eitaa logo
🌷 شهیدسیدمیلادمصطفوی🌷
1.7هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
87 فایل
شما با دعوت #شهید به این کانال اومدید #اولین_کانال_رسمی #خادم_الشهدا #مهندس_عمران #پهلوان #مربی_اخلاق #شهیدسیدمیلادمصطفوی نشر و کپی مطالب کانال فقط با ذکر #صلوات مجاز میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 🍃🌹 🍃🌸 از روی هیئت نمی‌رفت. به قول یکی از شهدا که در خواب به سردار شهید علی چیت‌سازیان گفته بود: راهکار رسیدن به خدا و شهادت می‌باشد، 🍃🌸 سید هم از این می‌خواست به شهدا برسد. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
🌹🍃 🍃🌹 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi 🌸🌹تو روضه‌ها امانش نمی‌داد، عاشق و بود. 🌸🌹گاهی اوقات حتی آهنگ زنگ موبایلش هم صدای حاج منصور و روضه حضرت رقیه بود. من در تمام عمرم کسی رو به اندازه سید اهل بیت ندیدم. 🌸🌹خودم چندین مرتبه دیده بودم که در عزاداری شد، چند بارش رو من براش روضه خوندم. 🌸🌹 رفتیم اروند کنار، اونجا آب رو که می‌دیدیدم، دل‌هامون هوای روضه می‌کرد. اون هم 😭. 🌸🌹 سید گفت: شیخ بریم یه گوشه برای من روضه حضرت زهرا(س) بخون، اینجا عملیات با رمز مقدس یا فاطمه زهرا(س) بوده. بریم به عشق شهدا توسل داشته باشیم. 🌸🌹رفتیم گوشه‌ای نشستیم. آب بود و غربت اروند. هنوز هم بوی شهدا رو براحتی می‌شد از اون فضای معنوی حس کرد. بسم ‌الله گفتم و روضه رو شروع کردم. روضه به اوج خودش که رسید سید از خود شد. حال خیلی منقلبی داشت. مثل عادت همیشگی که من دیده بودم،‌ تو روضه دستش رو می‌گذاشت روی . آنجا هم داد می‌زد و می‌گفت: آخ مادر جان... خیلی جان سوز ناله می‌زد. مثل به دور خودش می‌پیچید. 🌸🌹کم‌کم بی‌حال شد و افتاد. من روضه رو قطع کردم. سرش رو گذاشتم روی زانوهام مقداری از آب اروند روی صورتش تا کمی حالش بهتر شد 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
دوستان سلام در ملاقاتی که با مادر شهید رحیمی داشتیم درباره سیدمیلاد حرفهای زیادی داشت که بگوید امانش نمیداد 🌿سیدمیلاد مادر عزیز این شهید را عمه جان خطاب می کرد و هر روز به ایشان سر میزد حرفها دارند این مادر شهید از سید میلاد برای گفتن درباره پسر بزرگوارش شهید محمد رحیمی سوال می پرسی از سید میلاد می گوید😭 عکس سید میلاد در کنار عکس پسرش روی دیوار است خانه ای پر از آرامش و سادگی و شرافت خانه ای دور از دغدغه های دنیایی عجیب است لحظه هایی که آنجا پای صحبت مادر شهید محمد رحیمی می نشینی اصلا زمان را متوجه نمی شوی👌 گوییا دنیای آن خانه با دنیای بیرون فرق دارد. شهید سیدمیلاد و خیلی بالایی برای مادر شهید رحیمی قائل بودند همیشه در مقابل مادر شهید روی و می نشستند مادر شهید رحیمی می گفت آنقدر که در سید میلاد بی تابی کردم😭در شهادت پسرم این چنین نبودم. از صحبتهای مادربزگوار شهید محمد رحیمی 🇮🇷کانال شهید مدافع حرم پهلوان مهندس آقاسید میلاد مصطفوی🇮🇷 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
خاطره ای از 🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿تو روضه‌ها امانش نمی‌داد، عاشق و بود. گاهی اوقات حتی آهنگ زنگ موبایلش هم صدای حاج منصور و روضه حضرت رقیه بود. من در تمام عمرم کسی رو به اندازه سید اهل بیت ندیدم. 🍃خودم چندین مرتبه دیده بودم که در عزاداری شد، چند بارش رو من براش روضه خوندم. 🌹 رفتیم اروند کنار، اونجا آب رو که می‌دیدیدم، دل‌هامون هوای روضه می‌کرد. اون هم 😭. 🌸🌹 سید گفت: شیخ بریم یه گوشه برای من روضه حضرت زهرا(س) بخون، اینجا عملیات با رمز مقدس یا فاطمه زهرا(س) بوده. بریم به عشق شهدا توسل داشته باشیم. 🌸رفتیم گوشه‌ای نشستیم. آب بود و . هنوز هم بوی رو براحتی می‌شد از اون فضای معنوی حس کرد. بسم ‌الله گفتم و روضه رو شروع کردم. روضه به اوج خودش که رسید سید از خود شد. حال خیلی منقلبی داشت. مثل عادت همیشگی که من دیده بودم،‌ تو روضه دستش رو می‌گذاشت روی . آنجا هم داد می‌زد و می‌گفت: آخ ... خیلی جان سوز ناله می‌زد. مثل به دور خودش می‌پیچید. کم‌کم بیحال شد و افتاد. من رو قطع کردم. سرش رو گذاشتم روی زانوهام مقداری از اروند روی صورتش تا کمی حالش بهتر شد 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🇮🇷👇👇👇👇 https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
4_5850190286914849196.mp3
8.52M
شعر خوانی بازارها باز و تمام کارها دایر، آیا روا باشد حرم اینگونه بی زائر، پیداست ازبی اعتقادی ها زبانم لال، تنها حرم نا امن میباشد علی الظاهر😭😭😭 #🎤شعر خوانی سیدرضا نریمانی # حتما گوش کنید❤️ 🇮🇷 @shahidseyyedmilademostafavi
🗒‌‌‌‌ ‌نامه ‌‌شهید حاج‌ قاسم‌ سلیمانی 💖‌‌«‌‌‌» 🌴💫🌴💫🌴 🔸 سارُق، چارُقم پر است از امید به "تو و فضل و کرَم تو" ⚜همراه خود دو چشم بسته آورده ام، که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها یک ذخیره ارزشمند دارد...! و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است...گوهر بر اهل بیت است....گوهر اشک دفاع از مظلوم ، یتیم..... دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.... ✨😭💔🌺 💗خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه چیزی دارند و نه قدرت دفاع دارند اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم....!! •||و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است||• 🌷 وقتی آن‌ها را به سمتت بلند کردم، وقتی آن‌ها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای از دینت به دست گرفتم؛ این‌ها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. 🤲💐🌟 ❣خداوندا! پاهایم سست است.رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از «جهنّم» عبور می‌کند، ندارد... 💠من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد ، وای بر من و صراط تو که از مو نازک‌تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. 🌺من با این در حَرَمت پا گذارده ام... و دورِ خانه ات چرخیده ام... و در حرم اولیائت در حسین و عباست آن‌ها را برهنه دواندم...و این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی ، خمیده جمع کردم...!! 🔹و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم ، خزیدم ، گریستم ، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. 🥀 🌻امید دارم آن‌جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم ها ، آن‌ها را ببخشی. خـــ❤️ــــداوندا، « سر من ، عقل من، لب‌ من ، شامّه من ، گوش من ، قلب من ، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می‌برند... 🇮🇷 @shahid_a_seydmilade_mostafavi
‍ 🌷خاطره ای از دو جوان که به واسطه دوستی باسیدمیلاد از دوستی با نامحرم دست کشیدند 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 🌿سید میلاد اعتقاد داشت که شهدا بهترین راهنما و برای نسل جوان هستند می دونست که اگر دست جوانی رو تو بزاره اون جوون رو بیمه کرده 🌱چه شبها و روزهایی رو تو این عرصه زحمت کشید دست جوانها رو می گرفت می برد می انداخت تو و شهدا هم با آغوش باز این جوانهای پاک که بر اساس کوچیکی از این مسیر جدا شده بودند استقبال می کردند . ☘یادمه دو نفر از جوانانی که خودم خبر داشتم اهل رابطه با بودند سید خیلی با اونها گرم می گرفت تا اینکه یه روز با هم رفتند یکی از مناطق عملیاتی غروب بود که به برگشتند امانشون نمی داد😭 من هر چقدر سوال کردم که چه اتفاقی افتاده چیزی دستگیرم نشد 🍃بعدها بود که فهمیدم همین دو جوان شفا یافته مکتب شهدا شدند و به جای دوستی با نامحرم دست دوستیشون رو به سمت شهدا دراز کردند و نتیجه هم داد و الحمدالله مسیر قبلی رو رها کردند و اومدند سمت . راوی : دوست شهید 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 🇮🇷کانال شهید مدافع حرم پهلوان آقاسید میلاد مصطفوی🇮🇷 👇👇👇 @shahid_a_seydmilade_mostafavi
ما و بعضی ها 🔺فرق ما و اونایی که به خاطر دو اخیر دارند اینه که ما وقتی اون دوتا بسیجی مظلوم شهید شدن ما ناراحت شدیم و بعضی ها وقتی عده ای تو اغتشاشات چه خودی چه ناخودی کشته شدند ما ناراحت شدیم ولی شما تقسیم بندی کردید که اگه و طلبه و سپاهی و نظامی بودن گفتید حقشون بوده تا جایی که فیلم و نشونتون دادیم گفتیم ببین اینا، این بنده خدا رو دوره کردند هیچی هم دستش نیست ، یکی چاقو زد یکی سنگ زد چند نفر به یک نفر ،مظلومانه شهیدش کردن به فیلم ها و تصاویر نگاه کردید گفتید خب لابد حقش بوده و هیچ تاسف نخوردید 🔹آره فرق ما و شماها اینه الانم برا این دو اخیر از این بابت که بازیچه عده ای معلوم الحال شده بودند ناراحتیم که چرا این اتفاق افتاد ولی خب دیگه ،قائده و قانون همینه دیگه جان دو نفر و تو مشهد گرفت و باید قصاص میشد محاربه هم که حکمش مشخصه اما شماها برا هیچ کدوم ناراحت نیستید نه برا بسیجی و طلبه و.... نه برا ها شماها میبنید کجاها براتون داره همون جا داد و بی داد میکنید کجاها میشه برا هدف شما عکس و فیلم تولید بشه همون جاها تمساح بریزید و بگید بله داغداریم 🔺شماها هیچ مبنایی ندارید هیچ هدفی ندارید جز نابودی اسلام و انقلاب و کشور عزیز
🌹🍃 🍃🌹 برگی از خاطرات 🌸🌹تو روضه‌ها امانش نمی‌داد، عاشق و بود. 🌸🌹گاهی اوقات حتی آهنگ زنگ موبایلش هم صدای حاج منصور و روضه حضرت رقیه بود. من در تمام عمرم کسی رو به اندازه سید اهل بیت ندیدم. 🌸🌹خودم چندین مرتبه دیده بودم که در عزاداری شد، چند بارش رو من براش روضه خوندم. 🌸🌹 رفتیم اروند کنار، اونجا آب رو که می‌دیدیدم، دل‌هامون هوای روضه می‌کرد. اون هم 😭. 🌸🌹 سید گفت: شیخ بریم یه گوشه برای من روضه حضرت زهرا(س) بخون، اینجا عملیات با رمز مقدس یا فاطمه زهرا(س) بوده. بریم به عشق شهدا توسل داشته باشیم. 🌸🌹رفتیم گوشه‌ای نشستیم. آب بود و غربت اروند. هنوز هم بوی شهدا رو براحتی می‌شد از اون فضای معنوی حس کرد. بسم ‌الله گفتم و روضه رو شروع کردم. روضه به اوج خودش که رسید سید از خود شد. حال خیلی منقلبی داشت. مثل عادت همیشگی که من دیده بودم،‌ تو روضه دستش رو می‌گذاشت روی . آنجا هم داد می‌زد و می‌گفت: آخ مادر جان... خیلی جان سوز ناله می‌زد. مثل به دور خودش می‌پیچید. 🌸🌹کم‌کم بی‌حال شد و افتاد. من روضه رو قطع کردم. سرش رو گذاشتم روی زانوهام مقداری از آب اروند روی صورتش تا کمی حالش بهتر شد 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🇮🇷 https://eitaa.com/shahidmostafavi
خاطره ای از 🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿تو روضه‌ها به سیدمیلاد امان نمی‌داد، عاشق و بود. گاهی اوقات حتی آهنگ زنگ تلفن همراهش هم صدای حاج منصور و روضه حضرت رقیه س بود. من در تمام عمرم کسی رو به اندازه سیدمیلاد اهل بیت ندیدم. 🍃خودم چندین مرتبه دیدم که در عزاداریها شد، چند بار رو من براش روضه خوندم. 🌹 رفتیم اروندکنار، اونجا آب رو که می‌دیدیدم، دل‌هامون هوای روضه می‌کرد. اون هم 😭. 🌸🌹 سیدمیلاد گفت بریم یه گوشه برای من روضه حضرت زهرا(س) بخون، اینجا عملیات با رمز مقدس یا فاطمه زهرا(س) بوده. بریم به عشق شهدا توسل داشته باشیم. 🌸رفتیم گوشه‌ای نشستیم. آب بود و . هنوز هم بوی رو براحتی می‌شد از اون فضای معنوی حس کرد. بسم ‌الله گفتم و روضه رو شروع کردم. روضه به اوج خودش که رسید سید از خود بیخود شد، حال خیلی منقلبی داشت. مثل عادت همیشگی که من دیده بودم،‌ تو روضه دستش رو می‌گذاشت روی . آنجا هم داد می‌زد و می‌گفت: آخ ... خیلی جان سوز ناله می‌زد. مثل مارگزیده‌ها به دور خودش می‌پیچید. کم‌کم بیحال شد و افتاد. من رو قطع کردم. سرش رو گذاشتم روی زانوهام مقداری از اروند روی صورتش تا کمی حالش بهتر شد 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🌺 🌸🕊 🍃به کانال خوش اومدید🍃 🇮🇷 @shahidseyyedmiladmostafavi
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍😭 همگان،مخصوصا مریض‌دارها بادقت گوش کنند 🌸 حکایتی شنیدنی از عنایت و شفای آقای افشار توسط علیه السلام بخاطر توسل به‌ سلام‌الله‌علیها ❌انتشار حداکثری با شما ✅ به کانال خوش اومدید 🇮🇷🕊🏴 @shahidseyyedmiladmostafavi 🇮🇷🕊🏴 @shahidseyyedmiladmostafavi