#خاطرات_شهدا 🌷
💠خوابی که رویای صادقه بود
🔰تازه بادنیای #شهدای_مدافع_حرم آشناشده بودم. اوایل اصلا باور نمیکردم که #مردجوانی بخوادازهمه نعمتهای دنیوی دست بکشه📛 و در دیار غریب بادشمنان بجنگه👊
🔰تا اینکه، یکی از #شب_جمعه های ماه #محرم بعداز عاشورای سال۹۴خواب عجیبی دیدم🗯 توعالم رویا دیدم در #بین_الحرمین یه مصلای بزرگ با دیوار های سفیدرنگ ساخته اند. معماری این مصلی خیلی زیبا بود😍
🔰همه رزمندگان #سوریه باحالتی کاملا محزون😔 ومتضرعانه اقتدا به سردار حاج قاسم #سلیمانی کرده بودن حاج آقا باحالتی کاملا معنوی👌 ودرحال قنوتش اشک ریزان😭 دعای «ربنا امنا سمعنا منادی ینادی» رومیخوندن
🔰وهمه #رزمندگان هم صدایی میکردن
یک دفعه تابوتی⚰ آوردن که پیکر یه شهید🌷بود حاج اقا وسایر رزمندگان احترام ویژه ای به این #شهید کردن. متعجبانه 😟پرسیدم این شهیدکیه⁉️
🔰آقاسردارگفتن #وحید_نومیه، که بیدار شدم. فکرم تاوقت #نمازجمعه مشغول بود. بعدازادای نماز جمعه📿 و عصر در مصلی٬مکبر گفتن امروز شهیدی داریم ازدیار عشقـ❤️ که #شهید ظهر عاشور است.
🔰منم که شرکت درتشییع شهدا رو رفتم. وقتی بنراین شهید🌷رودیدم کاملامنقلب شدم😭مخصوصا وقتی تابوتشو دیدم و اسم شهید رو خوندم خوابم تعبیرشد وتامسیر خونه 🏘فقط گریه کردم😭
🔰اولین #۵شنبه این شهید در #گلزارشهدا🌷 با مادروخواهرش آشنا شدم درمراسم #اربعینش اومدبه خوابم وبه مراسمش دعوتم کرد😍مسجدی که نمیشناختم توکدوم مسیره #خودش تو عالم معنا راهشو نشونم داد الانم با مادر وخواهرش ارتباط💞 دارم.
🔰حسن ختام این #دلنوشته ام
#آقاوحید ازت ازته دل❤️ممنونم که دستموگرفتی؛ شفاعتم کن🙏.
#شهید_وحید_نومی_گلزار
#سالروز_شهادت🕊🌷🕊🌷🕊
🌸🌸🌸🌸🌸﷽ اللّهم صَلّ عَلي مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ﷽🌹🌹🍀🌷🌸🌸🌸🌷🍀🌷🌷🌷🌷🌷🌷﷽ اللّهم صَلّ عَلي مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ﷽🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌸🌸🌸
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
از #رزمندگان #دانشگاه دیروز، کہ #جبهہ بود
بہ #رزمندگان #جبهہ امروز، کہ #دانشگاه است
مےخواهید #تیرتان در #آتش_بہ_اختیار خطا نرود؟
اول، باید ممتاز از #ولایت_پذیرے و #بصیرت باشـــــید.
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
شرح عملیات
✴️ فرمان آغاز درگیری در ساعت 01:35 مورخ 1365/10/19 - #بارمزیازهرا(س) - به یگانهای خط شكن ابلاغ شد. نیروهای #قرارگاه_كربلا با درهم شكستن مواضع دشمن در محورهای #كانال_پرورش_ماهی، منطقه پنج ضلعی و #شلمچه درصدد برآمدند با یكدیگر الحاق كنند. قرارگاه نجف نیز كه در شب اول عملیات تنها با یك لشكر در جزیره #بوارین - به منظور فریب دشمن - وارد عمل شده بود، توانست بطور موقت و محدود در خط اول ارتش عراق در این جزیره رخنه كند.
🔹در ادامه #عملیات، نیروهای خودی ضمن درهم شكستن دو پاتك عراق به سوی #شلمچه پیشروی كرده و در ساعت 10 صبح به مجاورت كانال هفت دهنه رسیدند و با تصرف دو #موضع_هلالی شكل اول و دوم و موقعیت خود در منطقه پنج ضلعی و شلمچه را مستحكم كردند.
عملیات در شب دوم در حالی ادامه یافت كه دشمن با آگاهی از تلاش اصلی #فرماندهی عملیات، #یگانهایی را كه به فاو و سایر مناطق عملیاتی برده بود، به سرعت به منطقه #شلمچه منتقل میكرد.
🔹بخش اعظم تلاش دشمن به عقب راندن نیروها از غرب كانال و نیز جلوگیری از ایجاد الحاق در مثلث نوك #كانال معطوف شده بود. به همین خاطر، در این شب كه قوای #قرارگاههای_قدس و نجف وارد عمل شده بودند، عواملی همچون آتش دشمن، نداشتن مواضع مناسب برای پدافند و ... موجب شد تا فقط به انهدام نیروی دشمن و #استحكام مواضع متصرفه در روز اول و نیز برهم ریختن آرایش #نیروهایی كه خود را برای پاتك آماده میكردند، بسنده شود.
آمار رزمندگان، #شهدا، مجروحان و مفقودان نیروهای خودی
🌷در عملیات کربلای5 حدود 210 هزار تن از #رزمندگان شرکت کردند که به تفکیک بیش از 27هزار تن آنها #پاسدار، 66هزار تن نیروی وظیفه و 120هزار تن #بسیجی بودند. معاونت نیروی انسانی نیروی زمینی سپاه آمار رزمندگان، شهدا، مجروحان و #مفقودان نیروهای خودی را در عملیات کربلای5 به شرح زیر ، اعلام کرد.
🔹در این آمار که بهصورت مشروح وضعیت کلی یگانهای عملکننده را به تفکیک نیروهای #بسیجی، پاسدار و وظیفه مشخص کرده، آمدهاست: «در این عملیات در مجموع 209705 نفر نیرو شامل 27094 پاسدار، 65977 نیروی وظیفه و 116634 نیروی #بسیجی شرکت کردهاند که 13درصد از نیروهای عملکننده را نیروهای پاسدار، 31درصد را وظیفه و 56درصد را نیروهای بسیجی تشکیل میدادند
🔹که از این تعداد، 7651 نفر شهید (شامل 912 پاسدار، 978 وظیفه، 5761 بسیجی)، 53299 نفر مجروح (شامل 5899 پاسدار، 10572 وظیفه، 36828 نفر بسیجی) و 3529 نفر #مفقود (شامل 257 پاسدار، 257 وظیفه و 3015 #بسیجی) میباشند.»
🦋🦋🦋
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
✅شهـدا با معرفتاند!
حسن قاسمی دانا کار همه رو راه مینداخت. از صبــــح تا شــــب برنامههاش يک چيز بود، آن هم خــــدمت به #رزمندگان. همــــه بچهها میگفتند: «حســــن آخــــرِ #معرفت است» همــــه را میخنداند. همه به یک طریقی عاشقــــش شــــده بودنــــد😇
يک روز که میخواستيم #غذا به دست بچهها برسانيم با #موتور راه افتاديم. وسط راه حسن را گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى بىمعرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را تنها #رها کردى. گفت نمیدانستم که راه رو بلد نيستى😞
تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد. وقت #خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من #بىمعرفت نگــــو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هرچــــى میخواهى بگى بگو، ولى به من بىمعرفت نگــــــــو!♥️
با این حرف حسن، من گِراى او را پيدا کردم. بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش #متوسل میشدم و میگفتم اگر #جواب من را ندهى، خيلى بىمعرفتى. خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى #داداش_حسن رو دوست دارم. با اينکه ٢٢روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسّش مىکنم✨🌸
💙شهید #حسن_قاسمی_دانا
🎙به روایت شهید #مصطفی_صدرزاده
🕊┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄🕊
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
✅شهـدا با معرفتاند!
حسن قاسمی دانا کار همه رو راه مینداخت. از صبــــح تا شــــب برنامههاش يک چيز بود، آن هم خــــدمت به #رزمندگان. همــــه بچهها میگفتند: «حســــن آخــــرِ #معرفت است» همــــه را میخنداند. همه به یک طریقی عاشقــــش شــــده بودنــــد😇
يک روز که میخواستيم #غذا به دست بچهها برسانيم با #موتور راه افتاديم. وسط راه حسن را گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى بىمعرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را تنها #رها کردى. گفت نمیدانستم که راه رو بلد نيستى😞
تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد. وقت #خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من #بىمعرفت نگــــو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هرچــــى میخواهى بگى بگو، ولى به من بىمعرفت نگــــــــو!♥️
با این حرف حسن، من گِراى او را پيدا کردم. بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش #متوسل میشدم و میگفتم اگر #جواب من را ندهى، خيلى بىمعرفتى. خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى #داداش_حسن رو دوست دارم. با اينکه ٢٢روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسّش مىکنم✨🌸
💙شهید #حسن_قاسمی_دانا
🎙به روایت شهید #مصطفی_صدرزاده
🕊┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄🕊
قسمت ششم
زمانی که #پیکرش را به منزلمان آوردند در هنگام آخرین بدرقه با لمس بدنش هنوز آن #تاولها و #شکنجهها را با پوست دستم احساس میکردم.😭😭😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سیف الله شیعه زاده هم درتاریخ ۱۳۶۴/۵/۱۰# درسن ۱۶# سالگی به دست منافقین به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
زادگاهش، روستای محمودآباد، استان مازندران.
🍃🌷🍃
قسمتی از وصیت نامه شهید:
وقتی به طرف #جبهه ها می روم همراه با شوق و اشتیاق است چون می دانم برای #اسلام و #خدا می روم. من درس اسلام شناسی را وقتی که #رهبرم امام خمینی به ایران آمد از او یاد گرفتم و این را هم بگویم که من برای #اسلام و #خدا به #جبهه می روم و نه برای #مقام ، نه تنها من بلکه همه #رزمندگان همینطور هستند.💔
🍃🌷🍃
علاوه بر علاقمندگی خود بر نظام و امام خمینی(ره) عنوان کرد: «به آن برادر و خواهری که در عمرم ندیدم، بیاورید بر سر مزارم تا کمی برایم زاری کنند.» و این امر پس از #شهادتش بر سر مزار #شهید تحقق یافت.💔
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت دوم
به روایت از فردوس حاجیان»، #جانباز شیمیایی و #رزمنده #لشکر 25
وقتی در حین #عملیات، دشمن #شیمیایی زد، #نعمتالله #ماسکش را به یکی از #رزمندهها داد و #خودش #بدون #ماسک ماند.😭
🍃🌷🍃
وقتی در بیمارستان از او سوال کردند چرا ماسک نزدی؟ در جواب نوشت: ماسک و لباس تا حدی دوام دارند، جائی که #خدا را دارد، ماسک را چه کار؟😭
🍃🌷🍃
دلهره داشتم. آن شب همه منتظر بودند. #سردار حاج مرتضی قربانی هم بود. همان #فرمانده شجاعی که #پرچم #امام رضا (ع)🌷 را بر فراز #گلدسته #مسجد فاو نصب کرد. #حاجی شیرسوار هم بود. محور ما کنار نهر رفیه بود.
نم نم باران میبارید. ابتدا لازم بود #رزمندگان #غواص به آب میزدند و #عرض اروند را طی میکردند. #اروند آن شب متلاطم بود و امواجی به بزرگی صخره داشت. همه آماده در سنگر نشسته بودیم که یک مرتبه بیسیمها به صدا در آمدند.
عملیات که شروع شد، یکهو تمام #کائنات به هم ریخت! #توپهای فرانسوی، #انفجارهای مهیب و #زمین لرزههای وحشتناک و... #شهید نعمتالله ملیحی آن لحظه دراز کشیده بود، بهش گفتم: «نعمت! بلند شو عملیاته»
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت پنجم
به روایت از پسر #شهید:
از #مهمترین #ویژگیهای پدرم #شجاعت و#ولایت پذیری شون بود،پدرم 92#درصد #جانبازی داشتند و بیش از 140#ترکش در #بدن شون بود.😭😭
🍃🌷🍃
برنامههای #انقلابیشون رو از ابتدای دهه ۵۰# #شروع کردند و چندین بار هم توسط ساواک #دستگیر شدند،پدرم جزو ۱۲۰#نفر #اولی بودند که #سپاه #خراسان را #راهاندازی کردند.
🍃🌷🍃
پدرم در #قائلههای #گنبد، #کردستان و #طبس #حضور داشتند و بخشی از #فعالیتها شون در #سپاه منطقه #صالحآباد بود.
🍃🌷🍃
در #جنگ #تحمیلی ایران و عراق در #سپاه بودند و #رشادتهای زیادی از خودشان نشان دادند و سال ۷۰# بود که از #مناطق #جنگی #برگشتند.😭😭
🍃🌷🍃
#جنگ تحمیلی سال ۶۷# تمام شد و بسیاری از #رزمندگان عزیز برگشتند، اما پدرم سال ۷۰# از #منطقه برگشتند و سال ۷۵# به فیض #شهادت نائل آمدند.😭😭
🍃🌷🍃
#مجروحیت و #جانبازی داشتند؛ #تخلیه #چشم چپ، #پاره شدن #پرده گوش چپ و #برداشتن ۱۰#سانت از #روده کوچک فقط #بخشی از #مجروحیتهای پدرم بود.😭😭
🍃🌷🍃
بااینهمه #مجروحیت، صبح بلند می شدند و #بدون #راننده در محل کار #حاضر می شدند و بازهم حتی #یکقدم از #آرمانها و #ارزشهای #انقلاب اسلامی #عقبنشینی نکردند.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم
در زمان فتنه 88 گفته بود هرکس از #سید علی حمایت نکند فردا #امام زمانش را همراهی نخواهد کرد یعنی با آن #سن کم ذوب در #ولایت بود.
🍃🌷🍃
همیشه از من بعنوان پدرش میخواست #خاطرات #جبهه و #جنگ را بازگو کنم. وقتی از #عملیاتها و #خاطرات #رزمندگان برایش صحبت میکردم انگار داشت #پرواز میکرد.
🍃🌷🍃
#عاشق #روایت فتح بود تا جایی که وقتی #روایت فتح پخش میشد میرفت جلوی تلویزیون مینشست. همیشه میگفت مایی که انقدر درس خواندهایم نمیتوانیم مثل این #رزمندههایی که بعضاً سواد کمی هم دارند باشیم.
🍃🌷🍃
یکبار حین تماشای#روایت فتح دستهایش را بلند کرد و گفت: "خدایا ای کاش ماهم در زمان #جنگ بودیم و اینقدر #حسرت #دفاع مقدس را نمیخوردیم. اگر من #شهید نشوم نامردی ست"😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
#خاطرات_شهدا 🌷
💠خوابی که رویای صادقه بود
🔰تازه بادنیای #شهدای_مدافع_حرم آشناشده بودم. اوایل اصلا باور نمیکردم که #مردجوانی بخوادازهمه نعمتهای دنیوی دست بکشه📛 و در دیار غریب بادشمنان بجنگه👊
🔰تا اینکه، یکی از #شب_جمعه های ماه #محرم بعداز عاشورای سال۹۴خواب عجیبی دیدم🗯 توعالم رویا دیدم در #بین_الحرمین یه مصلای بزرگ با دیوار های سفیدرنگ ساخته اند. معماری این مصلی خیلی زیبا بود😍
🔰همه رزمندگان #سوریه باحالتی کاملا محزون😔 ومتضرعانه اقتدا به سردار حاج قاسم #سلیمانی کرده بودن حاج آقا باحالتی کاملا معنوی👌 ودرحال قنوتش اشک ریزان😭 دعای «ربنا امنا سمعنا منادی ینادی» رومیخوندن
🔰وهمه #رزمندگان هم صدایی میکردن
یک دفعه تابوتی⚰ آوردن که پیکر یه شهید🌷بود حاج اقا وسایر رزمندگان احترام ویژه ای به این #شهید کردن. متعجبانه 😟پرسیدم این شهیدکیه⁉️
🔰آقاسردارگفتن #وحید_نومیه، که بیدار شدم. فکرم تاوقت #نمازجمعه مشغول بود. بعدازادای نماز جمعه📿 و عصر در مصلی٬مکبر گفتن امروز شهیدی داریم ازدیار عشقـ❤️ که #شهید ظهر عاشور است.
🔰منم که شرکت درتشییع شهدا رو رفتم. وقتی بنراین شهید🌷رودیدم کاملامنقلب شدم😭مخصوصا وقتی تابوتشو دیدم و اسم شهید رو خوندم خوابم تعبیرشد وتامسیر خونه 🏘فقط گریه کردم😭
🔰اولین #۵شنبه این شهید در #گلزارشهدا🌷 با مادروخواهرش آشنا شدم درمراسم #اربعینش اومدبه خوابم وبه مراسمش دعوتم کرد😍مسجدی که نمیشناختم توکدوم مسیره #خودش تو عالم معنا راهشو نشونم داد الانم با مادر وخواهرش ارتباط💞 دارم.
🔰حسن ختام این #دلنوشته ام
#آقاوحید ازت ازته دل❤️ممنونم که دستموگرفتی؛ شفاعتم کن🙏.
#شهیدمدافعحرموحیدنومیگلزار
#شهید_روز_عاشورا🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
#خاطرات_شهدا 🌷
💠خوابی که رویای صادقه بود
🔰تازه بادنیای #شهدای_مدافع_حرم آشناشده بودم. اوایل اصلا باور نمیکردم که #مردجوانی بخوادازهمه نعمتهای دنیوی دست بکشه📛 و در دیار غریب بادشمنان بجنگه👊
🔰تا اینکه، یکی از #شب_جمعه های ماه #محرم بعداز عاشورای سال۹۴خواب عجیبی دیدم🗯 توعالم رویا دیدم در #بین_الحرمین یه مصلای بزرگ با دیوار های سفیدرنگ ساخته اند. معماری این مصلی خیلی زیبا بود😍
🔰همه رزمندگان #سوریه باحالتی کاملا محزون😔 ومتضرعانه اقتدا به سردار حاج قاسم #سلیمانی کرده بودن حاج آقا باحالتی کاملا معنوی👌 ودرحال قنوتش اشک ریزان😭 دعای «ربنا امنا سمعنا منادی ینادی» رومیخوندن
🔰وهمه #رزمندگان هم صدایی میکردن
یک دفعه تابوتی⚰ آوردن که پیکر یه شهید🌷بود حاج اقا وسایر رزمندگان احترام ویژه ای به این #شهید کردن. متعجبانه 😟پرسیدم این شهیدکیه⁉️
🔰آقاسردارگفتن #وحید_نومیه، که بیدار شدم. فکرم تاوقت #نمازجمعه مشغول بود. بعدازادای نماز جمعه📿 و عصر در مصلی٬مکبر گفتن امروز شهیدی داریم ازدیار عشقـ❤️ که #شهید ظهر عاشور است.
🔰منم که شرکت درتشییع شهدا رو رفتم. وقتی بنراین شهید🌷رودیدم کاملامنقلب شدم😭مخصوصا وقتی تابوتشو دیدم و اسم شهید رو خوندم خوابم تعبیرشد وتامسیر خونه 🏘فقط گریه کردم😭
🔰اولین #۵شنبه این شهید در #گلزارشهدا🌷 با مادروخواهرش آشنا شدم درمراسم #اربعینش اومدبه خوابم وبه مراسمش دعوتم کرد😍مسجدی که نمیشناختم توکدوم مسیره #خودش تو عالم معنا راهشو نشونم داد الانم با مادر وخواهرش ارتباط💞 دارم.
🔰حسن ختام این #دلنوشته ام
#آقاوحید ازت ازته دل❤️ممنونم که دستموگرفتی؛ شفاعتم کن🙏.
#شهید_وحید_نومی_گلزار
#شهید_روز_عاشورا
#سالروزشهادت....🌿🌺🌸🌺🌿🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷