هر کار می کنم ؛
دلم احیا نمی شود
قرآن به نیّت منِ بیچاره وا کن ،
ای شهـید ....
#سیدالشهداء_مقاومت
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#شهدا_را_شفیع_قرار_دهیم
#Story
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بشنوید 🔉
صدای شهید علیرضا جیلان
طلب شهادت شهید علیرضا جیلان در شب قدر
@sardaraneashgh
شهید محمدرضا کردبچه تا سالها مفقودالاثر بود و از این بابت خانوادهاش تحت فشار زیادی بودند.
آن موقعها در صورت تماس تلفنی شمارهای نمیافتاد و مشخص نمیشد فرد تماس گیرنده از کجا تماس میگیرد و شماره مشخص نبود.
یک مدتی افراد ناشناس با این خانواده تماس گرفتند و خبر از اسارت او میدادند و اینکه صدایش را در رادیوهای بیگانه شنیدهاند که خبر از سلامتش داده و او را در زندانهای عراق شکنجه میکنند
. با اینکه اعلام شده بود ایشان شهید شده است و اینگونه اخبار به خانواده فشار روحی زیادی وارد کرده بود و بین شهادت و اسارت او مردد میماندند.
به خصوص که بحث شکنجه هم مطرح بود تا اینکه شهید به خواب مادرش آمده بود و به حضرت رسول اکرم قسم خورده بود که من شهید شدهام. 😭😭💔
@sardaraneashgh
تو شهر حلب دو تایى سوار موتور میرفتیم .
دیدم حسن سرش پایین داره میره مدح امیرالمومنین على علیه السلام رو میخوند من ترکش نشسته بودم .
ترسیدم . فقط میتونست . دو سه متر جلو رو ببینه . گفتم داداش مواظب باش تصادف میکنیم . ولى توجه نکرد .
همینطور که میخوند . با ناراحتى گفتم . سر تو بیار بالا خیلى خطر ناکه . باز هم به حرفم توجه نکرد .
داشتم عصبانى میشدم . که با جدیت گفت . چه کارم دارى نمیخوام سرمو بیارم بالا .
یک لحظه توجه کردم به دور و برمون .
دیدم اطرافمون پر، هست، از زنهاى بى حجاب . میترسید چشمش بیوفته به نامحرم وووو ..
@sardaraneashgh
۱۰روز بود محمد شهید شده بود و من بسیار بسیار خراب و آشفته بودم.
یکی از دوستانم اومد خونمون که شلوغیهای خونه رو مرتب کنه.
منم مثل یک جنازه، ساکت نشسته بودم. دوستم از همسرم جای وسایلو می پرسید.
من به در اتاق خواب تکیه داده بودم.
شب قبل بچه های صنایع دفاع اومدن خونمون.
تازه شروع کرده بودن وسایل شهدا رو به خانواده ها پس می دادن.
همینطور که تکیه ام به اتاق خواب بود دیدم صدای موبایل محمد از اتاق میاد.😪
دویدم تو اتاق دنبال صدا اما صدا قطع شد.
به همسرم گفتم بچه ها که دیشب اومدن چیزی از محمد آوردن؟
گفت: نه.😒
من فکر کردم می خواد رعایت حال منو بکنه و نمی خواد بگه.
با عصبانیت گفتم: به من دروغ نگو. فکر می کنی دیونه شدم؟
بخدا صداشو شنیدم.
دوستم گفت چرا ناراحت میشی؟
مگه نمیگی صدای موبایلشو شنیدی؟
خوب خودت دوباره زنگ بزن. 😏
زنگ زدم اما گفت مشترک مورد نظر خاموش است. 😞
چندروز گذشت رسیدیم به ۵شنبه دوم .
اقوام همسرم اومده بودن منزلمون که با هم بریم سر مزار.
حدود ۲۵ نفر بودیم.
منم مثل همیشه ساکت و با حال بدی گوشه نشسته بودم.🥀🥀
جاریم دقیقا همون جا به دیوار اتاق تکیه کرده بود خونه شلوغ بود.
دیدم جاریم سرشو کشید سمت اتاق خواب و گفت بچه ها گوشی کدوماتون زنگ میخوره؟😰
تا اینو گفت من یک هیسسس بلند کشیدم.
همه ساکت شدند.
دیدم صدای گوشی محمده.😭😭
دویدم سمت صدا. صدا از تو کشوی کمد بود.
کشو رو باز کردم.
دیدم گوشی قدیمی محمد که دوماه بود خاموش بود و سیم کارت نداشت داره زنگ می خوره. 😭
این بار برای حرفم ۲۵ تا شاهد داشتم.
به همسرم گفتم دیدی دروغ نمی گم.
🕊🌹
دکمه اتصالو زدم هرچی گفتم الو الو کسی جواب نداد.😭
گوشیو انداختم تو جیبم بعد از چند دقیقه دوباره زنگ خورد.
اینبار دادم به همسرم گفتم شاید جواب تو رو بده ولی به همسرم هم جوابی نداد.😭
آخه بیشتر از دو ماه بود که یک گوشی جدید خریده بود و این گوشی بدون داشتن شارژ برقی و سیمکارت زنگ خورد. 🌷🕊🕊🕊
اون گوشی هنوز روشنه و همیشه شارژش می کنیم.
تو همه مناسبتها به محمد اس میدیم.
بهش التماس دعا می گیم.
🌹مادرشهیدموشکی محمدحسینی فردویی🌹
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تصاویر دیده نشدهای از قطع شدن سخنرانی حاج قاسم سلیمانی بدلیل عوارض جانبازی شیمیایی در جمع رزمندگان در سوریه
@sardaraneashgh
#بـــرمـــــدارفــــرج💫
طبـیبها هـمه مارا جوابمان کردند
فقط ظهور تو آقا علاج بیـماریست
#اللهمعجللولیڪالفرج
در سومین #شب_قدر مارا از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید 🤲🏻
التماس دعای فرج
@sardaraneashgh
🌼 رهبر انقلاب: در #شب_قدر از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. در این مدت، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. در ساعتهای کیمیایی لیلةالقدر، بندهی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند.
@sardaraneashgh
سالروزشهادت
#سردار _شهید_حسین_قجه_ای
تاریخ تولد :عاشورای سال۱۳۳۷
نام پدر : جواد
تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱5
محل تولد :اصفهان /زرینشهر
محل شهادت :جاده اهواز-خرمشهر
مزار شهید : گلستان شهدای زرین شهر
خاطره:
🌿 «... والله من فقط میتوانم برادر قجهای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که او اسطوره مقاومت بود. این مرد در طی آن یک هفتهای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت #اهواز- #خرمشهر درگیر بودیم خدا شاهد است که یک شب هم نخوابید.
🌿هیچ کدام از بچهها ندیده بودند او حتی یک وعده غذایش را بنشیند توی #سنگر و بخورد. بعضی مواقع که بچهها قوطی کمپوتی باز میکردند و به او میدادند همانطور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف میرفت آن را توی راه میخورد.
🌿مدام در جلوی دشمن بود و آرپیجی میزد. آنقدر آرپیجی زد که خدا شاهد است گوشهایش کر شده بود و از آنها خون میچکید 😭.>>
#راوی_علی_بور_بور_معاون_دوم_گردان_سلمان
#سالروز_شهادت
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
@sardaraneashgh
⭕️شب قدرِ ۳۸ سال قبل؛ «عملیات رمضان» در اوج تابستان و گرمای خوزستان شروع شد. بسیاری از شهدای این عملیات با لب تشنه به شهادت رسیدند...😞
برخیها امروز چه راحت زیر کولر نشستهاند و میگویند روزه گرفتن در تابستان سخت است!
📷عکس: شلمچه، عملیات رمضان، سال ۱۳۶۱
@sardaraneashgh
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از پای چوبه اعدام تا شهادت در جبهه...
💠روایت حاج محمد احمدیان از حال و هوای متفاوت برخی از رزمندگان دفاع مقدس
@sardaraneashgh
سالروز شهادت اولین شهید مدافع حرم استان اصفهان مکانیک تانک
شهید روح الله کافی زاده
روحالله کافیزاده متولد بیست و هفتم شهریور ماه سال ۵۹ در نجفآباد اصفهان است. سه خواهر و سه برادر دارد. بچهگی و نوجوانیاش پسری مظلوم و خجالتی بود. عاشق شغل نظامی بود. روزی که در آزمونهای سپاه قبول میشود خدا را شکر میکند که لباس سرباز امام زمان را بر تن میکند و به رهبر و نظام و اسلام خدمت میکند
خیلی گلستان شهدا میرفت. بیشتر اوقات سوار موتورش میشد و میرفت گلستان و بعد هم تخت فولاد. ارادت عجیبی به شهید حاج احمد کاظمی داشت. هر بار میرفت گلستان، میرفت سر مزار شهید کاظمی و برایش نماز میخواند.
روحالله خیلی نماز شب میخواند. اواخر سعی میکرد نماز شبش ترک نشود. توسلهایش دیدنی بود. عاشق امام زمان (عج) بود، میگفت خیلی ناراحتم که تا حالا برای خشنودی آقا نتوانستم کاری انجام دهم
یادش گرامی وراهش پررهرو
هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر شان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرق خورى كه به شهادت رسيد 🌹
اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین
@sardaraneashgh
شهیدی که کارنامه دخترش را امضا کرد
شهید سید مجتبی صالحی خوانساری وقتی به شهادت رسید دختر هفت ساله ای داشت. روزی معلّم دختر، کارنامه ی دانش آموزان را به دستشان داد و به آن ها تأکید کرد که پدرتان حتماً باید پای کارنامه را امضاء کند و اگر فردا با کارنامه ی بدون امضاء به مدرسه بیایید خودتان میدانید.
دختر کوچک با دلی شکسته به خانه رفت و مستقیم به اطاقی که عکس پدر در آن بود رفت و با چشم گریان از پدر می خواست تا کارنامه اش را امضاء کند.
… صبح که از خواب بیدار شد دید پای کارنامه اش با رنگ قرمز امضاء شده است.
آیت الله خزئلی فرمودند: «این امضا را با ۶۰ امضای شهید تطبیق دادیم و دیدیم امضای خودش است». این کارنامه اکنون در موزه ی شهدا نگهداری می شود.
گوشه ی چپ عکس امضای پدر با خودکار قرمز با عنوان «اینجانب نظارت دارم» یا« اینجانب رضایت دارم»
اینجاست که معنی ...
«وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»
« و هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند مردهاند، بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند» (آل عمران/۱۶۹) روشن میشود.
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استوری
هرکس یه شب جمعه
بین الحرمین باشه
#_شب جمعه#_ کربلا
@sardaraneashgh
"يَا مَنْ فِى عَفْوِهِ يَطْمَعُ الْخاطِئُونَ"
ما در بخشش تو طمعکاریم...
أيخيبُ رجائي؛
و أنا ياربِّ أطرقُ أبوابُك بإسم الحُسين؏...
خدایادرهایتوروبانامحسینمیکوبم؛ناامیدمنکن..
@sardaraneashgh
#خاطره
✍در پادگان منطقه حلب در حال آموزش بودیم که دیدیم دو تا ماشین کنار ما نگه داشتند. حاج قاسم اولین نفر از اتومبیل پیاده شد. شروع کرد به احوال پرسی با نیروها. بچه های فاطمیون هم با حاجی عکس یادگاری میگرفتند. من کمی دورتر ایستاده و مات چهره زیبای سردارم بودم. چشمش به من خورد. جثه من نسبت به بقیه ریزتر بود و از همه جوان تر بودم.
حاجس منو صدا زد گفت: بیا نزدیک! رفتم کنارش و دست نوازش روی صورتم کشید.گفت:《ماشالله با این سن و سال چطوری خودت رو رسوندی منطقه؟!》فقط مات چهره نورانی و پرصلابتش شده بودم. حاج قاسم نگاه خاصی به نیروهای فاطمیون داشت. همانطور که بچه ها هم از صمیم قلب عاشقش بودند..
👤راوی:حسن قناص (رزمنده فاطمیون)
@sardaraneashgh
📸سخنانی زیبا
از شهید #سید_حمید_طباطبایی_مهر
عشق به فاطمه زهرا و فرزندانشان، راه میانبر در حرکت صراط مستقیم است؛ هرچه داریم از همین پای منبرها، هیئتها و روضههاست.
از جلسات و هیئتها نهایت بهره را ببریم؛ باید از این جلسات، انرژی و نشاط بگیریم و زمینه و شرایط را برای کار بهتر فراهم کنیم.
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ سال نو واقعی مبارک...
🚨کار ساده اما مهمی که بعد از شبهای قدر باید انجام دهیم
🔺سفارش مهم امام صادق(علیه السلام)
#استاد_پناهیان
@sardaraneashgh
44.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی مربی میشه حاج احمد...
.
شب قدر بچه های موسسه شهید کاظمی
و حکم ماموریت شهید مدافع حرم محسن حججی.
.
روایت حاج حسین یکتا در جمع خصوصی بچه های موسسه شهید کاظمی.
.
این صوت مربوط به شب ۲۳ ماه مبارک رمضان دو سال قبل از شهادت شهید حججی در موسسه شهید کاظمی نجف آباد میباشد.
.
شادی روح این شهید عزیز و فرمانده گمنام حاج احمد کاظمی صلوات.
.
@sardaraneashgh
چــه بــــر سر عشــــــق آمــــد؟!
کـــــــه از افسانــــه هـــــــــا …..
رسیـــد بــــه صفحـــه حــــوادث روزنـــــامه هـــــا؟!
.
یادش بخیر، رفیق تکیه گاه بود
🕊همیشه دوستت دارم ای شهید
#انتشار_برای_اولین_بار
@sardaraneashgh
همرزم شهید نوری
به نقل از فرمانده گردان:
نصفه شب بابک ، فرمانده گردان رو از خواب بیدار می کنه میگه من فردا شهید میشم ، به خانوادم بگو حلالم کنن.
فرمانده میگه حرف الکی نزن. برو بزار بخوابیم.
میخوابه و خواب می بینه که بابک شهید شده و از خواب می پره.
پیش خودش میگه نکنه فردا شهید بشه. نقشه میکشه که صبح به راننده پشتیبانی بگه به یه بهانه ای بابک رو با خودش ببره عقب و یه جایی جاش بزاره. دوباره میخوابه. صبح از خواب بیدارش می کنن و میگن باید آتش بریزیم رو سر دشمن و .... تو این شلوغی ها نقشه اش یادش میره. چند ساعت بعد بچه ها شهید میشن.
فرمانده گردان تازه یاد حرف های شب قبل بابک و خوابش و نقشه اش می افته.
#شهید #بابک_نوری
@sardaraneashgh
مقام معظم رهبری چندین بار با خانواده شهید سید علی اندرزگو دیدار داشتند. ایشان از زمان مبارزه با این شهید والامقام در ارتباط بودند.
#شهید_اندرزگو پیشگویی عجیبی داشت. در سال ۱۳۵۶ به همسرش می گوید: روزی انقلاب اسلامی #پیروز_میشود و پس از مدتی یک آقایی به نام #سیدعلی مسئول امور کشور میشود. او پرچم نهضت را به #امام_عصر_عج_الله می رساند...
همسرش گفت: آن سیدعلی خود شما هستید؟
گفت: من پیروزی انقلاب نمی بینم...
📙برگرفته از کتاب چریک تنها. خاطرات شهید سید علی اندرزگو.
شهید ۱۹ ماه مبارک رمضان
از انتشارات شهید هادی
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
#شهید_حسین_قجه_ای
خاطره ای برای نامگذاری نام شهید قجه ای
روز عاشورا به دنیا آمد
بحث سر نامگذاری بچه بود؛ اعضای خانواده هر کدام اسمی را پیشنها دادند، حاج جواد سرش را انداخت پایین تا کسی اشکهایش را نبیند و گفت: «به جز حسین چه اسمی میشه گذاشت، اسم دیگری برازنده این روز و این بچه نیست؛ آخر امروز عاشوراست، روز آقام حسینه».
حاج جواد بعد از خواند اذان در گوش بچه و نامیدن او؛ پسرش را به سبنهاش چسباند و آهسته تو گوشش گفت: «حسینم، میخوام نوکر خوبی برای حسین زهرا(س) باشی، باباجون میخوام پیش سیدالشهدا(ع) روسفیدم کنی».
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
#شهید_حسین_قجه_ای
میگفت: «خداوند به واسطه مریضی ما را آزمایش میکند»
شهید حسین قجهای خواهر مریض و معلولی در خانه داشت، از مدرسه که میآمد اول سراغ این خواهر میرفت و او را نوازش میکرد؛ برای مسابقات کشتی هم که به مسافرت میرفت به همه اهل خانه سفارش خواهر مریضش را میکرد، از همه بیشتر به او اهمیت میداد و میگفت: «مواظب باشید خداوند به واسطه این بچه ما را آزمایش میکند».
@sardaraneashgh