دوستان سلام
در ملاقاتی که با
مادر شهید رحیمی داشتیم درباره سیدمیلاد حرفهای زیادی داشت که بگوید #اشک امانش نمیداد
🌿سیدمیلاد مادر عزیز این شهید را عمه جان خطاب می کرد و هر روز به ایشان سر میزد
حرفها دارند این مادر شهید از سید میلاد برای گفتن
درباره پسر بزرگوارش شهید محمد رحیمی سوال می پرسی از سید میلاد می گوید😭
عکس سید میلاد در کنار عکس پسرش روی دیوار است خانه ای پر از آرامش و سادگی و شرافت
خانه ای دور از دغدغه های دنیایی
عجیب است لحظه هایی که آنجا پای صحبت مادر شهید محمد رحیمی می نشینی اصلا زمان را متوجه نمی شوی👌 گوییا دنیای آن خانه با دنیای بیرون فرق دارد.
شهید سیدمیلاد #احترام و #ادب خیلی بالایی برای مادر شهید رحیمی قائل بودند همیشه در مقابل مادر شهید روی #دو_زانو و #جلوی_در می نشستند
مادر شهید رحیمی می گفت آنقدر که در #شهادت سید میلاد بی تابی کردم😭در شهادت پسرم این چنین نبودم.
#برگرفته از صحبتهای مادربزگوار شهید محمد رحیمی
🇮🇷کانال شهید مدافع حرم پهلوان
مهندس آقاسید میلاد مصطفوی🇮🇷
https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
⭕️ توجه به یک موضوع بسیار مهم یه موضوعی که باید در کشور ما خیلی سریع سازماندهی بشه موضوع "راه انداز
یکی از مادران عزیز یه حرف خوبی زد. واقعا هم حرف درستیه.
ایشون فرمودند که این فضای مجازی بی در و پیکر حتی داد خانواده های به ظاهر غیرمقید رو هم در آورده.
💢 خانواده هایی هم که اهل نماز و دین و حجاب نیستند از دست فضای مجازی ناله میکنند.
🔶 متاسفانه همینطوره ، وقتی یه دختر یا پسر نوجوان که در مدرسه هم تحت آموزش شدید #نظم و #ادب قرار نگرفته میاد و پاشو در شبکه های اجتماعی کاملا رها و بی صاحب میذاره واقعا چطور میشه انتظار داشت که سراغ خطا و گناه نره؟
😒
💢 اصلا گناهش رو هم که در نظر نگیریم همینکه یه دختر یا پسری کارش بشه این که صبح تا شب با صدتا دختر و پسر دیگه چت کنه! صبح تا شب مشغول ساخت کلیپ های مسخره بازی و ... باشه.
از این آدم چی میمونه؟
⭕️ این پس فردا میتونه مادر خوبی برای فرزندانش باشه؟ آیا اون پسر میتونه یه مرد مقتدر و سالم باشه؟🙄
💢 فضای مجازی بی در و پیکر دودش توی چشم غربگراهای شیاد هم خواهد رفت. فکر نکنند که اگه شبکه ملی اطلاعات رو راه اندازی نکردند فقط بچه های مردم خراب میشن! نه اتفاقا بچه های خودشون هم خراب خواهند شد...
#ادب ، رمزِ کرامت است!
و کرامت، رمزِ عزّت ...
ادب در برابر ولایت، انسان را تا اوجِ قلّهی کرامت، صعود میدهد!
🌟همانجا که آنقدر عزیز میشوی؛
که خداوند، فرزندانِ ناموسِ آسمان را به دستانِ تو میسپارد!
#مادر_ادب
#امالبنین سلاماللهعلیها
🇮🇷🌷🍃
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
💠 آداب #غذا_خوردن از منظر حضرت فاطمه سلام الله علیها:
✨ حضرت فاطمه سلام الله علیها در مورد آداب غذا خوردن می فرمایند: در سر سفره غذا، #دوازده کار نیک وجود دارد که سزاوار است هر مسلمانی آنها را بشناسد. چهار مورد واجب، چهار مورد مستحب و چهار مورد نشانه ادب و بزرگواری است.
👈🏼 اما چهار عمل #واجب عبارتند از:
🍽 معرفت پروردگار
🍽 راضی به نعمتهای خدا بودن
🍽 گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم در آغاز غذا
🍽 و شکر خدا
👈🏼 چهار عمل #مستحب عبارتند از:
🍽 وضو گرفتن قبل از غذا
🍽 نشستن به جانب چپ
🍽 در حال نشسته غذا خوردن
🍽 غذا خوردن با سه انگشت
👈🏼 و آن چهار عملی که نشانه #ادب و #بزرگواری است:
🍽 از غذای پیش روی برداشتن
🍽 لقمهها را کوچک برداشتن
🍽 غذا را به خوبی جویدن
🍽 کم تر در صورت دیگران نگاه کردن
📚 عوالم، ۷۸، ج ۱۱، ص ۶۲۹
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۱۰ (آخر)
روز دهم | حرّ بن یزید ریاحی
| ماجرای مردی که رسید |
※ امام حسین علیهالسلام در منزلگاه ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد.
به گفته منابع، حُرّ نه برای جنگ بلکه برای انتقال امام نزد ابنزیاد اعزام شده بود و از اینرو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صفآرایی کرد.
• حرّ گرچه اقدامی سختگیرانه کرد، اما رفتارش با امام ✘ محترمانه ✘ بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص حضرت فاطمه سلاماللهعلیها نیز اشاره کرد.
• در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود و حرّ را فرمانده بنیتمیم و بنی هَمْدان کرد.
با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام گردید.
• حرّ چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید، نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو میخواهی با این مرد (امام) بجنگی؟»
• گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسانترین آن افتادن سرها و بریدن دستها باشد.»
حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود میپذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیدالله) نپذیرفت.»
✘ پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشهای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد.
مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا میخواهی حمله کنی؟»
حر در حالی که میلرزید پاسخی نداد.
مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من میپرسیدند: شجاعترین مردم کوفه کیست تو را نام میبردم، پس این چه حالی است که در تو میبینم؟»
✘ حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم میبینم و به خدا سوگند اگر تکهتکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»✘
• حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمهگاه امام(ع) حرکت کرد.
• گفتهاند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمیکرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی.
ـــــــــــــــــــــــــ پ . ن :
※ بعضی پُل ها خراب کردنی نیستند!
که اگر خراب شوند، ستونِ عاقبت بخیری در درون انسان فرو میریزد!
یکی از این پُل ها، که اگر فرو بریزد، خانه خراب میکند آدم را : #ادب است!
حتی اگر وسط سپاه حق باشی، بیادب که باشی یعنی خطرناکی برای امام، ناامنی برای امام، و حتماّ در فتنهای همهی سعادت را میگذاری و میروی!
ولی اگر این پُل فرو نریزد، وسط سپاه دشمن هم که باشی، ادب و احترام در برابر ارزشها، تو را در اولین دور برگردان، به بازگشت میکشاند.
• آری #همه_نمیرسند ؛
امّـــــا چشمان حرّ کور نشده بود، و دوراهیِ انتخاب را دید!
حر به میانجیگری "ادب و حفظ حرمتش" به سپاه امام رسید!
نه به سپاه امام ... که به معیّت امام در دنیا و آخرت رسید. | الحمدالله
🇮🇷
https://eitaa.com/shahidmostafavi