eitaa logo
شهیده نسرین افضل
536 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر! تو بر مزار شهيد عزيز خويش يك كاسه آب يخ يك دسته گل بيار زيرا كه من هنوز در اين خوابگاه خويش لب تشنه حياتم دل تشنه وطن زيرا مني كه رفته به اين خواب جاودان دلداده بهار و گل و سرو و لاله‏ام شهدا گاهی نگاهی🕊🥀 سلام صبحتون شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این تصویر 📸 تمام عاشقانه های دنیا را ببین.. این چشمان یک مادر است وقتی برایش خبر پیدا شدن‌ پیکر پسرش را بعد از ۲۸ سال آوردند خیره شده به دستان همسرش که میلرزد ‌ و میگرید...! مادر شهید محسن نبوی بعد از شنیدن خبر بازگشت پیکر فرزندش ‎‎‌
 آخرین روزهای اسفند 1364 بود. در بیمارستان مشغول فعالیت بودم. من تکنسین اتاق عمل و متخصص بیهوشی بودم. با توجه به عملیات رزمندگان اسلام، تعداد زیادی مجروح به بیمارستان منتقل شده بود. لحظه‌ای استراحت نداشتیم. اتاق عمل مرتب آماده می‌شد و تیم جراحی وارد می‌شدند. داشتم از داخل راهروی بیمارستان به سمت اتاق عمل می‌رفتم که دیدم حتی کنار راهروها مجروح خوابیده. همینطور که جلو می رفتم، یک نفر مرا به اسم کوچک صدا زد. برگشتم، اما کسی را ندیدم! می‌خواستم بروم که دوباره صدایم کرد. دیدم مجروحی کنار راهروی بیمارستان روی تخت حمل بیمار از روی شکم خوابیده و تمام کمر او غرق در خون است.
رفتم بالای سر مجروح و گفتم: شما من رو صدا زدی؟ چشمانش را به سختی باز کرد و گفت: بله، من، کاظمینی. چشمانم از تعجب گرد شد. گفتم: محمدحسن اینجا چیکار می‌کنی؟ محمدحسن کاظمینی سال‌های سال با من هم‌کلاسی و رفیق بود. از زمانی که در شهرضا اصفهان زندگی می‌کردیم. حالا بعد از سال‌ها در بیمارستانی در اصفهان او را می‌دیدم. او دو برادر داشت که قبل از خودش و در سال‌های اول جنگ، در جبهه مفقود شده بودند؛ البته خیلی از دوستان می‌گفتند که برادران حسن اسیر شده‌اند.
محمدحسن کاظمینی سال های سال با من همکلاسی و رفیق بود. از زمانی که در شهرضای اصفهان زندگی می کردیم. حالا بعد از سال ها در بیمارستانی در اصفهان او را می‌دیدم. او دو برادر داشت که قبل از خودش و در سال‌های اول جنگ در جبهه مفقود شده بودند. البته خیلی از دوستان می‌گفتند که برادران حسن اسیر شده اند.  بلافاصله پرونده پزشکی اش را نگاه کردم. با یکی از جراحان مطرح بیمارستان که از دوستانم بود صحبت کردم و گفتم این همکلاسی من طبق پرونده‌اش چندین ترکش به ناحیه کمرش اصابت کرده و فاصله بین دو شانه چپ و راست را متلاشی کرده طوری که پوست و گوشت کمرش از بین رفته، دو برادر او هم قبلاً مفقود الاثر شدند. او زن و بچه هم دارد اگر می شود کاری برایش انجام دهید.
 تیم جراحی خیلی سریع آماده شد و محمدحسن راهی اتاق عمل شد. دکتر همین که می خواست مشغول به کار شود، مرا صدا زد و گفت: باورم نمیشه، این مجروح چطور زنده مانده، به‌قدری کمر او آسیب دیده که از پشت می توان حتی محفظه ای که ریه ها در آن قرار می گیرد مشاهده کرد! دکتر به من گفت: این غیر ممکن است، معمولاً در چنین شرایطی بیمار یکی دو ساعت بیشتر دوام نمی آورد. بعد گفت: من کار خودم را انجام می دهم. اما هیچ امیدی ندارم ، مراقبت های بعد از عمل بسیار مهم است. مراقب این دوستت باش. عمل تمام شد یادم هست حدود ۴۰ عدد گاز استریل را با بتادین آغشته کردند و روی محل زخم گذاشتم و پانسمان کردم .دایره‌ای به قطر حدود ۲۵ سانت، روی کمر او متلاشی بود. روز بعد دوباره به محمدحسن سر زدم، حالش کمی بهتر بود، خلاصه روز به روز حالش بهتر شد . یادم هست روز آخر اسفند حسابی برایش وقت گذاشتم، گفتم فردا روز اول عید است مردم و بستگان شما به بیمارستان و ملاقات مجروحین می‌آیند. بگذار حسابی تر و تمیز بشویم. همین طور که مشغول بودم و او هم روی شکم خوابیده بود، به من گفت:  می خواهم به خاطر تشکر از زحماتی که برای من کشیدی یک ماجرای عجیب رو برات تعریف کنم. گفتم: بگو می شنوم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*⃣ خطاب به حضرت آقا درجواب اون شعری که درباره شهدا خوندن و اشک ریختند… از اشک شما ارض و سما باریدند بر آه شما انس و ملک نالیدند گفتند همه “فدای اشکت آقا” تصویر شما را شهدا بوسیدند آقا خودتان حضرت خورشید هستید از نور شما ستاره ها تابیدند در مجلس خوبان شهدا هم بودند اما همگان گرد شما چرخیدند از اول و از آخر مجلس، شهدا آقای جهان سید علی را چیدند. عصرتون شهدایی
🔰 شهدای دو قلوی پرورشگاهی که پدر و مادر نداشتند ولی داشتند 🔹️ ثاقب و ثابت شهابی نشاط، بودند که سال ۱۳۴۳ داخل سبدی در کنار یک شیرخوارگاه رها می‌شوند. ◇ شهیدان «ثاقب و ثابت شهابی نشاط»🌷 دوقلوهای پرورشگاهی بهزیستی در دهه چهل، قصه غریبی دارند که حتی در میانه مستندها و کتابهای مطرح شهدا مهجور مانده‌است. ◇ غریب‌تر اینکه نام "ثابت" به واسطه پرورشگاهی بودن و قوانین خاص📑 آن زمان، در پیچ و خم‌های اداری بنیاد شهید این جانباز شیمیایی دفاع مقدس حتی به عنوان دفاع مقدس ثبت نشده است😔 ◇ سال ۶۲ این دو بردار به عنوان به همراه ۱۲ نفر دیگر از جوان هم پرورشگاهی وارد مناطق عملیاتی شدند. ◇ وقتی به آنها گفتند که شما که پدر و مادر ندارید❌ و پرورشگاهی هستید برای چی آمده‌اید جبهه؟ گفتند: ما پدر و مادر نداریم؛ شرف که داریم، غیرت که داریم. ◇ این دو برادر تا روز آخر جنگ حضور داشتند و بارها مجروح شدند💔 و سرانجام ثاقب سال ۱۳۷۷ در اثر استنشاق گازهای شیمیایی شده و ثابت هم به همین شکل در سال ۱۳۸۵ بعد از تحمل رنج‌های بسیار به شهادت رسید🕊 ◇ جالب بود که این دو بعد از جنگ در هم حضور داشتند و به بچه‌های بی سرپرست خدمت می‌کردند.
1_1290577542.mp3
11.21M
واحد "بارون بارونه حال و هوای دل من"💔 بانوای : حــــــــــاج مــــــــــــهدی رسولی بسیار جانسوز🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠میرزا جوادآقا ملکی تبریزی؛ 🔸چگونه شخص عاقل راضی می شود خود را از اين همه فضيلت، محروم نمايد و به خسارت و رذائل ديگر که نتيجه ترک نماز شب است آلوده کند؟! 🔸چگونه شخص عاقل راضی می شود که شرافت مناجات با خداوند ملک جبار و لذت انس با او و لذت درخشش نور او و کرامت هم نشينی با او را به خاطر استراحت چند ساعت از شب، از دست بدهد؟! 🔸رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) فرمودند:«بهترين شما صاحبان عقل هستند.» عرض شد يا رسول الله!صاحبان عقل چه کسانی اند؟ فرمودند«اهل نماز شب هنگامی که مردم در خواب فرو رفته اند.» 📚بحار الانوار، ج۸۴، ص۱۵۸
عُشّاق را مُفارِقَتْ از یار می کُشد. ❣ سلام /صبحتان منوربنور قرآن و معطر به شمیم عطرمحمدیِ صلوات هدیه به ارواح طیبه ی شهدا 🌷
حَّے_عَلے_الصَّلاة خوشا آنان ڪه در ميدان و محراب نماز عاشـقي خـواندند و رفتنـد خـوشـا آنان ڪه هنـگام شـهادت حسین (ع) و ڪربلا ديدند و رفتند التماس دعای فرج و شهادت اذان صبح به افق تهران
🌷📜وصیت شهیداحمد شیرمحمدی بابا شیخ علی: ☆اکنون که غرب شخصیت زن را آنقدر خرد کرده که به صورت کالا دراورده است شما قدر اسلام را بدانید و با حجاب خود افکار باطل شرق و غرب را در هم بریزید. شما باید حجابتان، تربیت فرزندتان و زندگی تان مانند زهرای اطهر(سلام الله علیها) باشد.☆  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسیدند حرفی باشهدا داری؟ گفت :شهدا شرمنده ایم! اما نگفت شهدا شرمنده ایم که به وصیت شما عمل نمی کنیم ..... شهدا شرمنده ایم که در برابر بدحجابی ها بی تفاوت هستیم..... شهدا شرمنده ایم که بعضی ها غیرتشان را ازدست داده اند... شهدا شرمنده ایم که دیگر فرقی میان آقا و خانم نمانده..... شهدا شرمنده ایم که از شما مینویسیم اما در عمل عاجزیم.... شهدا شرمنده ایم که فقط ادعا داریم.... شهدا شرمنده ایم که به جز شرمندگی خیلی ازکارها ازدستمان بر می آید اما انجام نمی دهیم! شهدا شرمنده ایم که بعد ازشما فقط شرمنده ایم..... شهدا واقعا شرمنده ایم ! شهدا آنقدر شرمنده ایم که حتی از گفتن این جمله شرمنده میشویم.... شهدا ما شرمنده ایم که فقط شرمنده ایم..... شهداااااااااا صدایمان را دارید؟! ما فقط شرمنده ایم که رهرو راهتان نیستیم همین ! سلام صبحتون شهدایی
❤️ عشقت آموخت به من رمز پريشانی را چون‌نسيم از غم تو بی‌سر وسامانی را بوی پيراهنی ای باد بياور، ور نه غم يوسف بكشد، عاشق كنعانی را دور از چاك گريبان‌تو آموخت به‌من گل من غنچه صفت، سر به‌گريبانی‌را آه از اين درد كه زندان قفس خواهد كشت مرغ خو كرده به پرواز گلستانی را ليلی من! غم عشق تو بنازم كه كشی به خيابان جنون، قيس بيابانی را اينك آن‌طرف‌شقايق، دل‌من‌مركز سوزش داغ بر دل بنهد لاله نعمانی را همه، باغ دلم آثار خزان دارد ، كو؟ آنكه سامان بدهد اين‌همه ويرانی‌را