eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
7.3هزار ویدیو
122 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت دوم ایشان در سال 1372 به عضویت پایگاه بسیج «امام حسن عسگری (ع)⚘» درآمد و با فعالیت مداوم خود سازنده ای در ترویج و به معروف و نهی از منکر ایفا کرد. 🍃⚘🍃 ابتدا در پایگاه بسیج به عنوان عضو عادی و پس از چندی به عنوان عضو و سپس به در گردان عاشورا به عنوان دسته ی پشتیبانی آتش منصوب شد. 🍃⚘🍃 سپس به عنوان نیروی انسانی پایگاه و بعد از آن به عنوان پایگاه بسیج انجام وظیفه کرده و فرماندهی حوزه ی «طباطبایی» شهرستان، به عنوان پایگاه «امام حسن عسگری (ع)⚘» منصوب شد. 🍃⚘🍃 ایشان به مدت ماه پایگاه را به عهده داشت و در طی این مدت پیرامون و سازی جوانان محل نسبت به و اسلام درخشانی داشت. 🍃⚘🍃 پیرامون به معروف و نهی از منکر بسزایی انجام داد و در سال 1379 به عنوان نمونه معرفی شد، در دوره ای که احساس نیاز به در بود با فرم در حوزه، خود را کرد. 🍃⚘🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت سوم با فعال در کلاس های اوقات فراغت و جلسات فرهنگی مذهبی شرکت و با حضور مداوم در و جماعت تقویت این رکن اساسی دین اقدام کرد. 🍃⚘🍃 به عنوان برای روحانیون اعزامی از طرف تبلیغات اسلامی محسوب میشد و ایشان در دهی و کلاسهای تابستانه به عنوان برگزاری طرح همکاری صمیمانه داشت. 🍃⚘🍃 در تاریخ 28 تیرماه سال 1380 ازدواج کرد که ثمره ی این ازدواج یک دختر چهارساله به نام محدثه و یک پسر به نام محمد صالح هست. ایشان از اسفندماه سال 80 وارد انتظامی شد و پس از گذراندن سه ماه دوران آموزشی با یکمی به در نیروی انتظامی مشغول شد. 🍃⚘🍃 پژمان بابادی عکاشه ابتدا در و بازرسی رامشه، سپس در دایره ی با مخدر و کلانتری 12 مشغول به کار شد و سپس به سمت پست کلانتری 11 منصوب شد.  🍃⚘🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم به روایت از همسر : هر سال ظهر پدر طبق نذرشان ی حسین علی.و از ابوالفضل علیه السلام دعوت می کردندو با احترام و اکرام از آنان پذیرایی می کردند. هم طبق نذری که داشت توزیع غذا را به عهده می گرفت. در قبل از توزیع غذا مقداری از نذر را   و کردندکه میخواهم شام برای همکاران و پرسنل وظیفه ببرم. 🍃⚘🍃 روز خانواده همگی جهت عزیمت دادن به سمت بارگاه ملکوتی امامزاده شاهرضا⚘مهیا شدند که هم در این جمع حضور داشتند. 🍃⚘🍃 اما راس ساعت #8 صبح طی تماس تلفنی از ستاد# نیروی انتظامی دهاقان جهت مقابله با در شهرستان سمیرم فراخوانده شدند. 🍃⚘🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت پنجم روحیه بسیار بالایی که داشت خود را به دهاقان رسانید و از آنجا به همراه تعداد دیگری از با یک دستگاه مینی بوس عازم سمیرم شدند، همکاران شان می گفتند :در بین راه دیدیم که جدا از بقیه نشسته و عاشورا زمزمه می کند😭 🍃⚘🍃 ساعت #2 عصر بود که دخترم «محدثه» گفت: مادر،بابا خورده، دعاش کن😭. که من از این صحبت او تعجب کردم و بعداً متوجه شدم که در همان زمان به رسیده😭😭😭 🍃⚘🍃 سرانجام پژمان بابادی عکاشه هم درتاریخ   ۱۳۸۵/۱۱/۱۰  در شهر سمیرم،  در با وقاچاقچیان به آرزویش که همانا در راه ♡بود رسید‌. 🍃⚘🍃 #شهید گلزار شهرضا، استان اصفهان. 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید پژمان بابادی عکاشه💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من اگر می‌دونستم که تو می‌خوای بری اینجور جاها نمی‌گذاشتم بابات اجازه بده تو با کمک ساسان ما رو پیچوندین حالا تویی که عاشق شهید و شهادت شدنی به نظرت درسته که آدم واقعیت رو نگه که به خواسته‌اش برسه فکر نمی‌کنی کتمان چیزی همون دروغِ _حالا چرا مامان ناراحت شدی اصلا شهادت لیاقت می‌خواد فکر می‌کنی من لیاقت دارم؟ حالا من یه چیزی گفتم عصبیانی صداش رو برد بالا _تو با این یه چیزی گفتن یه چیزی گفتن‌هات ما رو خیلی تو درد سر انداختی، آلانم از جلو چشمم بلند شو برو تا بیشتر از این به هم نریختم _باشه مامان الان میرم اومدم توی اتاقم در رو بستم حواسم رفت پیش ساسان یعنی کجا رفت غلط نکنم رفته پیش اکرم خدا کنه اون گریه‌ها و اون توبه‌ش واقعق باش و به قول مامانم جو نگرفته باشه و پشیمونیش واقعا از ته دلش باشه نمی‌دونم چرا حرفهاش رو به من نمیگه چون سنشمم بالاتره فکر می‌کنه بیشتر از من می‌فهمه الانم بیاد معلوم نیست هنوز از دست من دلخور باشه باهام حرف نزنه و یا نه سر حال باشه فقط خدا کنه که سر حال باشه احساس گرسنگی بهم دست داد از اتاق اومدم بیرون صدا زدم _مامان جواب داد _هان ای داد و بیداد این هان گفتنش یعنی از دست من دلخوره هر وقت از دستم ناراحت بشه صداش کنم میگه هان ولی زمانی که سرحاله و از من راضیه میگه جانم پسرم _ببخشید من گشنمه ما صبحانه نخوردیم برم تو آشپزخونه یه چیزی بخورم؟ _چی شده که تو حالا از من اجازه می‌گیری، برو زیر سماور هنوز روشنه، کره و پنیر همه چی هم تو یخچال هست برای خودت بردار بخور ادامه دارد... کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم🌷
2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔰 تعداد مسئولیتهای شهید محمود کاوه ،در دوران انقلاب و دفاع مقدس؛ مربی آموزش نظامی مسئول محافظین بیت امام مربی آموزش نظامی مسئول عملیات سقز مسئول عملیات تیپ ویژه شهدا فرمانده تیپ ویژه شهدا فرمانده لشکر ویژه شهدا 🔹به فضل خداوند به ضد انقلاب هشدار میدم ،که دیگه مرگت رسیده .. منهدم خواهی شد .. 🌷شهید محمود کاوه🌷 شهادت: ۱۳۶۵/۶/۱۱ عملیات کربلای ۲ (منطقه حاج عمران) به منظور تصرف ارتفاع ۲۵۱۹ انجام می‌شد. 📎مردم مهاباد با پای برهنه در تشیع پیکر پاک و مطهرش بر سر و سینه می‌زدند، اشک می‌ریختند و ضد انقلاب را نفرین می‌کردند. 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🎊اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🎊 🦋🦋🦋 🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ |💔| 🍃🌼 تاریخ تولد: ۱۳۳۳/۱۱/۲۱ محل تولد: ساری تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۶/۱۲ محل شهادت: دشت‌عباس_دهلران وضعیت تأهل: متأهل_داراے‌یک‌فرزند محل مزارشهید: زادگاهش 👇🌹🍃 ✍..."این جانب ازوقتی واردجهاد سازندگی شدم،خود را درمعرض شهادت دیدم و آن راپذیرفتم و درتمام مراحل کاری،آماده‌ی شهادت بودم.من درزندگی تنهاکسی که فدایی اوهستم،امام خمینی رهبرجهان اسلام است.ای برادران،عزیزانم،راه حسین را در پیش گیرید همان راهی که امام بزرگوارمان تعیین نموده است.خواهرانم،شماهم راه حضرت زینب(ع)رادر پیش بگیرید.باحجاب خود خونم راتقویت نمایید." 👇🌹🍃 ‌‌••🍁سرپرست کمیته بهداشت ودرمان جهادسازندگی بابلسر.. مسئول بهداشت و درمان منطقه بازسازی در دهلران.. (‌عج) 🥀 🥀 🦋🦋🦋
🌷 آیت الله شبیری زنجانی : 🔸 در سجده ، چهارده مرتبه «يَا وَاسِعُ‏ يَا وَهَّاب‏ُُ» یک نفس خوانده شود. اگر نفس کفایت نکند ، چهارده مرتبه «يَا وَهَّابُ» بگوید. 🔸 کسی که اهل دعا و ذکر و مورد قبول اهل علم بود، این را برای مشکلات مادی و مانند اینها سفارش کرده بود. 🔸 آیت الله حاج آقا رضا صدر می‌گفت : 🖌 من مشکلات مادی زیادی داشتم که برطرف نشده بود. این دستور را آقای آسیّد ابوالحسن مرتضوی به من داد. من از حاج آقا رضا صدر شنیدم که او به این دستور عمل کرده و گشایشی در کارش شده بود. 🌹
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !! 🦋🦋🦋
۱۲ شهریور سالروز شهادت رئیسعلی دلواری در پی‌ قیام‌ علیه‌ استعمار انگلیس رهبرمعظم انقلاب: رئیسعلی دلاوری، این مرد شجاع، در راه اعتقاد دینی خود، تنها و در غربت با دشمنان جنگید؛ آن روزگاری که ملت ایران، جز عده‌ بسیار کمی در گوشه و کنارهای کشور، خواب بودند و بیگانگان از این غفلت مردم سوء استفاده میکردند و دشمن بر مناطق مختلفی از کشور عزیز ما تسلط پیدا کرده بود؛ در تهران، نمایندگان دولتهای انگلیس و روس، آزادانه حکمرانی میکردند و از پادشاهان آن زمان هم حساب نمیبردند و با ملت ایران با تحقیر برخورد میکردند؛ در یک چنین شرایطی، در هر گوشه‌یی از این کشور، مردان شجاعی پیدا شدند که به حکم دین، جهاد را بر خودشان واجب دانستند و فکر نکردند که با غربت و دست خالی نمیشود کاری را انجام داد؛ مردان خدا اینگونه‌اند. ♦️یکی از این افراد، همین رئیسعلی شماست؛ که رئیسعلی ملت ایران است؛ اگرچه متعلق به دلوار است. اگر «رئیسعلی‌ها» در غربت به شهادت نمیرسیدند، امروز ملت ایران به این عظمت نمیرسید! 🌿 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
سوگندنامه شهید رئیسعلی دلواری پیش از آغاز قیام تنگستان علیه متجاوزان انگلیسی ✳️ در سال 1327 هجری قمری با کمک تفنگچی تنگستانی، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربارمحمدعلی شاه پاک کرد و اداره گمرک و انتظامات و دیگر ادارات را تسخیر کرد. این کار دلیران تنگستان بر انگلیسیها که اداره گمرک را در اجاره داشتند گران آمد وآنان برای تضعیف مشروطه‌خواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادی و سیاسی جنوب ایران به جنگ با دلیران تنگستانی پرداختند و در این راه از دیگر خوانین جنوب ایران یاری جستند. جنگ میان رئیسعلی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسیها و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شوال 1333ه.ق ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش تفوق یابند. تا این که در گیرودار حمله انگلیسیها به بوشهر در شب 23شوال 1333 ه.ق هنگامی که رئیس‌علی در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسیها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. مبارزات رئیس علی دلواری برگ زرین دیگری در تاریخ مقاومت دلیر مردان ایران در مبارزه با استعمار است. 🦋🦋🦋