﷽
📝برشی از وصیتانامه:
•هیچگاه در درونتان خود را برتر از هیچکس ندانید. شاید آن شخص یک ویژگی داشته باشد که در نزد خداوند متعال از ما محبوب تر باشد. مراقب باشید که لباسی که بر تن شماست و
جایگاه اجتماعی که دارید شما را نفریبد.
•سعی کنید با اخلاقتان در هرجایگاه و لباسی که هستید زینت بخش آن لباس و جایگاه باشید. همواره در هر مجموعه قرار میگیرید مراقب افراد ضعیف و پایین آن مجموعه که غیر از خداوند متعال یاری کننده دیگری ندارند باشید و به آنها توجه کنید و به خاطر خداوند متعال از حقوق های آنها دفاع کنید تا خداوند متعال افراد بالای آن مجموعه را در مقابل شما خاضع نماید.
•کمترحرف بزنید، کمتر بخورید، کمتر بخوابید و بیشتر عمل کنید و سرمایه عمررا به راحتی از دست ندهید. همواره در همه حال خداوند متعال را شاکر باشید و در هرحالى ذكر «الحمدالله» را داشته باشید. سعی کنید سربازی کم خرج و پرفایده برای اسلام عزیز باشید،
♥️ #محمود_رادمهر
#سرباز_امام_زمان
#اخلاص
✓تعجیلدرفرجصلوات؛
الّلهمّصلّعلیمحمّدوآلمحمّدوعجّلفرجَهم
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @shahidradmehr_ir
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika
+ در مأموریت های سوریه و یا داخل ایران ندیدم و نشنیدم که نظری بالای نظر مسئول خودش بدهد، به هیچ وجه. همان اخلاق جلسات را رعایت میکرد. اگر احساس میکرد که باید نظر دیگری باشد، فرمانده را دور از جمع با احترام کنار می کشید و صحبت می کرد. بزرگانی همچون آقای * یا جناب * آدم های کارکشته و دوره دیده ای بودند و می توانستند به راحتی به نظری که آقای رادمهر میگفت، «نه» بگویند؛ اما دقیق به حرف هایش گوش می دادند.
+ درباره نظر بقیه هم رزمانش هم چنین رفتاری میکردند؛ اما نظر محمود رادمهر تخصصی ترین و فنی ترین نظری بود که عمدتا مطرح می شد. محمود رادمهر یک آدم چند بعدی بود؛ یعنی هم یک طراح بود؛ هم فرمانده؛ هم رزمنده؛ هم متخصص. جمع شدن همه این خصلت ها در یک آدم نظامی بسیار سخت است. شاید آدم هایی که نظامی گری را تجربه نکرده اند، کمتر بتوانند این موضوع را درک کنند؛ اما محمود رادمهر واقعا این گونه بود.
+وقتی دیدبان می خواستی، بهترین دیدبان محمود رادمهر بود. می رفت و وقتی مشکل دیدبان حل می شد، میدیدی در طراحی عملیات جای یکی خالی است، چه کسی باید باشد؟ محمود رادمهر! محمود رادمهر نیست، رفته دیدبانی، چه کار کنیم؟ و بعد مشکل بعدی و بعدی .... حالا این نبود، بیشتر حس می شود.
+ خود من در فرماندهی یک صندلی خالی را برای فرماندهی حس می کنم. یک صندلی خالی برای دیدبانی؛ یک صندلی که کسی باید روی آن نشسته باشد وحالا نیست.یک عکس از آقامحمود دارم. وقتی به عکس نگاه میکنم، او را شبیه حسن باقری می بینم. با همان کیفیت، با همان خصلتها. حسن باقری هم عملیاتی بود، هم اطلاعاتی و هم ....
🖤 به روایت همرزم آقا محمود ...
#محمود_رادمهر
✓تعجیلدرفرجصلوات؛
الّلهمّصلّعلیمحمّدوآلمحمّدوعجّلفرجَهم
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @SHAHIDRADMEHR_IR
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika
+ در مأموریت های سوریه و یا داخل ایران ندیدم و نشنیدم که نظری بالای نظر مسئول خودش بدهد. اگر احساس میکرد که باید نظر دیگری باشد، فرمانده را دور از جمع با احترام کنار می کشید و صحبت می کرد. بزرگانی همچون آقای * یا جناب * آدم های کارکشته و دوره دیده ای بودند و می توانستند به راحتی به نظری که آقای رادمهر میگفت، «نه» بگویند؛ اما دقیق به حرف هایش گوش می دادند.
+ درباره نظر بقیه هم رزمانش هم چنین رفتاری میکردند؛ اما نظر محمود رادمهر تخصصی ترین و فنی ترین نظری بود که عمدتا مطرح می شد. محمود رادمهر یک آدم چند بعدی بود؛ یعنی هم یک طراح بود؛ هم فرمانده؛ هم رزمنده؛ هم متخصص. جمع شدن همه این خصلت ها در یک آدم نظامی بسیار سخت است. شاید آدم هایی که نظامی گری را تجربه نکرده اند، کمتر بتوانند این موضوع را درک کنند؛ اما محمود رادمهر واقعا این گونه بود.
+وقتی دیدبان می خواستی، بهترین دیدبان محمود رادمهر بود. می رفت و وقتی مشکل دیدبان حل می شد، میدیدی در طراحی عملیات جای یکی خالی است، چه کسی باید باشد؟ محمود رادمهر! محمود رادمهر نیست، رفته دیدبانی، چه کار کنیم؟ و بعد مشکل بعدی و بعدی .... حالا این نبود، بیشتر حس می شود.
+ خود من در فرماندهی یک صندلی خالی را برای فرماندهی حس می کنم. یک صندلی خالی برای دیدبانی؛ یک صندلی که کسی باید روی آن نشسته باشد وحالا نیست.یک عکس از آقامحمود دارم. وقتی به عکس نگاه میکنم، او را شبیه حسن باقری می بینم. با همان کیفیت، با همان خصلتها. حسن باقری هم عملیاتی بود، هم اطلاعاتی و هم ...
🖤 منبع : کتاب شهید عزیز
به روایت همرزم شهید
#محمود_رادمهر
『 @shahidradmehr_ir 』
﷽
•من باید وسط میدان باشم ...
•مجتبی*** که جانشین لشکر شد، پست معاونت عملیات لشکر خالی مانده بود. همه اعتقاد داشتند بهترین فرد برای این پست #محمود_رادمهر است. اما او پایش را در یک کفش کرده بود که من مسؤلیت نمی خواهم!
• مدتی به هر بهانه ای متوسل شده بودند تا راضی اش کنند و او همچنان فرار میکرد. یک روز با عصبانیت رفتم سراغش و گفتم: «آخر این چه کاریست که میکنی؟ چرا مسؤلیت معاونت عملیات را قبول نمیکنی؟! به نظر من توداری از زیر کار شانه خالی میکنی!» هرچند محمود با شانه خالی کردن از زیر کار میانه ای نداشت؛ ولی این را گفتم تا تحریکش کنم.
•حرف هایم را که شنید، خندید و گفت: «گرفتن مسؤلیت حس و حال خدمت خالصانه را از من می گیرد. دیگر اجازه نمی دهند به مأموریت های رزمی خارج از کشور بروم. من آدم پشت میزنشین نیستم. نمی توانم یک جا بنشینم و دستور بدهم. باید وسط میدان باشم».
📓 منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" به روایت همکار شهید
❤ شهید مدافع حرم محمود رادمهر
🇵🇸 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
『 @shahidradmehr_ir 』
﷽
📝برشی از وصیتانامه:
•هیچگاه در درونتان خود را برتر از هیچکس ندانید. شاید آن شخص یک ویژگی داشته باشد که در نزد خداوند متعال از ما محبوب تر باشد. مراقب باشید که لباسی که بر تن شماست و
جایگاه اجتماعی که دارید شما را نفریبد.
•سعی کنید با اخلاقتان در هرجایگاه و لباسی که هستید زینت بخش آن لباس و جایگاه باشید. همواره در هر مجموعه قرار میگیرید مراقب افراد ضعیف و پایین آن مجموعه که غیر از خداوند متعال یاری کننده دیگری ندارند باشید و به آنها توجه کنید و به خاطر خداوند متعال از حقوق های آنها دفاع کنید تا خداوند متعال افراد بالای آن مجموعه را در مقابل شما خاضع نماید.
•کمترحرف بزنید، کمتر بخورید، کمتر بخوابید و بیشتر عمل کنید و سرمایه عمررا به راحتی از دست ندهید. همواره در همه حال خداوند متعال را شاکر باشید و در هرحالى ذكر «الحمدالله» را داشته باشید. سعی کنید سربازی کم خرج و پرفایده برای اسلام عزیز باشید،
♥️ #محمود_رادمهر
#سرباز_امام_زمان
#اخلاص
🇵🇸 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
『 @shahidradmehr_ir 』
🕊امشب شب آخر بچههای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلای مازندران در خانطومان سوریه بود...
🖤شب آخر #حسن_رجایی_فر که راوی میگفت تو کار کردن شب و روز نداشتن و همیشه سر و صورتش خاکی بود به عبارتی #حسن خستگی را در خان طومان خسته کرد.
🖤شب آخر #محمود_رادمهر نابغه معاونت عملیات لشکر ۲۵ کربلا که به خانواده اش میگفت من بنا و کارگر هستم.
🖤شب آخر #سیدجواد_اسدی مداح دلسوخته آل الله . . . جایش در تعزیه ها خالی ست...
🖤شب آخر #محمد_بلباسی علمدار اردو های جهادی در مناطق محروم . . . یادگارش همان قرارگاه جهادی علمدار است که همچنان در مناطق محروم فعال است و دوستانش راهش را ادامه میدهند همان دوستانی که شاهد بیل زدن و عرق ریختنش در آن مناطق نبودند.
🖤بسیجی خادم الشهدا #علی_جمشیدی که مثل یک نور در شهرستان نور درخشید.
🖤شب آخر #علی_عابدینی هست که عاشورا خوندش ترک نمیشد حتی اگر خسته بود.
🖤شب آخر #سیدرضا_طاهر که جانانه با #حسین_مشتاقی تو خط پدافند موندن و حاضر نشدن عقب برگردن و خونی رفتند به لقا الله
🖤شب آخر زندگی مادی #حاج_رحیم_کابلی
مرد سال های دفاع مقدس
راوی راهیان نور در جبهه های خوزستان
انقدر حسرت خورد به حال همرزمانش تا خدا خواست او گمنام و بدون پیکر در کشور غریب به دیدارش رود...
🖤شب آخر #علیرضا_بریری که برای پسر کوچکش هدیه خرید اما عمرش کفاف نداد که هدیه را به پسرش برسونه ، باید می رفت تا اسلام ناب زنده بماند باید می رفت تا سیلی آبداری شود در گوش استکبار جهانی ، هدیه پسرش و ساک و کیفش را رفقای علیرضا برایش بردند.
🖤شب آخر زندگی #رضا_حاجی_زاده جوان مومن انقلابی شهرستان آمل
🖤شب آخر زندگی #حبیب_الله_قنبری دیدبان قدرتمند و پهلوان سال های دفاع مقدس که ادامه دهنده راه دوستانش بود
🖤شب آخر زندگی ملکوتی #سعید_کمالی
جوان با اخلاق و متواضع و شهدا مسلک . . . پر کار و پر تلاش که سرنوشت زندگی او با شهادت در راه حق در خان طومان رقم خورد و از دانشگاه امام حسین ع فارغ التحصیل گردید
بچههای خانطومان دعامون کنید💔
#اردیبهشت_مقاومت
هدایت شده از 🌹ڪٰانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
🖤شهید مدافعحرم محمود رادمهر
▪️در مأموریتها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا محمود؛ یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط محرم و صفر!
▪️یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید. گفت: مادرجان، ما عزادار امامحسین علیهالسلام هستیم! گفتم: الان که محرم وصفر نیست!
▪️گفت: مادرم، عزادار امامحسین علیهالسلام بودن محرم و صفر نمیخواهد! ما همیشه عزادار حسینیم...
🎙به روایت: مادر بزرگوار شهید
شهید#محمود_رادمهر🕊🌹
#سیره_شهدا
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
📲اینستا | ایتا | تلگرام :
@shahidsalehi72
🌹کانٰالشَھٖید
اَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
shahidsalehi72@
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━