eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.6هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
122 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ نبـــاش ... دلــت ڪہ گیـر باشــد ... نمے شـــوی ... باشــد ... خـــدا، بنـــدگان خـــود را ... با آنچہ بدان دلبســتہ اند می آزمایـد! جاااانم؟!!دلم وااست؟؟ تنگ که؟ جاای خوود؟ دلم براایت پرپر میزند؟ مثل کبورترر سربریده اای که چشم انتظار و؟؟ در حاال پرپر زدن است. بودی که بیاایی!!؟؟؟ ؟چرااا!؟؟........... دیگه با‌اا اِزه از شماا مشتیاا همگی زیاد یاحق بامراامااا Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• ✅شهـدا با معرفت‌اند! حسن قاسمی دانا کار همه رو راه مینداخت. از صبــــح تا شــــب برنامه‌ه­اش يک چيز بود، آن هم خــــدمت به . همــــه بچه‌ها می‌گفتند: «حســــن آخــــرِ است» همــــه را می‌خنداند. همه به یک طریقی عاشقــــش شــــده بودنــــد😇 يک روز که می‌خواستيم به دست بچه‌ها برسانيم با راه افتاديم. وسط راه حسن را گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى بى‌معرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را تنها کردى. گفت نمی­‌دانستم که راه رو بلد نيستى😞 تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد. وقت آمد کنارم و گفت ديگه به من نگــــو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هرچــــى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى‌معرفت نگــــــــو!♥️ با این حرف حسن، من گِراى او را پيدا کردم. بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش می‌شدم و می‌گفتم اگر من را ندهى، خيلى بى‌معرفتى. خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى رو دوست دارم. با اينکه ٢٢روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسّش مى‌کنم✨🌸 💙شهید 🎙به روایت شهید 🕊┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄🕊
‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• ✅شهـدا با معرفت‌اند! حسن قاسمی دانا کار همه رو راه مینداخت. از صبــــح تا شــــب برنامه‌ه­اش يک چيز بود، آن هم خــــدمت به . همــــه بچه‌ها می‌گفتند: «حســــن آخــــرِ است» همــــه را می‌خنداند. همه به یک طریقی عاشقــــش شــــده بودنــــد😇 يک روز که می‌خواستيم به دست بچه‌ها برسانيم با راه افتاديم. وسط راه حسن را گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى بى‌معرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را تنها کردى. گفت نمی­‌دانستم که راه رو بلد نيستى😞 تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد. وقت آمد کنارم و گفت ديگه به من نگــــو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هرچــــى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى‌معرفت نگــــــــو!♥️ با این حرف حسن، من گِراى او را پيدا کردم. بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش می‌شدم و می‌گفتم اگر من را ندهى، خيلى بى‌معرفتى. خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى رو دوست دارم. با اينکه ٢٢روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسّش مى‌کنم✨🌸 💙شهید 🎙به روایت شهید 🕊┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄🕊
قسمت چهارم و وارد شدن و به های ایشان و شدن بیش از ۱۶۰ و در که به دلیل تیر و ترکش های بدن به ایشان  #آهنین   دادند. 🍃🌷🍃 بعد از برای به سفر کرد  که سفر ایشان  همزمان شد با خمینی (ره) و با شنیدن این خبر رو تمام کرد  و ایشان به برگشت. 🍃🌷🍃 جزو کسانی بود که به رفت و افرادی بود که از برگشت. 🍃🌷🍃 در سال۱۳۷۰# بود که از بازگشت و در ۵نصر به عنوان با تمام که داشت به شد. 🍃🌷🍃 ویک لحظه از که بعد از بدون هیچ نوع در این شده بودند . 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
🌸🍃💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💠 🕊آن گاه که دیده را جز سر زلف نگهی نیست... 🕊آن گاه که از آنچه هست می شود... 🕊آن گاه که در سوسوی چراغ نیمه شب دلت به یاد میتپد.... 🕊آن گاه که در سپیده دم فجر؛ پای با او میمانی.... می رهی....می رهی....از آنچه تورا از جدا کند....... لذت صحبت با آنقدر توان و نیرو میدهد....که نمیخواهی با زمینیان باشی.... آن وقت است که فکرت و نگاهت و زندگی ات فقط و فقط به سمت او مایل میشود❤❤شهید بابک نوری❤ •✾🌸 •• ↷ 🦋🦋🦋✾••🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷