6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدت کوتاهی بعد از ازدواج با آقارضا :(شهید الوانی) بنده توفیق آشنایی با خانواده شهیدطاهرنیا را داشتم و آنها اولین مهمان خانهی ما در تهران بودند. یک زن و شوهر آسمانی، بسیار باتقوا و مودب با یک دختر ۲ساله...💞
#شهیدسجادطاهرنیا به دلیل علاقه شدید به خانم حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)، نام دخترش را فاطمه رقیه گذاشته بود. بارها شاهد بودم که این عزیزان هربار میخواستند دخترشان را صدا بزنند، با چه احترامی او را فاطمه رقیه خانم خطاب می کردند...
بعد از مدتی به همراه آقارضا و خانواده آقاسجاد، راهی سفر مشهد شدیم.
به خاطر دارم که فاطمه رقیه خانم یک لحظه طاقت دوری پدر را نداشت. یک بار توی آسانسور سوار شدیم و آقاسجاد به خاطر اینکه ما راحت باشیم، داخل آسانسور نشدند و در مقابل چشمان دختر، درب آسانسور بین دختر و پدر، فاصله و جدایی انداخت.
همان لحظه دیدم که دخترش چطور گریه کرد و پدرش را صدا می زد...💔
آقاسجاد هم که از قلب نازک دخترش خبر داشت، چنان باسرعت پله های هتل را پایین دویده بود که قبل از باز شدن درب آسانسور، خود را به دخترش رسانید و فاطمه رقیه خانم را به آغوش گرفت.
همان لحظه گویا به یاد رابطه عاطفی #حضرت_رقیه با پدرش اباعبدالله الحسین (علیه السلام) افتام و گفتم خدایا این پدر و دختر را هیچ وقت از هم جدا نکن...😭🌷
وقتی که آقاسجاد شهید شد، فاطمه رقیه ۳ساله بود...😭
چند روزی است محمد حسین و فاطمه رقیه مادرشان را نیز از دست دادهاند.🌷💔🌷
https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani