eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
41 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
در تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه. . روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت. . می گفت : مثل همه جا را مثل می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم. . از آن روز بیشتر از قبل مفهوم و و علیه السلام را فهمید. 🍃🌸 @shahidomidakbari
👆👆👆نور حلال! 📕برگرفته از خاطرات . کتاب پسرک فلافل فروش. 🏴کانال شهید امید اکبری 🏴 @shahidomidakbari
🍃 شخصی در تهران ساکن بود که هیکل بزرگی داشت و  با چفیه و شلوار پلنگی می گشت و اخلاقیات درستی هم نداشت ، مذهبی نبود و خلاف هایی هم انجام می داد  و به شدت با افراد ضعیف بد برخورد می کرد.😒 به مردم هم گیر می داد و این لباس او باعث می شد که خیلی ها فکر کنند که وی است و به همین دلیل کارش را با قدرت دو چندان جلو می برد.😕 یک بار شهید به وی تذکر داد که لباست را عوض کن به آن شخص گفته بود شما با پوشیدن این لباس و این برخورد بدی که دارید و این کارهایی که انجام می دهید دارید دید مردم را نسبت به آقای خامنه ای بد می کنید و مردم رفتار شما را که می بینند نسبت به آقای خامنه ای بد بین می شوند. شلوارت را عوض کن ❗️چفیه را از دوش او برداشت و به وی متذکر شد که دیگر با این لباس و این شلوار پلنگی نگردد و دیگر هم ندیدیم که این شخص با این لباس و پوشش ظاهر شود. مدافع حرم سامرا 🌷 *نقل از کانال نشر شهید هادی 💢در روز وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) و روز تکریم از مادران شهدا، برای مادر این شهید که به تازگی از دنیا رفتند، فاتحه و صلواتی قرائت کنیم @shahidomidakbari
💔 با هادی دورادور رفیق بودیم و سلام علیک داشتیم، یادش بخیر... حرم امیرالمومنین، نجف جلوی ایوان طلا نشسته بودیم که دیدمش. با یه لباس عربی بلند اومد تو حرم، صاف هم اومد پیش ما!🙃 با حاج حسن بودیم. حاجی ازش پرسید: هادی اینجا چه می کنی؟ گفت: اومدم درس بخونم کنار مولا. پرسید: زبون بلدی؟ گفت: مولا هست! پرسید: جات کجاست؟ چه کار می کنی؟ گفت: کنار مولام! پرسید: غذا از کجا میاری، می خوری؟ گفت: مولا هست. هر چی ازش پرسیدیم نگاه می کرد به سمت ضریح و با دست اشاره می کرد به ضریح و می گفت: هست... تو دلم پیش خودم گفتم عجب آدمیه این هادی. همین طور پا شده اومده اینجا برا خودش!🤔 یه یه ساعتی با هم بودیم و بعد... سال بعد با حاج حسن نشسته بودیم تو حیاط حرم مولا که دیدیم یه تابوت آوردن تو حرم و گفتن . عراقیا براش سنگ تموم گذاشتن. تموم حرم های عراق برده و طوافش داده بودن. آخر سر هم آورده بودند نجف! رفتیم جلو و دیدیم ای دل غافل! این که داش هادی خودمونه!😳 آره... شهید نظر می کنه به . هر چی گفتیم، گفت . حالا هم کنار مولا، توی وادی السلام مولا خاکش کردند و یه پرچم ایران روی قبرش گذاشتند و یه پرچم عراق هم بالا سرش نصب کردند و نوشتند: شهید مدافع حرم، هادی ذوالفقاری ✍به روایتِ
📆 📿چله زیارت عاشورا 🎁هدیه به ❤️ 🤲التماس دعا ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯