#شهیدانه
خدایا شهدا چه کردند که هر آنچه خواستند همان شد؟؟
هر دعایی کردند مستجاب شد؟؟
⚜جاےشهید نظری خالی ڪه
همیشه میگفت:
بانوی دو عالم #مزار نداره،اگه شهید شدیم باید خجالت بکشیم مزار داشته باشیم #دعا میکرد که مثل حضرت زهرا(ع) #گمنام باشه و مزار نداشته باشه
⚜رفت سوریه شهید شداما پیکرش به همراه چند شهید دیگر به میهن بازنگشت و در سوریه باقی ماند و بعد از گذشت سه سال به میهن بازگشت
#شهیدمدافع_حرم_میثم_نظری
@shahidmosavinejad
#شهیدانه
⚜یکی از همرزمان شهید می گوید: در نزدیکی «چالاب» جبههای در برابر دشمن ایجاد کرده بودیم؛ هلیکوپترهای #عراقی به منطقه حمله کردند با «کالیبر۵۰» به سمت آنها شلیک میکردیم؛ شهید سابوته از «گنبد پیرمحمد» سوار ماشین شده بود تا خود را به منطقه برساند، سنگهای چالاب بسیار تیز و #برنده و زمین پر از خار بود؛ به عدنان گفتم «پس کفشهایت کو؟ چگونه میخواهی روی این سنگها و خارها راه بروی» او گفت کفش میخواهم چه کار، خارها نرم هستند
شهید عدنان اکثراً با #پای برهنه بود؛ به همین دلیل سردار طباطبایی و بقیه همرزمانش او را «عاشق پابرهنه» نامیدند؛ گاهی ⚜شبها برای غافلگیری دشمن مجبور بودیم با قاطر برویم؛ بیشتر مسیر را رفته بودیم در حالی که شهید سابوته کفشهایش را در پایگاه جا گذاشته بود.
#شهید_عدنان_سابوته
@shahidmosavinejad
#آخرین_دیدار_عشق🌷
🌷هیچ گاه آخرین دیدارمن محسن ازیادم نخواهدرفت به همراه پسرم برای بدرقه محسن به راه آهن رفتیم به دلم افتاده بودکه این رفتن رابازگشتی نیست شب پیش ازرفتن محسن #خواب امام خمینی رادیده بودم آن روزمن تاپای قطاراعزام نیروهارفتم محسن فرزندمان مهدی راکه آن زمان یک سال ونیم داشت درآغوش گرفت وبوسیدلحظات سخت ونفسگیری بودبرای من که 🌷هیچ گاه بدون اونبودم شهادتش سخت وسنگین شدقبل ازرفتنش گفتم محسن جان چراانقدرلاغرشده ای؟اودرجوابم گفت خداراشکراگرگوشتی از #گناه دربدن من بودازبین رفت!! اورفت وبعدازدوماه مجاهدت درجبهه های حق علیه باطل نهایتأ دراوج دلدادگی به پروردگارشد ۱۳۶۵/۳/۱۹که مصادف باعیدفطر بوددرجریان عملیات کربلای ۱آزادسازی مهران به شهادت رسیدنحوه شهادتش راهم ازطریق دوستانش متوجه شدیم ترکش خمپاره #شاهرگش رامورد هدف قرارداده بودخانواده محمدباقری درمدت ۵سال سه شهیدراتقدیم 🌷نهال نورس انقلاب کرده اند.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_محسن_محمد_باقرے
@shahidmosavinejad
#لبخند_بزن_رزمنده🌷
شلمچه بوديم! قيصری گفت : همه جورش خوبه !
صالح گفت : نه اسير شدن بده!
هركس چيزی گفت تا رسيد به شيخ اكبر. دستاشو بالا برد وگفت :خدايا !همه اش خوبه ولی من نمی خوام توی توالت شهيد يا مجروح بشم! نزديك اذان ظهر بود كه رفتيم برای تجديد وضو. دور تانكر آب ايستاده بوديم ،حرف می زديم ووضو می گرفتيم كه خمپاره ای پشت توالت منفجر شد وتوالتو ريخت رو هم. هاج وواج، نگاه به گردو غبار انفجار می كرديم.كه صدای جيغ وداد كسی بلند شد. دويديم طرف صدا. صدای شيخ اكبر بود. از زير گونيا وچوبای خراب شده توالت داد می رد ومی گفت : آهای مُردم! بياييد كمك : نه!نه! نياييد كمك . من لُختم! خاك به سرم شد😂 همه جام پر از تركش شده. از خنده ريسه رفته بوديم😆 وشيخ اكبر لُخت وزخمی رو از زير گونيا می كشيديم بيرون. كه داد زد: نامردا ! نگاه نكنيد ! مگه نمی دونيد من نامحرمم! خاك بر سرتان كنند!
هنوز حرفش تموم نشده بود كه ديگه نتونستيم ببريمش .🙃 شيخ اكبر ولو كرديم رو زمين وحالا نخند وكی بخند. 😂😂ما می خنديديم وشيخ اكبر، دم از نامحرمی می زد. جيغ وداد می كرد كه امدادگر از راه رسيد ورفت طرفش. شيخ اكبر گفت : نيا! كجا ميای⁉️ امدادگر گفت : چشماتو ببند تا خجالت نكشی ! وبعد نشست كنارش
@shahidmosavinejad
#کلام_شهید
✍برادران و خواهران عزیزم شما را به #تقـــواےالهی و ایستادن در خط #ولایتفقیه سفارش میکنم و علاوه بر شما به مردم عزیز کشورم سفارش مینمایم که فریب جوسازیهای دشمنان این خاک و #اسلام_ناب_محمدی (ص) را نخورید و در خط ولایت باشید و از امام عزیزم، #امام_خامنهای مدظلهالعالی حمایت کامل و جامع نمایید.......
#شهیدمحمـــداحمـــدی
@shahidmosavinejad
رهبر معظم انقلاب :
تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد، می خواهند بر روی ذهن ملت ها و بر روی رفتار ملت ها ,جوان, نوجوان و کودک اثر گذاری کنند. بازی های اینترنتی از جمله همین موارد است. این اسباببازیهایی که وارد کشور میشود از جمله همین موارد است که من چقدر قضیه ی اسباببازی داخلی معنی دار و جذاب حرص خوردم.
#نفوذ_فرهنگی
@shahidmosavinejad
#بر_بال_سخن👆👆
برادران و خواهران من ،
امام زمان (عج) غریب است ، نباید آقا را فراموش کنیم ، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
از شما بزرگواران خواهشی دارم ، بعد از نمازهای یومیه ، دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید ، زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما ، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
و سلام را به امام زمان (عج) بفرستید تا رستگار شوید....
مدافع حرم
#شهیدسجاد_زبرجدی
@shahidmosavinejad
#عاشقانه_شهدا
مخالفت خانواده ام وقتی علنی شد که از تصمیمم برای ازدواج با یک جانباز قطع نخاعی باخبر شدند! روی همین حساب هم بود که مهریه را نسبتا زیاد گرفتند تا شاید این ازدواج سرنگیرد.
ولی من که خیر دنیا و آخرت را هدف گرفته بودم، بدون هیچ مخالفتی مهریه تعیین شده را که ۱۲۴ سکه بود، با حسین در میان گذاشتم، او هم که از عقیده ام مطلع بود، گفت مانعی ندارد.
اما خدا می داند که مهریه من ، ارزش جانبازی او بود و بس؛ که این بالاترین ارزش ها و مهریه هاست...
به قلم همسر شهید
#جانباز_شهیدحسین_دخانچی
نگین شکسته صفحه ۳۷ و ۳۸
@shahidmosavinejad
#برشی_از_زندگینامه_شهید
#برادرمهربان.....
💢برادرم خیلی #صبور و #آروم و مهربون بود اگر هم یه وقتایی عصبانی میشد و احساس ميکردکسی رو رنجونده وناراحت شده ، به #فکر فرو میرفت و بعد معذرت خواهی میکرد به عنوان مثال یه موقعی که من از ایشون ناراحت شده بودم نشست کلی باهام صحبت کرد ...
هیچ وقت این جمله هاش از گوشم بیرون نمیره که گفت
زینب جان من تورو خیلی دوست دارم چون اسم من #حسینه و اسم تو #زینب وازمن ناراحت
💢نشو و برام دعا کن خواهرم
✍به روایت: خواهربزرگوارشهید
#شهید_موسوے_نژاد
@shahidmosavinejad
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷
#اخلاص..
نماز اول وقت #نافله و نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد . من به یاد ندارم که ایشان نماز شبشان ترک شود . برخی شبها که از خواب بیدار می شدم ، می دیدم که ایشان #نماز_شب می خواندند و با #گریه و #زاری از خدا طلب شهادت می کند
خیلی به خانواده های شهداء خدمت می کرد . برنامه ای ریخته بود که هر #هفته به منزل شهدای واحد اطلاعات عملیات سرکشی می کرد و از خانوادۀ آنها بازدید می کردند . واقعاً برای #شهداء کار می کردند و می گفت که مدیون شهداء هستیم . ولی من مطمئن هستم ایشان دِینشان را به شهداء ادا کرد و #مدیون شهداء نشد .
✍به روایت پسرشهید
#شهید_موسوے_نژاد🌷
@shahidmosavinejad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم شماره 3⃣
↙️موضوع : حکمت سختی های دنیا
✅ #حجت_الاسلام_عالی
@shahidmosavinejad
#روایت_عشق🌷
پیکرش را با دو #شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه، نگهبان سردخانه میگفت: یکیشان آمد به خوابم و گفت: جنازهی من رو#فعلاً تحویل خانوادهام ندید، از خواب بیدار شدم، هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه، فردا قرار بود #جنازهها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم، دوباره همون جمله رو بهم گفت، اینبار فوراً اسمشو پرسیدم، گفت: #امیر_ناصر_سلیمانی، از خواب پریدم رفتم سراغ جنازهها، روی #سینه یکیشان نوشته بود: شهید امیر ناصر سلیمانی
بعدها متوجه شدم در اون تاریخ، خانوادهاش در #تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره.
#شهیدامیرناصرسلیمانی
@shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#یاران_مهدے(عج)🌷5⃣ مادرش می گفت وقتی از مرز اومد خونه دیدم رو گردنش جای بریدگی هست گفتم چی شده معر
#یاران_مهدے(عج)🌷6⃣
شهید ویژگی خاصی داشت که البته بخشی از آن در تمامی شهدا دیده می شود اما تفاوت این شهید با سایر شهدا این است که این ویژگی در درون شهید اسداللهی پررنگتر بود. زندگی کردن برای حضرت #مهدی (عج) از مهمترین ویژگیهای رفتاری این شهید است. وی هر صبح که از خواب بیدار میشده #نیت میکرد که میخواهد امروز برای حضرت مهدی (عج) زندگی کند به این امید که ایشان دست وی را بگیرد و همراهیاش کند.
برای وی #امام_مهدے ( عج) امام حی به معنای واقعی کلمه بود. با این که شهید اسداللهی جایگاه مالی و شغلی خوبی در وزارت بهداشت داشت اما چون حس میکرد ممکن است درآنجا برای نهضت #حضرت_مهدے (عج) مثمرثمر نباشد، از شغل خود استعفا میدهد و کنارهگیری میکند.
@shahidmosavinejad
#عاشقانه_شهدا🌷
چهلم محمدرضا گذشت. تا این که یک شب #آراسته و #زیبا همراه با دسته گل زیبایی به خوابم آمد. دسته گل را به سمت من گرفت. با ناراحتی گفتم: «شما که مرا رها کردی و رفتی و به آرزویت رسیدی. حالا این دسته گل به چه درد من می خورد؟»
محمدرضا خندید. خنده اش آرامشی را به روح و روانم تزریق کرد که نمی توانم آن را شرح دهم. دوباره دسته #گل را به سمتم گرفت و گفت: «حالا شما این دسته گل را بگیر، خیلی زود منظورم را متوجه می شوی»
به محض این که دسته #گل را گرفتم از خواب پریدم. فردا مادرم به من اطلاع داد که خانواده دوست و همرزم محمدرضا برای خواستگاری به منزل ما می آیند.
یاد خوابم افتادم و فهمیدم که محمدرضا می خواسته با این کار از من بخواهد که به این خواستگاری جواب مثبت بدهم. با علی ازدواج کردم. با او خوشبختم. بچه هایم را دوست دارم. مزار شهید «محمدرضا شاه بیگ» #میعادگاه من و همسرم است و خاطره نگاه و لبخند آرام بخشش چراغ روشن قلبم است.
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_محمدرضا_شاهبیگ🌷
@shahidmosavinejad
#کلام_شهید
در جلسات بسیج همگی فعالان شرکت کنيد در همه ی کارهايتان که در پايگاه میکنيد خستگی را به تن راه ندهيد، هر وقت خسته شديد، ياد فداکاریها و ايثارگریهای شهدای پايگاه سردارها، علی بابايی، زرگریها، مهرابیها، عبادیها، زارعها و ديگر شهيدان و دوستانتان بيفتيد. و چگونه شهيدان خون دادند و هميشه در فکر خدمت به اسلام بودند.
#شهید_مهدی_کرمینژاد
@shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#کرامات_شهدا🌷2⃣ روزی سر قبر علیرضا بودم که متوجه خانمی شدیم که شدیدا گریان بود از ایشان سوال کردم ک
#کرامات_شهدا🌷 3⃣
همیشه #یازهرا میگفت و البته عنایاتی هم نصیب ما میشد.
مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول میشدیم؛ چون پسر بزرگ خانواده بود، همه از او انتظار داشتند، به همین خاطر به نزدیکانش هم کمک میکرد.
از طرفی هم خودمان مستأجر بودیم و من هم #دانشجو بودم. آنچنان توان مالی نداشتیم. یکبار گریهام گرفته بود. میخواستم دانشگاه بروم، اما کرایه نداشتم. مانده بودم ۵ تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود. توی جیب ایشان هم پول نبود.
وقتی به اطاق دیگر رفتم، دیدم اسکناس های #هزاری زیر طاقچهمان است. تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک ۵ تومانی هم نداشتیم، این هزاری ها از کجا آمد!؟گفت:
این لطف آقا #امام_زمان است. تا من زنده هستم به کسی نگو
✍به روایت همسر شهید
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
#ذاکر_اهل_بیت
@shahidmosavinejad