eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
41 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید امید اکبری
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_سی‌ام فهميدم عصبانيتم بهانه بوده
💔 زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 بعد از اين كه او رفت . رفتم حرم و يك دل سير گريه كردم . خيال مي كردم تحويلم نگرفته است . خيال مي كردم اصلاً مرا نمي خواهد . فكر مي كردم اگر دلش مي خواست مي توانست مرا هم با خودش ببرد . دلم هواي اهواز و جنگ را كرده بود . انگار گريه و دعاهايم در حرم نتيجه داد . چون فردايش تلفن زد . صدايم از گريه گرفته بود . گفت: " صدات خيلي ناجوره .فكر كنم هنوز از دست من عصباني هستي ؟ " گفتم :" نه ." هرچه گفت ، گفتم نه . آخرش گفتم :" مگر خودتان چيزي بروز مي دهيد كه حالا من بگويم ؟ " گفت: " من براي كارم دليل دارم " داشتيم عادت مي كرديم كه با هم حرف بزنيم . گفت: " تنها وقتي كه با خيال ناراحت از پيشت رفتم ، همان شب بود . فكر كردم كه بايد يك فكري به حال اين وضعيت بكنم " احساساتي ترين جمله اي بود كه تا به حال از دهان او شنيده بودم . ولي مي دانستم اين بار هم نشسته حساب و كتاب كرده . اين عادت هميشه اش بود . اين كه يك كاغذ بردارد و جنبه هاي مثبت و منفي كاري را كه مي خواهد انجام بدهد تويش بنويسد . حالا هم مثبت هايش از منفي هايش بيشتر شده بود . به او حق مي دادم . من دست و پايش را مي گرفتم . اسير خانه و زندگيش مي كردم و او اصلاً آدم زندگي عادي نبود. ادامه دارد..... کانال 🍂 @shahidomidakbari
💔 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار ☘ 💫 شخصیت چهره ای محزون داشت. مي توانستی در چهره اش سیمای یاران اهل بیت ( علیهم السلام ) را مشاهده کنی؛ زيرا بزرگان دین ما گفته اند: « هر کس به قومی شبیه شود از آنها خواهد شد و با آنها محشور مي شود. » شخصیتی پرجاذبه و وصف نشدني داشت. ویژگی هایی که برای انسان کامل برشمرده اند در او جمع بود. همه به او احترام مي گذاشتند. شخصیت سید از همان کودکی به خوبی شکل گرفت. با حضور در جبهه گوهره ی وجودی او بیشتر پر و بال یافت. همه ی بستگان و اهل فامیل روی او حساب خاصی داشتند. مادر، او را الگو و معلم خود مي دانست. کم حرف بود. به هرچه که از دین مي دانست عمل مي کرد. به کوچک و بزرگ احترام مي گذاشت. با هر کس مناسب با سن و سالش سخن مي گفت. حق الناس بسیار برایش مهم بود. اگر ناخواسته کاری انجام مي داد و بعد متوجه مي شد که کسی از او دلگیر شده، تا او را راضی نمي کرد آرام نمي گرفت. مي گفت: « خدا از حق خودش ميگذرد ولی از حق مردم نمي گذرد. » خودش هرگز اشتباهات دیگران را به دل نمي گرفت. سعی مي کرد با رفتار یا عمل پسندیده ای طرف مقابلش را متوجه اشتباهش کند. دائم به مادر و خواهر درباره ی حفظ حجاب و عفاف سفارش مي کرد. مي گفت: « باید خانم زینب کبری ( سلام الله علیها ) الگوی شما باشد. » بسیار روی این موضوع حساس بود. یکبار از منطقه به مرخصی آمده بود. با رفقایش رفته بودند بازار. با دیدن وضع حجاب در آن محل با عده ای درگیرشدند! نهایتًا کارشان به کلانتری کشید. مأموران به آنها گفته بودند: « شما مگر کی هستید که دعوا راه انداخته اید!؟ » سید هم در جواب گفته بود: « وقتی ما جبهه هستیم شما اینجا چه مي کنید که حالا شهر مذهبی ما به این روز در آمده؟ » ادامه دارد.... ڪانال 🍂 @shahidomidakbari @shahedaneosve