
کسی بود که وقتی سر سفره عقدش صدای اذان اومد همون لحظه پا شد رفت نماز خوند.
حاج #قاسم (شهید)
راست می گفت شرط #شهید شدن شهید بودن است.
یاد همه دلاورمردان شجاع همیشه جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
ما غافلیم
روبهروی خوابگاه دانشگاه صنعتیشریف (خیابان زنجان) تعدادی از خونههای قدیمی و مخروبه وجود داشت که به ذهنمون هم نمیرسید کسی توی این خونهها زندگی کنه.
یه روز مصطفی دستم رو گرفت و برد کنار یکی از خونهها. اونجا یه اتاق خرابهی نمناک رو دیدم که به جای در، پرده جلوش آویزون بود؛ یه لامپ معمولی هم جلوی در روشن بود. این درواقع محل زندگی یه مادر، با سه تا بچهی قد و نیم قدش بود. مصطفی با ناراحتی گفت: "ببین اینا چهطوری دارن زندگی میکنن! ما ازشون غافلیم."
بعد تعریف کرد که چند وقته بهشون سر میزنه و برنج و روغن براشون میبره. وقتی هم خودش نمیتونه کمکی بکنه، چند تا از بچهها رو میبره تا اونا کمک کنند.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
یادگاران22، ص22
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
@khaimahShuhada
#استوری
🍃غریبانه رفتید و من !
ملتمسانه میگویم:
مدد کنید تا طی کنم این راه ِ ناهموار را ...
#شهادت_روزیمون_ان_شاءالله
@khaimahShuhada
شهیدان مدافعحـرمـ
موسی جمشیدیان🌹، و شهید پویا ایزدی🌹
حـفظ بیت المال...
شهیدمدافعحرمـ #پویا_ایزدی
✨همیشه مواظب بودکه ذره ای از مال بیت المال برای امورشخصی استفاده نشود....
✨برای انجام فعالیتهای رزمی بسیج ؛رزمایش داشتیم. قرارشدمن وپویا،برای انجام کارها ماشینی ازبخشداری بگیریم
✨پویاماشین راتحویل گرفت.درب ماشین افتادگی داشت وسپرش هم شکسته بودماشین رابه تعمیرگاه بردتاتعمییرش کندسپرش راهم عوض کرد.
✨به پویاگفتم "ماکه هنوزازماشین استفاده نکردیم !!"
پویاابرازداشت "ماشین برای بیت مال المال هست هرچه هم خرجش کنیم جای دوری نمیرود"
#راویدوستشهید
@khaimahShuhada
🌹جبران🌹
بچه های لشکر 17 تازه آمده بودند دوکوهه.مشغول والیبال بازی کردن بودند.آقامهدی زین الدین داشت قدم می زد.تا چشمش به من افتاد،گفت:بیایید باهم قدم بزنیم.کمی از بچه ها دور شدیم مرا بغل کرد و بوسید و گفت:چند وقت پیش که مریوان آمده بودید،آن احترامی را که باید به شما نگذاشتم از آن روز تا به حال منتظر فرصتی بودم تا جبران کنم.
راوی:زنده یاد عزت الله میرزایی
#خاطره
@khaimahShuhada
باید اول از خودت شروع کنی
شهید دیالمه:کسی که می خواهد کار سیاسی بکند اول باید بُنیه اعتقادی اش را تقویت کند.
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
📽همسر شهید: به شهید #احمد_اسماعیلی گفتم ۴تا بچه داری، نرو! گفت مگه امام حسین علیهالسلام نرفتند! مگه..💔
@khaimahShuhada
#سیره_شهدا
#شهید_احمد_اسماعیلی
شهید احمد اسماعیلی، دردفاع از حرمهای مطهر و حریم اهل بیت (ع) و تامین امنیت ملی کشورمان، بدست تروریست های تکفیری، در سوریه به شهادت رسید و آسمانی شد. .
بازنشسته ی لشکر 27 حضرت رسول تهران
احمد اسماعیلی» 43 ساله بود که از وی سه فرزند، دو دختر و یک پسر به یادگار مانده است. این شهید مدافع حرم چند روز پیش در عملیات مستشاری در حومه حلب از ناحیه پهلو مورد هدف گلوله گروههای تکفیری قرار گرفت و مجروح شد و در بیمارستان سوریه در شب شهادت صدیقهی طاهره حضرت زهرا(س) به یاران شهیدش پیوست.
@khaimahShuhada
۴ اسفندماه #سالروز_شهادت سومین شهید #مدافع_حرم #شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر گرامی باد . 🥀
@khaimahShuhada
#سیره_شهدا
#شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر
خصوصیات فردی سید
سید همیشه و در همه مراحل زندگی اش دنباله راه حق و حرف حق بود. همنشین و مانوس با قرآن کریم بود و از دستورات و فرامین قرآن کریم پیروی می کرد، مرد عمل بود تا اینکه مرد حرف باشد. وابسته به هیچ حزب و یا گروه خاصی نبود و همیشه می گفت : حزب فقط حزب خدا، از آن دسته افرادی نبود که موقعیت اجتماعی و یا مقام های دنیایی را بخواهد با هر قیمتی و با پایمال کردن حقوق دیگران به دست بیاورد. و همیشه می گفت : باید مراقب باشیم که به بیراهه کشیده نشویم. و هیچ وقت دنبال تایید و تاثیر دیگران در زندگی شخصی اش نبود. همیشه و همه حال در شرایط متفاوت سیاسی اجتماعی کشور پیرو سخنان رهبری بودند و می گفتند : شاخص، مواضع امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است و رمز موفقیتمان پشتیبانی قاطع بیچون چرا و همه جانبه از رهبر عزیزمان است. و از مصادیق شاخص و بارز ولایت پذیری سید بصیرت افزایی ایشان بود. کسانی مورد تایید سید بودند که منش و رفتار زندگی شان بر اساس شاخص ها و خطوط ولی فقیه جامعه بود.همیشه و در همه حال گوش به فرمان صحبت های رهبری بودند و آنچه را که رهبری درسخنانشان به عنوان دغدغه یاد می کردند اعتقاد داشت و حتما تا آنجا که می توانست آن موارد را در زندگی مان عملی می کرد. و سید سعادت و خوشبختی را گوش به فرمان بودن به سخنان رهبری می دانست. همه کارهایش را برای رضایت خداوند انجام می داد و می گفت : ما که اول و آخر کارمان انجام می شود پس چه خوب است که با نیت خالص و در راه رضای خداوند آن کار را انجام بدهیم و بدین صورت کارمان هم ارزشمند و ماندگار می شودو همیشه می گفتند : من هیچ هستم و هر چه هست از خداوند است. حرف و عملش با اعتقادش همراه و همسو بود. سید اگر شخصی به دلش نمی نشست اصلا به روی خودش نمیآورد و به ما همیشه می گفت: به ظواهر توجه نکنید. سید یک فرمانده پرتوان و در عین حال جدی و سختگیر بود، ولی ظاهرش شبیه یک سرباز ساده بود، و در برخورد با نیروها و سربازانش مثل یک پدری مهربان، و وقتهایی که ساعت استراحت بود در جمع آنان می نشست و درد دلهایشان را گوش میداد و هر کاری که از دستش بر می آمد برای نیروهایش انجام می داد. خداوند یک قدرتی به ایشان داده بود که گاهی اوقات می دانست که در دل و ذهن ما چه می گذرد. خيلي جاها اين طور بود. يک جاهايي احساس مي کردم يک حرفي در ذهنم است، از من ميخواست که برایش بگویم. مي گفت من مي دانم در ذهنت چه می گذرد بگو. يک بار گفتم نمي گويم اول تو بگو من چه فکري در ذهن دارم. گفت اصلاً يک کاري مي کنيم. تو روي کاغذ بنويس. من هم مي نويسم. هر دو نوشتيم. ديدم بله درست نوشته و فکر من را خوانده بود.
@khaimahShuhada