#حاج_حسین نشسته بود
زانوهاشو گرفته بود توی بغلش...
.
هیچ وقت این طوری ندیده بودمش
ساکت شده بود
ناراحت بودمـ
دلمـ میخواست مثل همیشه باشه
شاد و #خنده رو ...
وقتی میدیدیمش
غصه هامـ از یادمـ
میرفت...
.
گفتم :
چقدر مظلومـ شدی حاجی!
سرش رو برگردوند و مثل قبل
فقط #لبخند زد...
فهمیدمـ داشت راجع به شهادتش فکر میکرد...
.
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
.
از اعمالمون #غافل نباشیمـ
به #حساب کارهامون برسیمـ
قبل اینکه به حسابمون برسن ...
#مراقبت کنیمـ
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ🌸🌱
.
#خاطرات_شهدا
#خاطرات_نعم_الرفیق♥️
@ShahidKharazi_Com