eitaa logo
شهید جمهور
172 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه‌ای از زندگینامه شهیدی_بهنام_محمدی بهنام در تاریخ ۱۲/۱۱/۱۳۴۵ در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به‌دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. شهریور ۵۹ بود که شایعه حمله عراقی‌ها به خرمشهر قوت گرفته بود؛ خیلی‌ها داشتند شهر را ترک می‌کردند. باور نمی‌کرد که خرمشهر دست عراقی‌ها بیفتد، اما جنگ واقعاً شروع شده بود. بهنام تصمیم گرفت بماند؛ بمباران هم که می‌شد بهنام ۱۳ ساله بود که می‌دوید و به مجروحین می‌رسید. از دست بنی‌صدر آه می‌کشید که چرا وعده سر خرمن می‌دهد؛ مدافعین شهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه سلاح (کلاش و ژ۳) مقابل عراقی‌ها ایستاده بودند، بعد رئیس‌جمهور گفته بود که سلاح مهمات به خرمشهر ندهید. به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود. بهنام می‌رفت شناسایی. چند بار او گفته بود: «دنبال مامانم می‌گردم، گمش کردم.» عراقی‌ها فکر نمی‌کردند بچه ۱۳ ساله برود شناسایی؛ رهایش می‌کردند. یک‌بار رفته بود شناسایی، عراقی‌ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند؛ جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مانده بود. وقتی بر می‌گشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچ‌چیز نمی‌گفت فقط به بچه‌ها اشاره می‌کرد عراقی‌ها کجا هستند و بچه‌ها راه می‌افتادند. یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه ۷ عراقی را اسیر کرده بود. احساس مالکیت می‌کرد. به او گفتند که باید اسلحه را تحویل دهی؛ می‌گفت به شرطی اسلحه را تحویل می‌دهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید یا این یا آن. دست آخر به او یک نارنجک دادند. یکی گفت: «دلم برای عراقی‌های مادر مرده می‌سوزد که گیر بیفتند.» بهنام خندید @sardaraneashgh
داوطلب شده بود؛ به او گفتند: «به تو اسلحه نمی‌دهیم‌ها» بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت: «ندهید خودم نارنجک دارم.» با همان نارنجک دخل یک جاسوس نفوذی را آورد. شهر دست عراقی‌ها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا می‌شد که کمین کرده بودند یا داشتند استراحت می‌کردند. خودش را خاکی می‌کرد. موهایش را آشفته می‌کرد و گریه‌کنان می‌گشت خانه‌هایی را که پر از عراقی بود به‌خاطر می‌سپرد. عراقی‌ها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند. گاه می‌رفت داخل خانه‌ها پیش عراقی‌ها می‌نشست مثل کرولال‌ها از غفلت عراقی‌ها استفاده می‌کرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمی‌داشت خمپاره‌ها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود. مثل همیشه بهنام سر رسید، اما نارحتی بچه‌ها دیگر تأثیری نداشت؛ او کار خودش را می‌کرد. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود؛ ناگهان بچه‌ها متوجه شدند که بهنام گوشه‌ای افتاده است و از سر و سینه‌اش خون می‌جوشید. پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود. چند روز قبل از سقوط خرمشهر، شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۲۸/مهر/۱۳۵۹ پر کشید و امروز آشیانه بهنام، این کبوتر خونین بال، در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است. 🌹شهید_بهنام_محمدی @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که گنبد حرم حضرت سکینه(بنت علی) در سوریه دقیقا بر روی ضریح خراب می شود تا تروریست‌ها نتوانند به قبر دسترسی پیدا کنند👆 @sardaraneashgh
🌸ویژگی های بارز🌸 اخلاق شان عالی بود، این را به هرکسی که ایشان را می شناسد بگویید تأیید می کند. 😍👌 یادم نمی آید دل کسی را شکسته باشند. اولین اولویت ایشان احترام به پدر و مادر بود، هیچ وقت من ندیدم به پدرو مادرشان بی احترامی کنند یا کم بگذارند برایشان. فکر می کنم عاقبت به خیری آقا هادی به خاطر همین رفتارهای شان بود.👌 تأکیدشان این بود که من هم اگر ناراحت شدم دل کسی را نشکنم هیچ وقت. اگر یک وقت اختلاف نظری بین ما پیش می آمد بد خلقی و بی احترامی به من نمی کردند. کم کم که با اخلاق خوب شان بیشتر آشنا شدم با خودم می گفتم چنین کسی لایق شهادت است. ☺️ ولی فکر نمی کردم اینقدر زود به این فیض عظیم برسند.😔 راوی همسر شهید 🌹شهید مدافع حرم هادی شجاع سالروز شهادت @sardaraneashgh
تا دیدمش رفتم جلو روبوسی ڪردم گفتم :مبارڪ باشہ پزشڪی قبـول شدے انگار براش اهمیتے نداشت با تبســم گفت: هر وقت تبریڪ بگو شهادت: ۱۳۶۶منطقه ماووت 🌹شهید_سیدعلےاکبر_شجاعیان🌷 @sardaraneashgh
||🙂 💌🍃 بچہ‌ها❗️ 🍃سعۍڪنیدیہ وهمراه پیداڪنید،دوست‌خوب‌ڪسیہ‌ڪهـ‌ جلوش‌گنـاه‌ڪنی‌پـاتو‌بہ‌بهشتـــ بـاز‌ڪنہ؛پـاتو‌بہ‌بهشت‌زهـرا‌،ڪنارشهــدا بـاز‌کنہ؛پـاتو‌بہ‌یہ‌جاهایے‌واڪنہ‌ڪہ‌تــا حالا‌نـرفتۍ❗️مثلا‌بڪشوندتــــ بہ،محله فقــیرنشین‌هـا‌تا‌ڪمڪ‌ڪنے‌بہ‌مردم‌غم مردم‌خوردن‌روبهت‌نشون‌بده ..... ❤️ @sardaraneashgh
🔴 گونی های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، وقتی فهمید خیلی عصبانی شد. پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره»😶 از همان موقع دستور داد تا این گونی ها خالی نشده، کسی حق ندارد☝️ نان بپزد و بدهد به بچه ها. تا مدتها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی می کردیم وسط سفره، نان های سالم تر را جدا می کردیم و می خوردیم.🙂😑 🌹شهید_محمدابراهیم_همت @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایانِ راه سینه زنی ها شهادت است .... اولین انتشار بعد از ۴ سال صبح روز اول در دمشق خانطومان ۹۵/۱/۱۶ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاهم که به صورتش افتاد مثل همیشه خنده مهمان لبانش بود. چشمانش باز بود انگار او هم دلش برای من تنگ شده بود ... و میخواست برای آخرین بار، یک دل سیر نگاهم کند. نمی توانستم دل بکنم دستم را روی قلبش گذاشتم نگاهم به نگاهش گره خورد و جانم به جانش ... قرارهای دو نفرمان از جلوی چشمانم گذر می کرد. روضه های دو نفره را به یاد آوردم دوستت دارم هارا مرور کردم و یک لحظه فهمیدم، همه لحظاتم تویی ... یادت هست گفتم تو شهید شوی من دلم برایت تنگ میشود و تو بحث را عوض کردی ...؟! یادت هست گفتم بدون تو نمیتوانم، نفس بکشم ؟ یادت هست قدم زدن های گلزار شهدای مان را ؟ یادت هست آخرین دیدار مدام میگفتی مواظب خودت باش ... بدون تو چگونه میشود مواظب خود بود؟ مهدی مرا هم ببر. همه فکر ها را در گوشه ذهنم پنهان کردم و آهسته زیر لب خواندم: ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت😢 ...💔 @sardaraneashgh
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سیدبشیر حسینی در مراسم شب وداع با شهید مدافع حرم محمد بلباسی تازه دو هفته است باهاش رفیق شدم عجب شهیدیه این بلباسی🌹 @sardaraneashgh
همسر شهید🌹 🌹آقا محمد(مرتضی) بسیار قدرشناس و صادق بودند، به نحوی‌که طی 10 سال زندگی مشترک، هیچ‌گاه از همسرم دروغ نشنیدم، همیشه به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند، حتی اگر خودشون در سختی قرار می‌گرفتند 🌹همیشه می‌گفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در کربلا به فکر آسایش همسر و خانواده‌ام باشم، به همین خاطر هیچ‌گاه با هم کربلا نرفتیم 🌹همسرم ارادت ویژه‌ای به حضرت زهرا (س) داشتند و می‌گفتند: چادر، حجاب حضرت زهرا (س) است، اگر مشاهده می‌کردند خانم چادری به زمین می‌خورد، همان‌جا ایستاده و گریه می‌کردند 🌹آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند، مدتی بود که دایم می‌گفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم، اما می‌ترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم 🌹رفتند سوریه موقعی که پیکر مطهر شهید بازگشت، زمانی‌که داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود افتادم نمیدونستم که روز خاکسپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او می‌آورند.✨ 🌹شهید_مرافع_حرم مرتضی عبداللهی🌷 🌹شهدا ما را بخرید به نگاهی...... @sardaraneashgh
 🍃✹ ✿ ﷽ ✿✹🍃 ➖امام سجاد (ع): ✅ کسی که در زمان غیبت "قائم" ما، بر ↫ولایت↬ ما استوار باشد، خداوند پاداش "هزار شهید" از شهدای جنگ بدر و احد را به او خواهد داد.👌 📙 بحارالانوار / ج۵۲/ ص ۱۲۵ @sardaraneashgh
در تاریخ خواهد ماند.... عده ای برای دین زخم خورده و درد کشیدند... و جمعی کنار سفره آنان و به نام آنان فقط خوردند و عربده کشیدند!!! @sardaraneashgh
‌شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید می‌آید، در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، یازهرا(س) چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شدبه سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم دیدم گوشه‌ای نشست، اسم حضرت فاطمه(س) را صدا می‌زد و از شدت گریه شانه‌هایش می‌لرزد؛ آرام‌تر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه(س) می‌گرفتم "شهید عبدالحسین برونسی" @sardaraneashgh
🌹((خاطره همسر بزرگوار شهید مصطفی نبی لو ))🌹 از خصوصیات اخلاقی واعتقادی شهید: ایشون انس عجیبی با قرآن داشتند و به جلسات اهل بیت خیلی اهمیت میدادند هر محله ای که میرفتیم از فعالان مسجد بودند و یک هیات راه اندازی میکردند 👌 از نظر سیاسی به مسایل سیاسی روز کاملا آگاه بودند ☝️ نسبت به پدر ومادرشون خیلی حساس بودند و احترام خاصی براشون قایل بودند که نمونه بارز این توجه این بود که در طول ۲۷ سال زندگی مشترک فقط ۲ سال تحویل در کنار پدر و مادرشون نبودیم یکسالش رو بیمار بودند و سالی که تحویل سال سوریه بودند چون عمه(مادر شهید) خیلی به این موضوع حساس بود و دوست داشت که سر سفره عید، شلوغ باشه حتی بعد از اینکه از تهران به قم هجرت کردیم به این کار مقید بودند😊 هر کسی که شهید نبی لو رو از نزدیک میشناسه میدونه که فرشته ای بود در میان ما زمینی ها ❤️ این تعاریف مربوط به بعد از شهادت ایشون نیست خیلی ها از نزدیک شهید رو ندیدند ولی از تعاریف بنده کاملا با روحیات ایشون اشنا شدند💔 شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو🌹 (دایی بزرگوار شهید مدافع حرم مسعود عسگری )❤️ سالروز شهادت🌹 @sardaraneashgh
🔅دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) بودیم. دفعه آخر که برای رفتیم حرم، وقتی برمی‌گشتیم، گفت دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز❗️ ♨️گفتم:چرا⁉️ گفت:《چون همیشه خداحافظی می‌گفتم یا حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) من را ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) نوکری کنم. 🔆ولی این‌بار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها).》 من هم خندیدیم 😅و گفتم: "خب چه فرقی کرد❓" ♨️ گفت: 《اینها دریای کرم هستند چیزی را که ببخشند دیگر پس نمی‌گیرند.》❌ 📝 : گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید: 《حفاظت از حضرت آقا که محافظ اصلی دین و حرم اهل‌بیت هستند از اوجب واجبات است و از ایشان حفاظت از حرم‌هاست...》 🌹شهید_مصطفی_نبی_لو 🌹شادی روح مطهرش صلوات @sardaraneashgh
یک شب که در مقر بودیم یکی از بچه ها با عجله خودش را به ما رساند و گفت: یک نفر از بالا صدا می زند که من می خواهم بیایم پیش شما. کیست ؟!سریع بلند شدیم و خودمان را به محل رساندیم تا ببینیم قضیه از چه قرار است.گفتیم که شاید کلکی در کار است و آن ها می خواهند کمین بزنند😒. وقتی به محل رسیدیم فریاد زدیم : اگر می خواهی بیایی نترس!بیا جلو!گفت:من را می خواهم!😢گفتیم:بیا تا ببریمت پیش با ترس و دلهره و احتیاط جلو آمد.🙁 وقتی نزدیک رسید و دید که همه پاسدار هستیم جاخورد.فکر کرد که دیگر کارش تمام است ولی وقتی برخورد خوب بچه ها را دید کمی آرام گرفت🙂.او را پیش بردیم.پرسید: شما هستید همت گفت بله خودم هستم.☺️آن مرد کرد پرید جلو و دست همت را گرفت که ببوسد. همت دستش را کشید و اجازه نداد.آن مرد دوباره در کمال ناباوری پرسید:شما ارتشی هستید یا سپاهی؟ همت گفت: .😊او گفت:من آمده ام پیش شما پناهنده شوم قبلا اشتباه می‌کردم.رفته بودم طرف ضد انقلابها و با آنها بودم , ولی حالا پشیمانم.😢 همت گفت:قبلا از ما قهر کرده بودی.حالا هم که آمدی خوش آمدی.ما با تو کاری نداریم و به تو امان نامه می‌دهیم.و بعد او را در آغوش کشید و بوسید و گفت: فعلا شما پیش سایر برادرهایمان استراحت کن تا بعد با هم صحبت کنیم.🙂آن مرد مسلح بود. اجازه نداد که اسلحه اش را از او بگیریم و او با خیال راحت در میان بچه ها نشست.شب همت با او صحبت کرد از وضعیت ضد انقلاب گفت و سعی کرد تا ماهیت آنها را برای او فاش کند. آن مرد گفت:راستش خیلی تبلیغات میکنند.میگویند که پاسدارها همه را میکشند همه را سر میبرند خلاصه از این حرفها.😒 گفت:نه! اصلا این حرفها حقیقت ندارد . و صحبت می کنیم آن مرد محو صحبت های شده بود.وقتی این جملات را شنید , به گریه افتاد. پرسید: برای چه گریه می کنی ؟گفت: به خاطر این که در گذشته در مورد شما چه فکرهایی می‌کردم.😞 گفت:دیگر فکرش نکن حالا که برگشته ای عیب ندارد.🙂او گفت: من هم می‌خواهم پاسدار شوم. گفت: اشکالی ندارد.پاسدارباش.اگر اینطوری دوست داری از همین لحظه به بعد تو پاسدارباش.🙂آن شخص با شنیدن این حرف خیلی خوشحال شد. رفتار و برخورد چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که یکی از نیروهای خوب و متعهد شد و در همه جا حضور فعال داشت👌. او بعد از مدتی در عملیات محمد رسول الله (ص) شرکت کرد و شهید شد🕊 . بچه ها به او لقب داده بودند . پس از این ماجرا تعداد دیگری از ضد انقلابیون فریب خورده هم آمدند و خود را تسلیم کردند. جالب این که آن ها هم در لحظه ورود سراغ را می گرفتند.☺️🌹 @sardaraneashgh
✨ در خانه ما مرسوم هست که برای همدیگه نامه می‌نویسیم. نزدیک بله برونم بود و ناراحت از اینکه پدرم در مراسمم نیست...😕 ✨ شب خواب بابا را دیدم و گفت نامه‌ای بنویس یکی از همرزمانم می‌آید منزل و ایشان در مراسم هم حاضر می‌شوند اما نمیدانستم کدام همرزم بابا...🤔 ✨ نامه‌ای نوشتم و شرح دادم و آدرس و روز مراسم را هم نوشتم گذاشتم خانه و گفتم این نامه را کسی نخواند همرزم بابا که آمد بدهید به او و رفتم بیرون از خانه سرکار...🚶 ✨ همان روز حوالی ظهر زنگ درب خانه به صدا درآمد، برادر کوچکم درب منزل را باز کرد، چیزی که دید قابل پیش بینی نبود... سردار سلیمانی پشت درب بود... به مادر گفت برو چادر سرکن حاج قاسم پشت درب است. مادر که باورش نمیشد گفت مگه حاج قاسم بیکار است بیاید منزل ما؟ اما آمد!😍 ✨ نامه را در بسته دادند به سردار لبخندی زد و پرسید مراسم ساعت چند است؟ شب مراسم درب خانه عروس را زدند همه به هم نگاه کردند و از همدیگر پرسیدند منتظر فرد دیگری بودید!!! جواب‌ها منفی بود. درب باز شد...سردار پشت درب بود... آمد داخل و قول پدر عملی شد... بالاخره سوریه‌ای ها لقب درستی به داده بودند...🌼 🌹 @sardaraneashgh
. «به ما نگویید مدافعان حرم. چون جنگ سوریه و عراق که تمام شود به ما می‌گویند حالا که حرمی در خطر نیست. حالا این‌ها چه کار می‌کنند؟ ما مدافعان حرم نیستیم. ما زمینه‌ساز ظهور هستیم. ما تا ظهور آقا امام زمان(عج) به مبارزه ادامه می‌دهیم. حالا می‌خواهد سوریه و عراق باشد و یا جنگ با خود اسرائیل در فلسطین اشغالی باشد. هر جا ندای مظلومی بلند شود ما آنجاییم. هر جا که برای زمینه‌سازی ظهور آقا احتیاجی به ما باشد ما آنجاییم. پس از همین حالا یاد بگیرید فقط نگویید مدافعان حرم. چون شکر خدا امروز حرم‌ها در امنیت است. ما زمینه ساز ظهوریم. این را به همه بگویید. @sardaraneashgh
🌸 آیت الله (ره)میفرمود : ✨ اگه وقت تو برای عبادت خدا صرف نکنی خدا فراغتتو میگیره گرفتار دنیا بشی 💫 خود خدا خطاب میکنه به دنیا آرامششو بگیر ازش ولو میلیاردر باشه @sardaraneashgh
🌹حاج قاسم خطاب به علما و مراجع: برخی خنّاسان سعی دارند که مراجع وعلماء را به بکشانند: من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم؛ او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات‌معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت‌هایتان می‌بایست جامعه را جهت دهید. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید ،در ۲۳ آبان ۶۸ در چهار دانگه اسلامشهر تهران متولد شدند. پدر و عمویشان رزمنده دفاع مقدس بودند به همین دلیل با دفاع و جهاد آشنایی داشتند. ایشان فوق دیپلم نقشه کشی داشت و وقتی به سن انتخاب شغل رسیدند پاسداری را انتخاب کردند.البته قبل از سپاهی شدنشان به همراه شهید بیضایی و چند تن دیگر تحت نظر سردار شهید محمد ناظری آموزش نظامی دیدند. زندگی شهدا را الگوی خود قرار دادند و وقتی خبر شهادت شهید بیضایی را شنیدند با بغض گفتند: باید انتقام شهید بیضایی رو از تکفیری ها بگیریم و عکس ایشان را به دیوار منزل خود زدند و از مادرشان خواستند هرگز آن را برندارند. در ۵ مهر ۱۳۹۴ عروسی کردند و درست ده روز بعد،در ۱۵ مهر عازم سوریه شدند و در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۹۴ در اثر اصابت تیر به قلب و دستشان ،در حالی که فقط ۲۳ روز از عروسی شان میگذشت،به شهادت رسیدند. مزار این شهید بزرگوار در امام زاده عباس(ع)شهر چهار دانگه اسلامشهر قرار دارد. روحش شاد و یادش گرامی🌹🌹🌹 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱ویژه استوری 🔸ماجرای رویای صادقه همسر شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو ✅انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم «مصطفی نبی لو» @sardaraneashgh