میگفت: صد رکعت نماز بخون، صدتا کار خوب انجام بده؛ ولی کسی نتونه باهات حرف بزنه، اخلاق نداشته باشی، به هیچ دردی نمیخوره!
مؤمن باید شاد باشه، اخلاق خوب داشته باشه...
#شهید_محمدهادی_امینی🕊
🌷محمدهادی، تک فرزند خانواده و از عاشقان و بچه محل های شهید ابراهیم هادی بود که دو سال گذشته در جریان آموزش برای اعزام به سوریه به شهادت رسید.
✅شب جمعه شهدا را یاد کنیم تا آنها نیز در نزد ارباب ما را یاد کنند.
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
حاج قاسم در وصف شهید صدرزاده میگوید :
«یک جوان تو دل برویی بود، آدم لذت میبرد نگاهش کند؛ من واقعاً عاشقش بودم. آن وقت این جوان چون ما راهش نمیدادیم بیاید اینجا رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد، #زرنگ به این میگویند!»
#اسم_تو_مصطفاست
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مزار یاد بود شهید گمنام ابراهیم هادی
#قطعه۲۶بهشتالزهراتهران
#چله_ی_عهد_حسینی_تا_عهد_مهدوی
📣چهل شب زیارت عاشورا به نیابت شهدای کربلا هدیه به قلب داغدار امام زمان علیه السلام🤲
لطفاً در زیارت عاشورای هرشب همکاری بفرمایید👌
⬅️شب بیست و هفتم سعید بن عبدالله درود خدا بر او باد
🌿✨
آخ از اینکه شب جمعه باشه و کربلا نباشی😔💔
آه از این دل و این دوری از عشق ع💔
#محرم
#یازهراس
@shahidmedadian
شَبِجُمعِہکِہشَوَدجُرموَخَطـٰامیبَخشَند . .
دَستِخـٰالینَروبـٰاشُوقبیـٰامیبَخشَند!(:💔"
صلَّیاللهُعَلَیکَیَااَبَاعَبدِالله✨🕊
به توازدور سلام.....به سلیمان جهان ازطرف مور سلام❤️
#اربعین
#امام_حسین
🎞 شب جمعه شب زیارتی
حضرت #امام_حسین علیهالسّلام
🔹️اَلاَمان مِنَ النّار لِزُوّارِ الحُسین فی لِیلَة الجُمُعة...
🤲صلی الله علیک یا اباعبدالله
🤲صلی الله علیک یا اباعبدالله
🤲صلی الله علیک یا اباعبدالله
🌺اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰاعَبْدِالله
🌺وَ عَلَی الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ
🌺عَلَیکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً
🌺ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ
🌺وَلاجَعَلَهُاللهُ آخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ
💎اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ عليهالسَّلام
💎وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهالسَّلام
💎و عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ عليهالسَّلام
💎وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْنِ
#شب_جمعه
#محرم
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
🌿✨ آخ از اینکه شب جمعه باشه و کربلا نباشی😔💔 آه از این دل و این دوری از عشق ع💔 #محرم #یازهراس @s
حسین جان آقا 🌿
عجیب درد داره شب جمعه
کربلا نباشی)؛💔
و دلتنگ باشی
و فقط خودت باشی
و عکس های شب جمعه حرم 😭💔
#محرم
#یازهراس
@shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
✨فرازی از وصیت نامه شهید والا مقام رحمان مدادیان✨
✨حسین جان فرامشت نخواهم کرد.....🌹
فراموشم نکن.....🌹
🌷هدیه به ارواح طیبه شهداء صلوات🌷
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین🌹
به وقت قرارعاشقی...🌺🍃
روایت رمان گونه زندگی... 🌷🌷
#شهید_مجید_قربانخانی🕊🌸
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
🌸💕نفس تون معطر به ذکر شریف صلوات
🌸💕اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌸💕مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌸💕وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
💐#مجید_بربری
#قسمت_7
پشت هم تیر خالی میکرد. از آن طرف،نزدیک دیوار،تا دیدند مجید چندمتری از آنها فاصله گرفته،هرکس دستوری بهش میداد:
_مجید،مجید،مجید نرو!
_این رو کی راه داد تو خط؟مجید برگرد!
_مجید کی رفتی اون وسط؟برگرد!
اما مجید دیگر صدای پشت سری ها را نمی شنید.صدای تیرهایی که ردوبدل می شدند،نمی گذاشت حرف کنار دستی هایش را هم بشنود.کمتر از بیست دقیقه به تل رسیدند و آنجا را گرفتند.تیر از همه طرف می بارید.هرکسی پشت سنگر کوچکی که قبلا تکفیری ها درست کرده بودند،پناه گرفت.سنگرهایی از سنگ های کوچک و بزرگ،که پای هرکدام را از دو طرف،بیست سی متر کنده بودند.بیشتر بچه ها کف زمین خوابیده بودند.برای کمین و تیراندازی،پناهگاهی به غیر از همین سنگرهای کوچک یک متری،توی آن دشت نبود.چندتا از بچه ها،لحظات اول شهید شدند.مجید جزء نفراتی بود که جلوتر از بقیه،شلیک میکرد. می خواست از سنگر عقبی،به سنگر جلوی خودش برود،حمیدرضا تا مجید را دید که از پشت سنگرش بلند شده،ترسید و داد زد:
_مجید بشین،تکون بخور!
همان موقع خم شد.نای دویدن نداشت. دستش را به شکمش گرفت.با زحمت خودش را به پشت سنگر جلو رساند.رد خونی که روی زمین افتاده بود،خبر از تیرخوردن مجید می داد.بادگیر آبی رنگی که به تن داشت،عین خون شده بود.مجید تیر خورده بود.حمیدرضا خودش به مجید رساند و حاج قاسم را صدا زد.حاج قاسم نیم خیز،خودش را یک نفس به مجید رساند .می خواستند جیب خشاب را از حمایل بند مجید جدا کنند.بیشتر نیروها،چاقو همراه شان بود.حاج قاسم اسلحه اش را زمین گذاشت.چاقو را زیر یقه اش وصل کرده بود.به زحمت از زیر لباس بیرونش کشید،داشت به سرعت جیب خشاب را میبرید، که دست خودش را برید.دلهره و نگرانی اش،بیشتر به خاطر مجید بود.بریدگی دست،برایش اهمیت نداشت.دستش را با باندهای که همراهش بود،بستند.جیب خشاب های مجید را باز کردند.ولی آرام نبود.همان طور که دستش را،روی زخم گرفته بود،ناله میکرد و میگفت:حاجی سرم درد میکنه،انگار دارن توی سرم طبل میزنن.😭😭
#داستان_زندگی_حر_مدافعانحرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
💐#مجید_بربری
#قسمت_8
_حاج قاسم گفت:مجید آروم باش!بچه ها حالا میان می برنت عقب.و بلند شد ،تق تق،تق تق،.....،صدای گوش خراش تیراندازی حاج قاسم بود.هرچند لحظه، یک مرتبه بلند میشد رگباری می گرفت و دوباره به زانو مینشست و فوری سرش را می دزدید،تا سیبل رگبار تکفیری ها نشود.
حتی برای یک لحظه، تیراندازی به مسلّحین ،نه خاموش می شد و نه کم.حاجی این بار همین که نشست،مجید گفت:آخ آخ،حاجی پاهام،درد دارم،کمکم کن!
حاج قاسم تکه سنگی زیر سر مجید گذاشت،با عجله رفت پایین پاهایش نشست و شروع کرد به ماساژ دادن آنها، عمو سعید توی این هول و ولا،سراغ مجید را از بقیه گرفته بود.گفته بودند:
_مجید تیر خورده،بدنش داغه و به تکفیری ها بد و بیراه میگه.
سیّد فرشید،با عجله خودش را به مجید رساند.دل نداشت مجید را در آن حال ببیند.مجید که چشمش به سید افتاد،تکانی به خودش داد و گفت:
_سیدجون،سه تا تیر خوردم،میرم یا می مونم؟😔
_مجید و جا زدن؟می مونی،الان با بچه ها می بریمت عقب.
با همان حالش،هنوز داشت تکفیری ها را،لعن و نفرین میکرد.خونش هم بند نمیآمد. جایی که خوابیده بود،پر از خون تازه و لخته بود.سید فرشید و حاج قاسم مراقبش بودند.حاج قاسم میگفت:
_مجید ذکر بگو،بگو یا زهرا،یاعلی،لبیک یا زینب.
_آخ سرم،یاعلی،یازهرا،لبیک یا زینب حاجی خیلی درد دارم.
حاج قاسم ترسید تیر به صورت مجید بخورد.تکه سنگی را جلوی صورتش سپر کرد .درد زیادی می کشید. سید فرشید چند دقیقه ای با مجید حرف زد.دلداری اش داد و سعی کرد آرامش کند.حاج قاسم دیگر تاب نداشت، درد کشیدن مجید را ببیند.یادش آمد قرص همراهش است.فوری دو تا ژلوفن درآورد و گذاشت دهان مجید. خواست آبش بدهد،اما مجید،در حالی که لبخند میزد،بی هوش شد و قرص ها از دهان نیمه بازش افتاد روی زمین. سحرگاه آن شب،گرچه دفتر زندگی خاکی مجید بسته شد،ولی فصل آسمانی و جاودانه آن،باز شده بود.
😭🥺
#داستان_زندگی_حر_مدافعانحرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
🌻دعای فرج به نیابت از شهید رحمان مدادیان🌻 التماس دعا 🤲🏻💚
#امام_زمانم🌸☁️
ﺍی ﻏﺎﻳبــــ ﺍﺯ ﻧﻈـــــﺮ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ میسپارمتـــــ
ﺟﺎﻧــــﻢ ﺑﺴﻮختی
ﻭبه دل
ﺩﻭﺳتــــــ ﺩﺍﺭﻣتــــــ
💖الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ💖
#یاصاحب_الزمان
🌺بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ🌺
🌼إِلــــَهِے عـــَظُمَـ الْــــبَلاءُ وَ بــَرِحَ الْـــخَفَاءُ وَ انــــْکَشَفَ الْــــغِطَاءُ وَ انْــــقَطَعَ الـــرَّجَاءُ وَ ضــــَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُــــنِعَتِ الــــسَّمَاءُ وَ أَنْـــــتَ الْــــمُسْتَعَانُ وَ إِلَــــیْکَ الْــــمُشْتَکَے وَ عــــَلَیْکَ الْــــمُعَوَّلُ فـــِے الـــشِّدَّةِ وَ الــــرَّخَاءِ اللــــهُمَّـ صَـــلِّ عَـــلَے مُـــــحَمَّدٍ وَ آلِ مُــــحَمَّدٍ أُولِــــــے الْأَمْـــــــرِ الَّـــــذِینَ فَـــــرَضْتَ عَــــلَیْنَا طـــــَاعَتَهُمـْ وَ عـــــَرَّفْتَنَا بِـــــذَلِکَ مَــــنْزِلَتَهُمْـ فَـــــفَرِّجْ عــــَنَّا بِـــحَقِّهِمْـ فَـــرَجا عـــَاجِلا قَـــرِیبا کَـــلَمْحِ الـــْبَصَرِ أَوْ هُــــوَ أَقـــْرَبُ یَا مـــُحَمَّدُ یَا عَلِےُّ یَا عَلِےُّ یَا مُـــحَمَّدُ اکـــْفِیَانِے فـــَإِنَّکُمَا کـــَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فـــــَإِنَّکُمَا نـــَاصِرَانِ یَا مَــــــوْلانَا یَا صـــَاحِبَ الـــزَّمَانِ الـــْغَوْثَ الْـــغَوْثَ الْــغَوْثَ أَدْرِکـــْنِے أَدْرِکْنِی أَدْرِکْــنِے الــسَّاعَةَ الـــسَّاعَةَ الــسَّاعَةَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ یَا أَرْحَـــمَ الـــرَّاحِمِینَ بِــــحَقِّ مـــُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الــــطَّاهِرِینَ🌼