eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.2هزار ویدیو
99 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
با صدای ساسان که گفت _ماهان پاشو رسیدیم چشم هام رو باز کردم _عه واقعا رسیدیم _نه نزدیک خونه هستیم گفتم یه نیم ساعت زودتر بیدارت کنم که خواب از سرت بپره کشاله ای به بدنم دادم و خمیازه ای کشیدم رو کردم به ساسان _این سه روز چقدر زود گذشت انگار همین الان بود که از کنار مسجد سوار شدیم نفس عمیقی کشید _زود گذشت ولی چه سفر پرباری بود _حالا چیکار میکنی اول میای خونه مامان بابا رو ببینی یا میری پیش اکرم؟ نگاه عاقل اندر صفیحی بهم انداخت _خوبی؟ هر چی تو بگی من همونم! چرا ناراحت شدی؟ _آخه الان من برم پیش اکرم، مامان و بابا بهم شک نمیکنن که این از سفربرگشته خونه نیونده کجا رفته؟ _چه میدونم آخه دیدم خیلی به اکرم علاقه داری گفتم شاید دیدن اون برات مهم تر باشه ریز سرش رو تکون داد _دیگه برام مهم نیست با شنیدن این حرف برق از سرم پرید کامل چرخیدم سمتش چی شد بعد از اینکه انقدر به این دختره قول دادی حالا می‌خوای رهاش کنی _نه رهاش نمی‌کنم نوع خواستنم تغییر کرده _یعنی چی؟ _یعنی اینکه اول می‌خواستمش به هر قیمتی یه روز که تو راهیان نور مونیدم به خودم گفتم: التماسش می‌کنم که اونم تغییر رفتار بده بعد ته دلم می‌گفتم اگرم قبول نکنه باهاش ازدواج می‌کنم در طول زندگی راضیش می‌کنم که مسائل دینیش رو رعایت کنه اما الان میگم اولاً باید سر قولم وایسم چون مسلمون نباید خلف وعده کنه دوماً یک کلام بدون حاشیه باید دور و ور خلاف و گناه رو خط بکشه _اگه قبول نکرد چی؟... ادامه دارد... کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم🌷
‍ ‍ ‍ ‍ ✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۵ شهریور ماه سالروز شهادت مدافع حرم" سعیدشبان‌گورچین‌قلعه " 📜روایتی از زندگی 💠شهید مدافع‌حرم سعید شبان 🔹شهید سعید شبان گورچین قلعه در دومین روز از فصل بهار سال۱۳۶۵ در شهر ارومیه چشم به جهان گشود. او دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهرستان ارومیه گذراند. سعید در تحصیل موفق بود و پس از اخذ مدرک دیپلم نیز ادامه‌تحصیل داد و مدرک لیسانس خود را از دانشگاه مدیریت صنعتی ارومیه کسب نمود. 🔸سعید در سال۱۳۸۷ به استخدام سپاه پاسداران ارومیه درآمد و در اکثر مناطق عملیاتی و مرزی حضوری فعال داشت. او در سال۱۳۹۰ تشکیل خانواده داد که حاصل آن، یک فرزند دختر است که در زمان شهادت سعید، ۱۷ماهه بود. 🔹سعید شبان یکی از ورزشکاران بااخلاق ارومیه بود. او در سنین نوجوانی به رشته‌ی فوتبال علاقه‌مند شد و فوتبال را به صورت حرفه‌ای دنبال کرد و وارد دنیای ورزش شد. او در سال۱۳۷۹ اولین بازی رسمی خود را در تیم شهید باکری خانه جوان زیر نظر شمسعلی صامت انجام داد. اخلاق خوب و نجابت خاصّ وی باعث شد به زودی پله‌های ترقی را بپیماید و مورد علاقه‌ی مربّیان تیم‌های بزرگسالان قرار گیرد. 🔸او در ادامه در تیم‌های آذرپیام ارومیه، شهید باکری خانه جوان، آذربایجان آتش‌نشانی ارومیه، چی‌چست ارومیه و اتحاد ارومیه دوران بازی خود را تا شهادت ادامه داد. سعید در لیگ‌های دسته یک بزرگسالان ارومیه، دسته یک بزرگسالان آذربایجان غربی و لیگ برتر فوتبال استان در میادین حضور داشت. همبازی‌های سعید همیشه از وی به عنوان بازیکن اخلاق و اسطوره‌ای ستودنی یاد می‌کنند. 🔹با تجاوز نیروهای تکفیری به حریم آل‌الله در سوریه و عراق، شهید شبان برای اعزام جهت نبرد با مزدوران صهیونیستی ثبت‌نام نمود و پس از گذراندن دوره‌های عمومی و تخصّصی نظامی در گروهان پشتیبانی نیروهای مدافع‌حرم، مردادماه سال۱۳۹۳ برای نبرد با گروه‌های تکفیری صهیونیستی به عراق اعزام شد. سرانجام در دوم شهریور سال۱۳۹۳ براثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در تکریت عراق به فیض شهادت نائل آمد. پیکر نخستین شهید مدافع‌حرم استان آذربایجان غربی پس از بازگشت به وطن و تشییعی باشکوه، پنجم شهریورماه ۱۳۹۳ در باغ رضوان ارومیه آرام گرفت. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥موقع بلا و گرفتاری هم باید خدارو شکر کنیم؟ 👤استاد قرائتی ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://telegram.me/joinchat/AAAAAE7XYciaiM_s4AlFoQ
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 این عکس ، ﺁﺩﻡ را خجالت‌زده می‌کند... یکی از حزن انگیزترین ودر عین حال حماسی‌ترین لحظات فکه ، ماجرای گردان حنظله است؛ 300 تن از رزمندگان این گردان درون یکی از کانال‌ها به محاصره‌ی نیروهای عراقی در می‌آیند، آنهاچند روز وصرفا با تکیه بر ایمان سرشار خود به مبارزه ادامه می‌دهند. وبه مرور همگی توسط آتش دشمن و باعطش مفرط به شهادت می‌ﺭﺳﻨﺪ. ساعتهای آخرمقاومت بچه‌ها در کانال، 🌷 گردان حنظله همت🌷 را خواست، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی رابه دست گرفت. صدای ضعیف وپر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم که میگوید: احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بی‌سیم دارد تمام می‌شود. بعثیها عن قریب می‌آیند تا ما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم. همت🌷 که قادر به محاصره‌ی تیپ‌های تازه نفس دشمن نبود همان طور که به پهنای صورت اشک می ‌ریخت، گفت: بی‌سیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای 🌷 را شنیدم که می‌گفت: سلام ما را به امام برسانید. از قول ما به امام بگویید: همانطور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم.😭 برای شادی روح شان صلوات 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ مــولایــم... عمری است که پناهمان هستید ، بی آنکه بدانیم ... بی آنکه بخواهیم ... عمری است نگاه گرم و نافذتان ، تیرهای بلا را از ما دور کرده است ... عمری است دعایتان ، کوچک و بزرگمان را حفظ کرده است ... عمری است به برکت شما روزی می خوریم ، نفس می کشیم ... چه جان پناه امنی داریم ...
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✍ 📚 ما سال ۹۴ تو اهواز تو پادگان حمیدیه، بودیم برا راهیان نور😊 جواد ما بود☺️ جواد همه را صدا کرد برا با چک و لگد😂 به من میگفت بلند شو ابله و رو شکمم راه میرفت😇 اقا بلند شدیم رفتیم گرفتیم وایسادیم نماز تا همه خوندیم، گفت خب ساعت دو عه😅 ساعت ۲ نصف شب نماز صبح😳 آقا خوابید کف کانکس و ماهم اعصابا...😬 هیچی دیگه را برداشتیم و انداختیم روش و دِ بزن😂 🌷 ...🌸 اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ✨💫💫💫💫🌟🌟🌟🌸🌿🌸🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى 🌸مُحمَّــــــــدٍ وآلِ مُحَــمَّد🌸ٍ وعَــــجِّلْ فَـــرَجَهُـــم 🌷✨✨✨💫💫💫🌟🌟 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سوره:العلق۵ :1الی18 :الاستاد:حاج کریم منصوری ایران سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
▪️🍃🌹🍃▪️ ﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃 🍃🌹🍃▪️ـــــــــــــــــــــــ 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 🍃🌹🍃▪️ــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا علی ابن موسی: اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ ▪️🍃🌹🍃▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از بهترین صحنه‌های امسال توسط خادم حرم مطهر حضرت سیدالشهدا خلق شد. ❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✍ 🔹 💢خواهر شهید نبی‌لو شهید چنین می‌گوید: عاشق جبهه و جنگ بود. آخرین بار که همدیگر را شب تولد مسعود در خانه خواهرم دیدیم به من گفت: «به ما نگویید مدافعان حرم. چون جنگ سوریه و عراق که تمام شود به ما می‌گویند حالا که حرمی در خطر نیست. حالا این‌ها چه کار می‌کنند؟ما مدافعان حرم نیستیم. ما زمینه‌ساز ظهور هستیم ما تا ظهور آقا (عج) به مبارزه ادامه می‌دهیم. حالا می‌خواهد سوریه و عراق باشد و یا جنگ با خود اسرائیل در فلسطین اشغالی باشد هر جا ندای مظلومی بلند شود ما آنجاییم. هر جا که برای زمینه‌ سازی ظهور آقا احتیاجی به ما باشد ما آنجاییم. پس از همین حالا یاد بگیرید فقط نگویید مدافعان حرم. چون شکر خدا امروز حرم‌ها در امنیت است. ما زمینه ساز ظهوریم. این را به همه بگو» 🌺 🔷تاریخ تولد : ۲۷ مرداد ۱۳۴۵ 🔷تاریخ شهادت : ۲۹ مهر ۱۳۹۶.الدیزور سوریه 🔷مزار شهید : بهشت معصومه قم، قطعه ۳۱ ...🌺🌺🎉🎉🌺🌺 🦋🦋🦋
_برش می‌گردونم بهزیستی و به مسئول بهزیستی میگم هر نوع کمک مالی یا پشتیبانی که بخواد اکرم رو حفظ کنه که به گناه آلوده نشه من کمک می‌کنم بقیه‌اشم دیگه به تصمیم خود اکرمِ که ترجیح بده چه جوری زندگی کنه شرافتمندانه و با آبرو و یا بخواد ولگرد خیابون‌ها باشه تا یه روزم به کارتون خوابی برسه _مگه معتاد داداش؟ _نه معتاد نیست ولی وقتی نخواد تو بهزیستی باشه خونه خودشونم نخواد بره یگه دیگه کجا می‌خواد زندگی کنه؟ فکری کردم دیدم داره درست میگه صدای آقای امیری از پشت میکروفون اتوبوس بلند شد _جهت تعجیل در امر فرج آقا امام زمان و سلامتی وجود نازنینشون صلوات همه با صدای بلند صلوات فرستادیم آقای امیری ادامه داد _عزیزان تا چند لحظه ی دیگه می‌رسیم مسجد و اردوی ما به پایان می‌رسه اگر کم و کسری در این اردو بود به بزرگی خودتون ببخشید و حلال کنید خوشحال می‌شیم که در اردوهای بعدی همه شماها رو زیارت کنیم از همتون التماس دعای فراوان دارم سلامتی مقام عظمای ولایت امام خامنه‌ای صلوات این صلوات رو هم، همه با صدای بلند فرستادیم از اتوبوس اومدیم پایین و به سمت خونه حرکت کردیم نزدیکی‌های خونه غوغایی در دلم به پا شد، که اگر اون دوست بابا ما رو تو راهیان نور دیده به بابام گفته باشه اگه بابا این حالات روحی معنوی ساسان و بفهمه و قاطی کنه وای خدا به داد برسه اگه جریان اکرم و متوجه بشه یعنی چی میشه؟ خواستم این حال درونیم رو به ساسان بگم که پشیمون شدم یادم افتاد گفت تو همش منو ناامید می‌کنی تو دلم گفتم خدایا به تو توکل می‌کنم ان شالله که هرچی پیش میاد خیر باشه ادامه دارد کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم🌷
🌷سپاس خداوندی را که به ما توفیق خدمت در نظام جمهوری اسلامی و نگهبانی از آرمان‌های بلند شیعه واهداف والای حضرت رحمت ا… علیه را عنایت فرمود. 🌷از وجود متعالش بسیار متشکریم که نعمت پاسداری از اسلام و سربازی امام خامنه‌ای را به ما عنایت فرمود و فرصت شرکت در جهاد فی سبیل ا… را نصیب ما کرد و شهادت در راه خودش را روزی ما نمود و نعمتش را کامل گردانید 🌷با عرض سلام خدمت تمامی عزیزان و دوستان به ویژه پدر و مادر مهربان و دلسوزم، همسرعزیز و فداکارم، فرزندان خوبم که همچون جان آن‌ها را دوست می‌دارم، 🌷برادران و خواهرانم. گرچه این چند خط را بسیار با عجله و بدون زحمت نوشتم خواستم دین خود را نسبت به آیندگان ادا نمایم.... 🌷🍃🌾 🌷 علی زاده اکبر 🌷تاریخ تولد : 1355/03/04 🌷محل تولد : کاشمر- خراسان رضوی 🌷تاریخ : 1392/05/28 🌷محل : حلب – سوریه 🌷وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند 🌷محل مزار : گلزار 🌷 امامزاده کاشمر 🍃🌷🍃 • 🦋🦋🦋
●پیش از سال 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت. . ●زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است . ● قبل از شروع عملیات، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام سخنانم، متوجه شدم مجید با یکی دیگر از دوستان در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی‌ات مشخصه. چند بار گفتم بپوشون». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». این آخرین شوخی مجید بود. . فردای همان روز مجید به وسیله موشک کورنت به شهادت رسید وتمام خالکوبی هایش پاک شد... 🌷
‍ ‍ شهادتــ با لبان تشنه در اول ماه محرمـــ🕊 🌷شهید مهدی حسینی تاریخ تولد: ۲۷ / ۵ / ۱۳۵۹ تاریخ شهادت: ۱۲ / ۷ / ۱۳۹۵ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه *🌷همسر شهید← آقا مهدی از بسیجیان هیئت حضرت زهرا (س) بود، ماه محرم که فرا می‌رسید🌙مهدی پیراهن مشکی خود را آماده می‌کرد و تا پایان ماه صفر آن را می‌پوشید🏴 مهدی آشپز هیئت بود🍲 او به سوریه رفت🕊️ روزشماری می‌کردم زودتر ایام دهه اول محرم بگذرد و من پیش مهدی برگردم🌙هنوز محرم نیامده بود، همه جا را سیاه‌پوش کردم و خانه حسینیه شد🏴 جای مهدی خیلی خالی بود.🥀فردا (دوشنبه) روز اول محرم بود🏴 رفتم کنار کتیبه‌ای و شماره مهدی را گرفتم📞. «سلام آقا مهدی!»📞 «سلام به روی ماهت عزیزم🌙چه به موقع تماس گرفتی!📞 خدا قوت، پشت سرت کتیبه رو می‌بینم، چه خوب شده، دل من همیشه و همه وقت با شماست🌱 برادرش← رابطه او با همه اطرافیان و دوستانش یک رابطه عاشقانه بود🌙مهدی وقتی سرش خلوت بود شب‌های جمعه‌ قطعه 26 بود✨ او وصیت کرده بود که در کنار مزار شهید مهدی عزیزی✨ در قطعه ۲۶ دفن شود و همان طور شد🌙او با انفجار یک کامیون انتحاری بود💥 که با مجروح شدن پهلو و صورت🥀در اولین روز از ماه محرم🏴 با لبان تشنه🥀به همراه ۱۰ نفر از نیروهایش به شهادت رسید*🕊️🕋 ...💙 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 📨 🌕شهید مدافع‌حرم مهدی حسینی 🔷خط‌شکنی در حماه سوریه 🌟همرزم شهید روایت می‌کند: آقامهدی خیلی شجاع بود. آخرین روزهای مانده به شهادتش که اوضاع شهر حماه به هم ریخته بود، ما در مقرّ نیروهای مدافع‌حرم در نزدیکی منطقه جبل زین‌العابدین حضور داشتیم. مسلّحین خیلی سریع پیشروی می‌کردند و همه‌جا را تصرّف کرده بودند. 🦋بعد از ظهر بود که تکفیری‌ها تقریباً به یک‌کیلومتری ما رسیدند. مردم بومی هم در حال تخلیه‌ی منازل بودند و کلّ نیروها روحیه‌شون پایین اومده بود و اگر مقرّ ما از دست می‌رفت، انگار کلّ شهر حماه از دست رفته بود. 🌟در همین گیر و داد بودیم که دیدیم ماشین‌هایی با محمول توپ۲۳ با سرعتِ هرچه تمام به سمت دشمن در حال حرکت‌اند. از شجاعت این ماشین‌ها کلّ نیروهای‌مان روحیه‌ی عجیبی گرفتند و همگی توان دوباره ای بدست آوردند. طرّاح حرکت این ماشین‌ها آقا مهدی بود و خود آقامهدی در ماشین اول، پشت فرمان نشسته بود و خط‌شکنی می‌کرد. 🦋بعد از این حرکت و با پشتیبانی آتش این هشت ماشین و با حمله‌ی دوباره، نیروهای مدافع‌حرم موفق شدند تکفیری‌ها را به نقطه‌ی اوّل خودشون بازگردانند. 🎁 ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🎊اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🎊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌷سید آزادگان حاج آقا ابوترابی🌷 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم دو سه تا خاطره تامل برانگیز🌹❤️🌹 درباره حاج آقا سید علی اکبر ابوترابی(ره)، آزادگان نقل می کنند: هر وقت حاج آقا را با خیزران می‌زدند؛ بعدش روضه حضرت زینب سلام الله علیها می‌خواند و گریه می‌کرد. می گفت: «ما مَردیم و بدنمون آماده رزم، وای به حال زن‌ها و بچه‌ها.» . 🔶افسر نزار جدی بود. از آن سنگ‌دل‌ها. از کنارشان رد می‌شد؛ که حاج‌آقا ابوترابی(ره) از صف بیرون آمد؛ و گیوه‌ای که بچه‌ها بافته بودند؛ داد دستش. تعجب کرد! پرسید این چیه؟‌ حاج‌آقا گفت هدیه است برای شما. چند لحظه‌ای مکث کرد؛ نگاهی به حاج‌آقا انداخت؛ و نگاهی به گیوه، دستش را بالا آورد؛ احترام نظامی گذاشت؛ و بیرون رفت. 🔶یک نهج‌البلاغه به ما دادند. حاج‌آقا گفت: «فردا صبح این کتاب را می‌برند؛ بیاین حفظش کنیم» نهج‌البلاغه ۸۰۰ صفحه‌ای را بین ۲ هزار نفر تقسیم کرد. صبح فردا یک نهج‌البلاغه در دل ۲ هزار نفر بود. . 🔶حاج آقا فیروز عباسی، خاطره ای از رفتار حاج آقا ابوترابی در ایام اسارت با سرباز دشمن زیر شکنجه نقل می کند؛ که تامل برانگیز است: “سربازهای عراقی دو طرف راهرو ایستاده بودند؛ و بچه ها که می خواستند؛ از جلوی آنها رد بشوند؛ با کابل می زدند. حاج آقا هم در بین بچه ها بود. … لحظه ای، زیر شکنجه تا کابل یکی از سربازها از دستش افتاد؛ حاج آقا ایستاد؛ خم شد؛ کابل را از زمین برداشت؛ و به دست او داد. سرباز عراقی چند لحظه خیره خیره به حاج آقا نگاه کرد. بعد کابل را به زمین انداخت؛ و رفت. آن سرباز بعد از آن، هیچ وقت با کابل به جمع اسرا نیامد.” .حاج آقا ابوترابی(ره) فردی است؛ که میشل مسیحی، رئیس هیئت صلیب سرخ جهانی در عراق، درباره شخصیتش اینگونه گفته است: “اگر دنیا بر محور وجودی ابوترابی بچرخد؛ عالم گلستان می شود.” . 🔶حشمت الله برچلو، مترجم نیروهای صلیب سرخ در اردوگاه موصل، خاطره ای از گفت و گویش با پی یر، رئیس صلیب سرخ، که پس از ملاقات یک ساعت و نیمه با حاج آقا ابوترابی انجام شده، بیان می کند: “ایشان حدود یک ساعت و نیم با حاج آقا صحبت کرد؛ وقتی حرفهایش تمام شد؛ از او پرسیدم: بزرگ ما را چطور دیدید؟ گفت: اگر ما در دنیا فقط ۵ نفر سیاستمدار مثل ایشان داشتیم؛ دنیا اصلاح می شد. ایشان واقعا مرد بزرگی هستند؛ و من نظیرشان را در هیچ اردوگاهی ندیده ام.” . 🔶سید یاسر ابوترابی، خاطره ای از آیت الله العظمی بهجت، در واکنش به رحلت حاج آقا ابوترابی را تعریف کرده و گفته است: در دیداری که پس از ارتحال پدرم با مرحوم آیت الله بهجت(ره) داشتیم؛ به ما فرمودند: مبادا ناراحت شوید؛ که پدرتان از دنیا رفته است؛ پدر شما از اولیاءالله بوده، و مرگش هم اختیاری بوده است.! روحش شاد 🦋🦋🦋
قسمت اول عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار زن جوان 22 ساله در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود برزان تکریتی سپرده بود. یکی از دستگیر شدگان این حزب، میاده زن جوان 22 ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند. میاده نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای برزان تکریتی برادر صدام می‌نویسد، و از او در خواست می‌کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. برزان قبول نکرد و در جواب نامه‌ی میاده نوشت: ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بکوشید تا شوید؛ چرا که مسیرِ عشق بی انتهاست؛ مبدأش کربلا؛ مقصدش تا خداست ...♡ رضوانی⚘🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صداشم خوبه هااااااااااا 😂☝️ راست میگه ها 🤔 واقعا چرا از اون می‌ترسیم ولی از بقیه چیزا نمی‌ترسیم 😁 برای عضویت تو کانالش بزن رو لینک👇 https://eitaa.com/joinchat/1337852243C61a4ceaa17 حتما روی گزینه تایید بزنی😐
قسمت اول مدافع حرم شهرستان خلخال ، کاویانی لرد 🍃🌷🍃 درسال   ۱۳۵۶/۱۲/۲۶#   در روستای لرد، شهرخلخال، استان اردبیل در خانواده ای متدین ومذهبی و روستایی متولد شد. متاهل بود و ۳ فرزند  به یادگاردارد. که زمان ایشان ، احمد رضا ( 18 ماهه) و  صادق 12 ساله و دخترش رقیه جانم  ۸ ساله بودند. 🍃🌷🍃 ایشان به خاطر و علاقه ای که به  زینب (س)🌷 و اطهار🌷  و مخصوصا رقیه(س)🌷 داشت اسم دخترش را رقیه گذاشت. 🍃🌷🍃 پدر ، باشغل کشاورزی و با دسترنج خود و کسب حلال برای فرزندان خود زحمت بسیاری کشیدند. ایشان تا ۹ تو روستا بود بعد به برادرش گفت که باید فکر کار باشیم، با برادرش آمدند شهر قم، دوسه سال کارکرد و شد اوستاکار. 🍃🌷🍃 بعداز چندسال کار کردن رفت سربازی بعداز سربازی و مدتی کار کردن، درسال  ۱۳۸۰# ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
✨براے_رسیدن_بـہ_ثروت_و_غنے✨ ➿ براے رسیدن بـہ ثروت و غنے بعد از نماز عشاء سورہ هاے والشمس و واللیل و قل یا ایها الڪافرون و توحید و ناس و فلق را بـہ ترتیب هر ڪدام هفت مرتبـہ بخواند سپس هفت مرتبـہ بگوید: 🌟اللَّهُمَ‏ اجْعَلْ‏ لِي‏ مِنْ‏ أَمْرِي‏ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً🌟 🌹سپس بخوابد ( در اواخر شب این اعمال را انجام دهد ) در شب اول تا شب ششم مال فراوانے بـہ او خواهد رسید اگر بـہ او نرسد بـہ شرائط عمل نڪردہ است 🌹. 📚 منتخب الختوم ص 41 و 42 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
پیچیدیم تو کوچه رسیدیم در خونه ساسان زنگ خونه رو زد صدای مامانم اومد _کیه؟ تا الان صدای آرامش بخش تر و زیباتر از صدای مادرم نشنیدم خنده به لب‌هام اومد و فوری گفتم _مامان ماییم باز کن از پشت آیفون گفت _ای جونم خوش اومدین قربون صدات برم بیاین تو در باز شد نگاهی انداختم به ساسان بینم اونم نسبت به مامان عکس العملی داره که چشمم افتاد به لبخندش فهمیدم اونم حس من رو داره وارد خونه شدم ساکم رو پرت کردم وسط اتاق پریدم مامانم رو بغل کردم همدیگرو بوسیدیم مامانم من رو از بغلش رها کرد رفت سمت ساسان با ساسانم روبوسی کردن مامانم رو کرد به ما گفت _چه خبر؟ منم جو گرفتم یادم رفت حرفای ساسان مثل راز می‌مونه خنده پهنی زدم _یه عالمه خبرهای دست اول خواستم بگم اکرم که ساسان یه چشم غره کاری بهت رفت حرفم رو قورت دادم اما هرچی فکر کردم جایگزینش چی بگم هیچی به نظرم نرسید مامانم نگاهش به من منتظر خبر بود دید که من ساکت شدم گفت _خب خبرهای دست اول رو بگو ناچار گفتم _من الان باید برم سرویس ساسان همه رو در جریانِ، از خودش بپرس اومدم تو دستشویی لبم رو گاز گرفتم _ای داد بیداد پسر لال می‌شدی، مامان منم بد پیله تا خبر رو از زیر زبون ما نکشه ول کن ماجرا نیست گوشم رو تیز کردم ببینم ساسان چی میگه مامانم پرسید _اون که رفت دستشویی بگو ببینم خبراتون چیه؟ _هیچی مامان ماهان شلوغش می‌کنه _ساسان جان هیچی هیچی هم که نیست حتماً یه چیزی هست _آره بابا ما اونجا بودیم گفتیم بریم مناطق جنگی رو ببینیم رفیق بابا رو دیدیم این براش جذاب اومده میگه خبر ناب دست اول کدوم دوست‌ش رو دیدید... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سوره:العلق۵ :1الی18 :الاستاد:حاج کریم منصوری ایران سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊 🕊 برشهدا...🌷 ♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم... ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،   🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اژه‌ای : ما فقط واعظ نیستیم که نصیحت کنیم ما مسئولیت حاکمیتی داریم 🍃✨🇮🇷🍃✨🇮🇷🍃✨🇮🇷 🔹باید برای مردم، زندگانی و دنیایی آباد و عزتمندانه و شرافتمندانه ایجاد کنیم. جناب آقای اژه ای، ریاست محترم قوه قضائیه خبر دارید یک زن فتنه گر بنام فاطمه مهاجرانی، به عنوان سخنگوی دولت آقای پزشکیان انتخاب و منصوب شده است! آیا پیگیری و برخورد با چنین ادعاهایی آن هم از سوی اینچنین افراد معلوم الحالی [که مصداق بارز افترا و تشویش اذهان عمومی است] جزئی از مسئولیت حاکمیتی و اصلی شما نسبت به نظام، مردم و کشور نیست؟ که تاکنون هیچ اقدامی در این رابطه انجام نداده اید! بهتر نیست بجای سخنرانی درباره فرعیات (درباره معیشت مردم) به وظیفه اصلی خود بپردازید. 🌹🇮🇷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️آقای اژه ای فرهنگ کشور را به تاراج بردند کجایید آقا ؟؟ 👈چرا فکری بحال حجاب زنان نمی کنید؟! چرا فکری به حال دستگاههای ضد فرهنگ مثل تلوزیون و سینما و نمایش خانگی نمی کنید؟؟ ❌اگر هر چیزی مهمتر از فرهنگ است و شما مشغول به آنها هستید بدانید فرهنگ اگر به تاراج رفت همه چیز به باد می رود چرا انقدر چشم خودتون را بر روی فرهنگ در دست تاراج کشور بسته اید؟؟؟ 👈چرا نمی بینید؟؟! 📛خسته شدیم از بس داد زدیم نکنه پنبه در گوشهایتان فرو بردید تا صدای ما را نشنوید؟؟👇👇👇 ⚠️نکنه خود شماها هم دچار استحاله فرهنگی شدید؟؟! 👈👈بابا بداد برسید ما دیگر نمی توانیم در مملکت اسلامی رفت آمد کنیم انقلاب نکردیم که خانه نشینی رضا شاه را دوباره تجربه کنیم😭😭😭😭 👈مطالبات دیگر مردم را اینجا ببینید و در گروهها و کانالهاتون منتشر کنید 👈تیمارستان متروی نیویورک که استارتش را برای ایران هم می خواهند بزنند ┄═❁๑๑👒๑๑❁═┄ بزرگترین کانال مطالبـہ گرے בر ایتا 👇 @farhangsaze_haya ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌