eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
99 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💌بسمـ رب الشـهدا.. ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۱ آذر ۱٣۶۰ ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ فروردین ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۴۰۰ ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🥀مزار شهید : شهرستان فسا، روستای صحرارود 🕊محل شهادت : سوریه ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ ✨به نام دلدار 🍃 اینجا کربلاست، سرای عشق و . در میان همهمه های ، عبدی دلداده را رویایی نیکو، مسرور می‌کند. حضرت خاتم به او بشارت می‌دهد و شرابی خوش‌گوار بدو می‌نوشانَد. و او یقین می‌یابد که خواهد رفت. آری! در انتظار اوست. ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🍃همواره در این دَرگه، خضوع و ، بهایی والا داشته است. وقتی ابوذر که و عابد و عاشقی حقیقی بود و از مدار مُنوَّر رضایت الهی، گامی فراتر نمی‌گذاشت، ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ گامی فراتر نمی‌گذاشت، دست خود را از اطاعت یار خالی می‌داند، پس ما بندگان خطاکار شرمسار، بهر چه فخر می‌فروشیم و ادعای می‌کنیم. چرا گاهی از یاد می‌بریم را؟ چرا تقوایمان پر از نقصان است ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🍃بیا یک مرتبه بنشین و درونت را بکاو. آن که تو را ضعیف می‌کند بشناس و بکوش برای قوی شدن. بکوش برای رسیدن به آنچه که مقربان حق تعالی، به آن رسیده بودند ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🍃حسرت نخور، هنوز هم فرصت هست. برخیز و پاکی نهفته در وجودت را احیا کن. به جانی تازه بده. برخیز تا بتوانی همپای "ابوذرها" شوی. ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🍃تبسم
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ یکی از صفات بارز آقا ابراهیم
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ یکی از صفات بارز آقا ابراهیم
🌷 اینها روکه مینویسم بده نیروها تهیه کنند بعد بیان برای اعزام به ! ۱)توکل ۲)توسل ۳)غیرت ۴)تهذیب نفس ۵)فرمایشات آقا واز همه مهمتر... ! شهادت آرزومه💚🌷🖤🕊
‌او ایستاد پای امام زمان خویش ... 🌸به مناسبت سالروز 🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎉🎉🎉🎉 تاریخ تولد : ۱۵ خرداد ۱٣٣۴ تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱ مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا قسم به ثانیه ی به دنیا پیوستنت و قسم به طلوع خورشید وجود، وجودی که حتی گرمای سوزان ، شرمگینانه دلتنگ نفس های حقش شده است. چه بگویم؛ تو سخن به میان آورد و از ذوق میلادت سخن به شادی بگشاید. حال در این ثانیه های مشقت بار، دهل قلبم از نفس افتاده و نمی تواند با این عبارات و جملات از خجالت و جان نساری تو به در آید و لاجرم چنگ بر جان بی ارزش خود میزند و روح خویش را به سوی آسمان خاطرِ تو پرواز میدهد، تا با زبان بی زبانی فریاد زند: احمد جان، ای کمال و عذار* و دلیری روز آمدنت بر ذره ذره ی این خاک و بوم مبارک باد. ✨روحت شاد و یادت در قلبها ♥️ *عذار:صورت 🌸به مناسبت سالروز 🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
🍂به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ 🍃قلم را تیز میکنم تا شاید بتوانم ی قهرمانی اش را‌ به‌ تصویر بکشانم. 👌 را میگویم فرمانده و سرباز عاشقی که یقیناً کتاب زندگی اش معلم خوبی‌ برای پرورش و بزرگیست. درس یوسف درس عاشقیست مکتبش، مکتب شهید . مگر میشود چنین کسی‌ مدرس خوبی نباشد. کمی با ما راه بیا... ای شهید...مشتاقانه میخواهم از تو بگویم از تویی که را خوب بلد بودی.‌ اما‌چه کنم، این ذهن‌، اسیر دنیا گشته، زنجیر ، چنان قفلش کرده که توانی برای درک و توصیف این همه پاکی و ، بندگی و شایستگی، شهامت و را ندارد😔 🍃از تو میخواهم، ای نور به پیوسته، دستی برار و دل ظلمت‌ نشسته‌ ی مرا به پرتو نورت منور ساز و کوچه به کوچه وجودم را چراغانی نما❤ تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س) پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان سخت بوی دلتنگي میدهد اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🦋🦋🦋
🍂به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ 🍃قلم را تیز میکنم تا شاید بتوانم ی قهرمانی اش را‌ به‌ تصویر بکشانم. 👌 را میگویم فرمانده و سرباز عاشقی که یقیناً کتاب زندگی اش معلم خوبی‌ برای پرورش و بزرگیست. درس یوسف درس عاشقیست مکتبش، مکتب شهید . مگر میشود چنین کسی‌ مدرس خوبی نباشد. کمی با ما راه بیا... ای شهید...مشتاقانه میخواهم از تو بگویم از تویی که را خوب بلد بودی.‌ اما‌چه کنم، این ذهن‌، اسیر دنیا گشته، زنجیر ، چنان قفلش کرده که توانی برای درک و توصیف این همه پاکی و ، بندگی و شایستگی، شهامت و را ندارد😔 🍃از تو میخواهم، ای نور به پیوسته، دستی برار و دل ظلمت‌ نشسته‌ ی مرا به پرتو نورت منور ساز و کوچه به کوچه وجودم را چراغانی نما❤ تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س) پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان سخت بوی دلتنگي میدهد اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 💠۱۳ آبان ماه سالروز شهادت 🌷به مناسبت سالروز سردار شهید علی اصغر رنجبران در تاریخ ۱۳۳۵/۸/۱۹ در تهران چشم به جهان گشود. در پاییز متولد شد .تک پسرِ محبوب خانواده، متولد آبانِ ۱۳۳۵ دل به انقلاب سپرد. .وقتی انقلاب شد و از فردایِ آن روز هر کجا که به یک نیروی گارآمد و متعهد نیاز بود ، پایِ علی‌اصغر هم باز می‌شد از حفظ در محل تا شرکت در کمیته. 🍂او که در تشکیلِ محل نقش داشت، حالا خود یکی از پاسدادانِ متعهدِ سپاه بود. بویِ باروت و سوتِ خمپاره، او را به جبهه کشاند و ایستاد تا دفاع کند از هاک و ناموسش. 🍂روحش چنان با خاکِ جبهه عجین بود که هوای شهر، نفسش را تنگ می‌کرد.علی اصغر، روح به آسمان سپرده بود سرانجام‌اسطوره و تقوا در ۱۳ آبانِ سال ۶۲؛در مرحله سوم عملیات والفجر۴ به سوی آسمان روانه شدو روحِ بلندش در منطقه "پنجوین"بر اثر اصابت ترکش و گلوله به ملکوت اعلی پیوست مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا ایشان در سن ۲۷ سالگی در تاریخ ۱۳۶۲/۸/۱۳ و در منطقة پنجوین به مقام والای شهادت رسید. برادرم شهادت مبارک❤️ 🦋🦋🦋
‍ ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🍃جهادی که مسبب است. جهادی که ترسیم گر شکوه و است، جهادی که مزدش طعم خوش لبخند کودکانی خسته و تماشای برقِ شیرین در نگاه خشت خرابه هاست. 🍃جهادی که عطر خوش دارد و مگر نه اینکه ، خریدار خلوص است! و چه زیباست اینگونه مدح کردن و را چشم در چشم یار گفتن. چه زیباست چون اینان بودن. همچون . ❤️ 🌹به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۳۱ مرداد ۱۳۷۲ تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۳۹۷ مزار شهید : امامزاده اسماعیل چیذر 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات ☘اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد☘ 🦋🦋🦋
‌_🥀‍﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🍃قلم را تیز میکنم تا شاید بتوانم ی قهرمانی اش را‌به‌تصویر بکشانم . قهرمانی که ریختن خونش چون ، جان تازه ای را به‌سرزمینش بخشید . . 🍃 را میگویم فرمانده و سرباز عاشقی که یقیناً کتاب زندگی اش معلم خوبی‌ برای پرورش و بزرگیست . درس یوسف درس عاشقیست مکتبش ، مکتب شهید . مگر میشود چنین کسی‌مدرس خوبی نباشد . . 🍃کمی با ما راه بیا... ای شهید😓 . 🍃مشتاقانه میخواهم از تو بگویم از تویی که را خوب بلد بودی . اما‌چه کنم ، این ذهن‌ ، اسیر دنیا گشته ، زنجیر ، چنان قفلش کرده که توانی برای درک و توصیف این همه پاکی و ، بندگی و شایستگی , شهامت و را ندارد 😔 . 🍃از تو میخواهم ، ای نور به پیوسته ، دستی برار و دل ظلمت‌نشسته‌ ی مرا به پرتو نورت منور ساز و کوچه به کوچه وجودم را چراغانی نما❤ . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ . 📅تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ . 🥀مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س)
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌾دستمال جیبی داشت که تو همه مراسم عزاداری ائمه ،گریه😭 هاش رو با اون پاک میکرد و میگفت که این اشکها و این روز قیامت برام میدن . ارادت خاصی به اربابش امام حسین علیه السلام و عباس علیه السلام داشت. 🌻تاکید بسیار زیادی بر زیارت عاشورا با ذکر صد لعن وسلام داشت. میگفت امکان نداره شما با کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه . 📖حفظ قرآن عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر حفظ و قرائت قرآن و همچنین احادیث نبوی داشت و واین در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش میکرد . 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸 🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋
🍃اینبار میخواهم از مردی بگویم که برفراز آسمان ها پرواز میکرد و با رشادت هایش ناب محمدی را یاری می نمود. 🍃همان مرد که شجاعانه و دلیرانه اولین اسرا را از گرفت. همانی که تک تک تانک های منطقه دشمن را با هوشیاری و زیرکی منهدم نمود. اما در پس تمام این موفقیت ها؛ اخلاصی نهفته بود که عهدی بود با جانانش. 🍃 اگر باشد و کار برای ؛خود خداوند کارها را عطر و بوی آسمانی میبخشد و در نهایت خریدار دلبری های همیشگی ات میشود. راستی عزیز؛ شنیده ام که به رفیقتان گفتید :« اگر قدرت داشتم راه را باز میکردم و دل های تشنه ی این مردم را به زیارت سیراب می کردم.» آری شما تلاش میکردید راه را برای ما باز کنید و در نهایت این خود شما بودید که در راه اسلام و خدا و مکتب حسین بن علی(ع) کربلایی شدید🕊 🍃دعایمان کنید؛ سیم خاردارهای نفسمان سخت زمین گیرمان کرده است؛ مگذارید جا مانده ی این زیارت بشویم؛ دستمان را بگیرید. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۵ خرداد ۱٣٢٢ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ اردیبهشت ۱٣۶۱ 🕊محل شهادت : بیت المقدس 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ در راه امام زمانشان هرچه بود را فدا کردند. حتی جانشان را را مےگویم... ڪه راه را شناختند و حرکت کردند در نهایت ... و پاداش جهادشان را هم گرفتند... و امّا... ما در راه امام زمانمان از هر چه بود مضایقه کردیم... خدا ڪُند ڪه شرمنده خونشان نشویم... 🌷گرامی باد ۲۸ اردیبهشت سالروز شهادت فرمانده جنگ های نامنظم جبهه جنوب 🌷پنج شنبه و یادی کنیم از شهدا و گذشتگان با ذکر صلوات پنج شنبه ها یادی کنیم از شهدا ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم 🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🍃چه بگویم؛ ذهن تاریک دنیا طلب من، از وصف بی ادعایی چون تو، عاجز و درمانده مانده و نمی داند با کدامین روی، از تو سخن به میان آورد و از ذوق میلادت سخن به شادی بگشاید. 🍃حال در این ثانیه های مشقت بار، دهل قلبم از نفس افتاده و نمی تواند با این عبارات و جملات از خجالت و جان نساری تو به در آید و لاجرم چنگ بر جان بی ارزش خود میزند و روح خویش را به سوی آسمان خاطرِ تو پرواز میدهد، تا با زبان بی زبانی فریاد زند: احمد جان، ای کمال و عذار* و دلیری روز آمدنت بر ذره ذره ی این خاک و بوم مبارک باد. ✨روحت شاد و یادت در قلبها ♥️ *عذار:صورت 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ خرداد ۱٣٣۴ 📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱ 🕊محل شهادت : خرمشهر 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا حاجت ها رو از طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن هر کسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت ✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹 🦋🦋🦋
.﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🍃احمد، پسری از خانواده ای مذهبی و تربیت شده در دامانِ مادری سیده. شجاع اما بسیار و صبور حتی الگویی بود برای دیگر فرماندهان🙂 🍃نماز هایش دیدنی بود! سراسر عشق و و خضوع در برابرِ پروردگار. گویی احمد در نماز به عشق بازی با معبود می‌رفت. "عزیزان نكردن بسیار آسان تر از كردن است. تسلیم نفس خویش نشوید كه نفس بسیار ستمگر است. "* 🍃همه آنهایی که مهمانِ سفره حق شدند، و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند، خود را از بند نفسِشان رها ساختند. این عاملِ دست و پا گیر که انسان را در سیاه چالِ دنیا زندانی می‌کند و از زرق و برق دنیا، زنجیری می‌سازد برای ماندن. 🍃ای ؛ ای آنكه بر كرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای، دستی بر آر و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را نيز از اين منجلاب بيرون كش. شهيد سيد مرتضی آوينی♥️ *فرازی از وصیت نامه شهید ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۵تیر ۱٣۴٢ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ خرداد ۱٣۶۴ 📅تاریخ انتشار : ٢۱ خرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : جاده خندق 🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌷 اینها روکه مینویسم بده نیروها تهیه کنند بعد بیان برای اعزام به ! ۱)توکل ۲)توسل ۳)غیرت ۴)تهذیب نفس ۵)فرمایشات آقا واز همه مهمتر... ! Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ یعنی یڪ از جنس از سر در وقت حضور ... 📿نمازاول وقت التماس دعا ‌࿐჻ᭂ🍃🌺🍃჻ᭂ࿐ 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی... Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 📚 🔹 با با ! به حبیب گفتم: وضع خط خوب نیست، گردان را ببر جلو. آهسته گفت: بچه‌ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند...! امکان برگرداندن آن‌ها به عقب نبود و بچه‌ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند….. حبیب گفت: اگه می‌تونی یکی از بچه‌های مجروح را ببر. گفتم: صبر کن با بقیه بفرستشون عقب. حبیب اصرار کرد؛ سابقه نداشت تا آن روز حبیب با من بحث کند. گفتم: باشه. دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد، ترکشی به سینه‌اش اصابت کرده بود جای زخم را با دست فشار می‌داد. سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد. تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم. گفتم: برادر اسمت چیه؟ جواب نداد، نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب چیزهای می‌گوید. فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده، کُپ کرده[خیلی ترسیده] برا همین دیگه سوال نکردم مدتی بعد مؤدب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد. گفتم: چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟ گفت: می‌خواندم! نگاهش کردم، از زخمش خون می‌زد بیرون… گفتم: ما که رو به قبله نیستیم، تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه! گفت: حالا همین نماز را می‌خونیم تا بعد ببینیم چی می‌شه و ساکت شد. گفتم: نماز عصر را هم خوندی؟ گفت: بله. گفتم: خب صبر می‌کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می‌کردی، آن وقت نماز می‌خوندی! گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا... گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می‌گردی پیش دوستات.. با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست و إلّا با بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی‌خونه! درِ اورژانس پیادش کردم و گفتم: باز همدیگر را ببینیم بچه محل! گفت: تا خدا چی بخواد. با برانکارد آمدند ببرنش. گفتم: خودش می‌تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید… بیست دقیقه‌ای آن‌جا بودم بعد خواستم بروم؛ رفتم پست اورژانس پرسیدم: حال مجروح نوجوان چطوره؟ گفتند: شهید شد، با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و رفت….. تمام وجودم لرزید. بعدها نواری از شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده: آهای خوب گوش کن چه می‌گویم! من می‌خواهم به تو پبشنهاد یک معامله‌ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود! منِ دستغیب حاضرم یک جا ثواب و و و و هایم را بدهم به تو؛ و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ ، با و خوانده‌ای از تو بگیرم! آیا تو حاضر به چنین معامله‌ای هستی؟! 🔺خاطرات «سردار » Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔸 تقدیم به مدافع حرم 15فروردین 1395 اعزام رزمندگان لشگرعملیاتی 25کربلا - سوریه خانطومان 😔چه حزن جانڪاهی است بین ماندن و رفتن ... چه احساس غریبی است بین دل و دلبر ... چه پرواز قریبی است بین حق و حق نما ... چه مدافع دلیری است بین این همه هیاهوهای روزگار.... می بالم به خطه استانم ، این مهد شیران نام آفرین ، از تا ! همان قهرمانان ایران زمین ، همان پهلوانان دلیر ، همان مرادن نیک روزگار ، همان تداعی گران ! از ڪدامشان بگویم ؟! به ڪدامشان افتخار ڪنم ؟!.... زبانم قاصر است..... مروارید اشڪهایم در صدف چشمانم سنگینی می‌ڪند ، بغض دیگر صبر ماندن ندارد .... نزدیڪ است اشڪ و شوق هم آغوش شوند ! اینجاست ڪه خاطره ڪربلای زنده می شود ، مظلومیت شیر مردان مازندران ، آن ۱۳ مرد مبارز علیه باطل ، سرود افتخار سر می دهد ، فریاد" لبیڪ یاحسین " بر آسمان بوسه می زند و جلوه ایثار ، گره می خورد به روح بی آلایش آنان؛ به گمانم ڪربلا تڪرار می گردد و ندای بانوی صبر و وفا طنین انداز می شود ؛ اما اینبار رساتر و شیواتر ڪه سر می دهد : به جز زیبایی چیزی ندیده ام...... آری زینب (س) عباسهایش را می شناسد! برادرم ای بی ادعا ترین مدعی !.... ای برهم زننده لشڪر دژخیمان داعش !... تو همانی ڪه به روشنایی چراغ هدایت حسین (ع )منور شدی ! تو همانی ڪه سڪنی گزیدی در ڪشتی نجات حسین ع ! تو همانی ڪه اثبات نمودی شهادت اتفاقی نیست بلڪه انتخابیست ! تو همانی ڪه بر پرسش شهید اهل قلم مهر تایید زدی: آیا آن روز نیز خواهد رسید ڪه بلبلی دیگر در وصف ما سرود بسراید؟ حال میخواهم از نام آوران ڪربلای خان طومان ؛ از زهیرها ، حبیب بن مظاهرها ، از وهب ها و......نام ببرم: 🌹 عزیز چه عاشقانه با تلالوء وجودت نور را نورانی کردی ! 🌹 ای بی ریا ترین ! چه هنرمندانه دانه آخر تسبیح را شمردی تا ازسلسله بپیوندی به صف شهدا .... جایت در کاروان های سفر نور خالیست....... هنوز تن خسته ات رنگ آرامش نگرفته بود که آرام گرفتی ..... خداقوت برادر !... 🌹 چه مشتاقانه در صراط مستقیم حسین ، قدم برداشتی تا برسی به مقصد جاودانگی .... به چه عارفانه جاودان شدی ! 🌹 چه طاهرانه مطهر کردی سرزمینمان را با عطر دل انگیز شهادتت..... هنوز شمیم خوش پیکر مطهرت به مشام می رسد! 🌹 که رادی و جوانمردی سر تعظیم فرود می آورد در برابر منشت ! 🌹 می دانم که غیرت و همیت در کلاس شجاعتت همیشه نمره قبولی می گرفته اند! 🌹 عزیز چه با کمال صلابت به جمال شهادت مزین شدی ! 🌹 بزرگوار چه گوارا جرعه شهادت را نوشیدی ! 🌹 چه زهیر گونه لبیک گفتی به ندای هل من ناصر ینصرنی اربابت ! 🌹 چه زیبا رها شدی از دنیای مادی ، 🌹 چه عاشقانه سجاده شهادت را پهن نمودی در محضر معبودت ! 🌹 چه غریبانه پر کشیدی ! 🌹 چه سرافرازانه مسیرت را پیمودی ! در وصفتان هر چه بگویم کم گفته ام ........... اما حرفهایی ...... بهتر بگویم گزافه هایی از اطراف به گوش میرسد حاڪی از جهل و نادانی ، حاڪی از و ڪه دلمان را به درد می آورد ، نڪند مهر خاموشی خورده بر دلهایشان! نڪند اقتدا ڪرده اند به شیطان زمانمان! همانها ڪه ژست روشنفڪریشان را چاشنی نقدشان می ڪنند ؛ همانها که در جبهه انتقادی می جنگند علیه جبهه حق ؛ همانها که شهادت را قیاس می کنند با زرو زیور دنیا ، اینان حتی معنای مادیات را هم نمی دانند.... اینان حتی فرق و را هم نمیدانند...... اینان با واژه هم بیگانه اند ...... در جوابشان باید اعلام ڪرد: شهیدان را شهیدان می شناسند!🌺 از شام بپرس دشمنی یعنی چه ان دلهره نگفتنی یعنی چه روباه صفت های حلب می دانند بی باکی ببر مازنی یعنی چه 🦋🦋🦋
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !! 🦋🦋🦋
‍ ‍•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• متولد می‌شوند، پر نور چون ستاره هر چه بیشتر می‌گذرد، شعاعِ نورشان وسیع تر می‌شود و با آنهاست که میتوان راه را پیدا کرد روز به روز قامتِ منیَّت در آنها خمیده تر می‌شود و است که در لحظه هایشان ریشه می‌دواند هر چه می‌کنند تنها برای . می‌شوند چشم و چراغ .دلسوز ملت و تمام فکر و ذکرشان معطوف به قدرتمندیِ است. می‌شوند مخلص و کارآمد. برای کشور می‌جنگند، تلاش می‌کنند، آنچه در دانشگاه آموخته اند را برای پیشرفت خرج می‌کنند و را با دل تقدیم می‌کنند. مصطفی ها، خارِ چشم می‌شوند برای آنهایی که تابِ دیدن سربلندی و توانایی را ندارند.و قدرتمند ایستادند.تا ثابت کنند هیچ دستِ ای اجازه نفوذ به قلمرو این را ندارد. مصطفی، پروازش هم تولد دیگری بود. اش، مصطفی های دیگری را متولد کرد ، طاقت دوری نداشت در واپسین دقایقِ ، بالهایش را به سوی آسمان گشود چشم کورِ عدو طاقت یک مصطفی را نداشت اما نمیدانست از خونِ یک مصطفی، مصطفی های دیگری بال می‌گشایند متولد شد تا چراغ باشد مردِ قدرتمندِ باشد امید دل و ملت باشد انگیزه باشد. میلادت مبارک، ستاره آسمانِ هسته ای. : "با این ستاره ها می‌توان راه را پیدا کرد" به مناسبت سالروز شهید ❤ 🔷تاریخ تولد : ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ 🔷تاریخ شهادت: ۲۱ دی ۱۳۹۰ 🔷مزار شهید : امامزاده علی اکبر چیذر •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🍃جهادی که مسبب است. جهادی که ترسیم گر شکوه و است، جهادی که مزدش طعم خوش لبخند کودکانی خسته و تماشای برقِ شیرین در نگاه خشت خرابه هاست. 🍃جهادی که عطر خوش دارد و مگر نه اینکه ، خریدار خلوص است! و چه زیباست اینگونه مدح کردن و را چشم در چشم یار گفتن. چه زیباست چون اینان بودن. همچون . ❤️ 🌹به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۳۱ مرداد ۱۳۷۲ تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۳۹۷ مزار شهید : امامزاده اسماعیل چیذر 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات ☘اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد☘ 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ایستادن پای امام زمان خویش امروز۶ آذر ماه سالروز شهادت شهیدان مــرا میهمان ِسفـره ی مهربانی ِخود کنید ! دلـم گرفته از آشــوب ... اینجا ، غریبه اند با و و .. دلم یک جـُــرعه میخواهد در این شلـــــــوغے نڪردیم در قیامتـــــ نڪنید آے .. 🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‌_🥀‍﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🍃قلم را تیز میکنم تا شاید بتوانم ی قهرمانی اش را‌به‌تصویر بکشانم . قهرمانی که ریختن خونش چون ، جان تازه ای را به‌سرزمینش بخشید . . 🍃 را میگویم فرمانده و سرباز عاشقی که یقیناً کتاب زندگی اش معلم خوبی‌ برای پرورش و بزرگیست . درس یوسف درس عاشقیست مکتبش ، مکتب شهید . مگر میشود چنین کسی‌مدرس خوبی نباشد . . 🍃کمی با ما راه بیا... ای شهید😓 . 🍃مشتاقانه میخواهم از تو بگویم از تویی که را خوب بلد بودی . اما‌چه کنم ، این ذهن‌ ، اسیر دنیا گشته ، زنجیر ، چنان قفلش کرده که توانی برای درک و توصیف این همه پاکی و ، بندگی و شایستگی , شهامت و را ندارد 😔 . 🍃از تو میخواهم ، ای نور به پیوسته ، دستی برار و دل ظلمت‌نشسته‌ ی مرا به پرتو نورت منور ساز و کوچه به کوچه وجودم را چراغانی نما❤ . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ . 📅تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ . 🥀مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س)
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ✍ : بر و خدا و پاک و او. بعد از کشمکش درونی که هم می‌دهد، برای از این ، به این رسیده‌ام و آن در این می‌شود: خدایا! عاشقم کن. از این که و خدایم، سخت ام و وقتی یاد می افتم، می کنم؛ ولی باز ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم؛ جز این که را به خوش کرده ام؛ یکی این که با این همه گناه، مرا به پاک و و و باز گرداند؛ پس دارد و به سرم می گذارد؛ هر چند که است و و نمی کنم؛ اگر نبود، پس مرا به این ؟ به مناسبت سالروز تولد . . 🌷تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۴۰ ، ساوه . 🌷تاریخ شهادت: ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ ، شلمچه، کربلای۵ . 🥀مزار: بهشت زهرای تهران 🍃🍃🍃🌸🌸🌸 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷