🍃🌹🌴🌺🌿🌷🍃
🌹🌴🌺🌿
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃
#مهمان_شام
#سید_میلاد_مصطفوی
🍃 چند روز قبل از عملیات ، مجتبی کرمی رفت گوشه ای نشست و با خودش فکر میکرد و چیزی #مینوشت و #گریه میکرد ،
حال عجیبی داشت ، با سختی رفتم پیش مجتبی و گفتم: مجتبی جان چت شده؟ دلت برا دختر کوچولوت ، ریحانه جان تنگ شده؟ بلند شو بریم یه زنگی بزن خونه ....
گفت: این حرفها نیست میخوام تنها باشم .
من وسط #شهیدان #کرمی و #مصطفوی نشسته بودم ، سالهای سال به این لحظه غبطه خواهم خورد .بین دو نفر بهشتی نشستم اما متوجه نبودم .این دو نفر آنقدر #گریه کردند که نزدیک بود روح از تنشون جدا بشه .
🌿قبل از عملیات با هم #عقد_اخوت بستیم ، عهد کردیم که اگه به سلامتی از #عملیات برگشتیم برادریمون ثابت بمونه ، و اگه شهید شدیم #شفاعت رفقا یادمون نره
به همدیگه قول شفاعت دادیم .
به سید گفتم : سید ، جان بابات دستم رو بگیر ، اگه #شهید شدی حداقل خوابمون بیا .
گفت: حالا ببینم خدا چی میخواد؟؟
🍂خوب یادمه من تو اون روزا حال خوشی نداشتم ، میگفتم خدایا من هنوز ازت شهادت نمیخوام چون آمادگیشو ندارم ، ولی سید کاملا آماده بود .
روحانی با صفایی اونجا بود .خیلی صحبتهای دلنشینی داشت در مورد جایگاه مجاهدین در راه خدا و #شهدا و ...
حین صحبتهای حاج آقا چشمم افتاد به سید میلاد
دیدم سرش رو انداخته پایین و آروم آروم با دستش میزد رو سرش و زیر لب با زبان ترکی #زمزمه میکرد "اِی الله مَنِ
دَ ا یِسّ"ای خدا من رو هم قبول کن
"اِی الله مَنِ دَ باغیش لا"خدایا منو ببخش
"عمه جان مَنِ دَ قَبول اِلَ"عمه جان من رو هم بپذیر
دیگه تو اون روزا سید به #انقطاع رسیده بود .کم کم در کنار تمام شوخ طبعیها و شور و #هیجانی که داشت ، راز و نیازش نمود بیشتری پیدا کرده بود .
همیشه قبل از اذان صبح #بیدار بود و مشغول عبادت ، یه شب هوا خیلی #سرد بود سید یه پتو دور خودش پیچیده بود و #نماز_شب میخوند .
روزای آخری بود که در حال #تمرین و آمادگی بودیم ، سید دسته ی اصلیش آرپی جی زن بود .
یکی از تیر بارچی هامون #مصدوم شد ، و مجبور شدیم به سید تیربار بدیم .
به سید گفتم : سید جان به تیپ و هیکلت میخوره تیربار چی #گروهان باشی .
سید اولش یه مقدار بهونه آورد وقتی دید تکلیفشه ، با #جان و #دل قبول کرد .
سلاح رو که تحویل گرفت ، دیگه تیر بار ازش جدا نشد .نوار تیربار رو هم دور کمرش می انداخت و یک #هیبت خاصی پیدا میکرد .
سید تو #تقسیم_بندی افتاد دسته ی احتیاط
تا متوجه شد ، که جزو نیروهای هجوم نیست تا صبح مرتب میومد میگفت : ممد آقا منو #جانذارید ها من فقط اومدم بجنگم ، احتیاط کار من نیست .
شب قبل از عملیات مصادف بود با #سوم_محرم ، بچه ها عزاداری عجیبی برگزار کردند ، #سیدمیلاد یه شال مشکی بست به سرش و با شور و حرارت خاص سینه میزد .
فردا قرار بود بریم #عملیات ، معلوم نبود کدوم یکی از بچه ها از بین ما جدا خواهند شد ؟ البته به ظاهر معلوم نبود اما اونهایی که #سیمشون_وصل بود و حساب و کتابشون رو با خدا و خلق خدا صاف کرده بودند ، میدونستند که #رفتنی هستند
#راوی: #همرزم_شهید
#شهیدسیدمیلادمصطفوی
#شهید_بی_سر
🌸🕊
🍃به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید🍃
🇮🇷
@shahidseyyedmiladmostafavi
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃
#مهمان_شام
#سید_میلاد_مصطفوی
چند وقت بعد از #شهادت سیدمیلاد ، ما رو به سوریه جهت زیارت خانم حضرت زینب سلام الله بردند.
اون زمان دقیقا مصادف شد با ایام محرم و اولین سالگرد #شهادت سید میلاد .
دلتنگی عجیبی در حرم خانم حضرت زینب (س) بود .
بعد از زیارت به ما گفتند راس ساعت سه همان روز پرچم حرم رو به مناسبت محرم عوض میکنند .
خواستند ما هم حضور داشته باشیم .
نماز ظهر رو #خوندیم و اومدیم در جایی که مستقر بودیم نهار خوردیم بعد خواستم کمی #استراحت کنم که خوابم برد .
در #خواب سید میلاد را دیدم که اومد و گفت: بابا جون مگه نمیخوای بری برا #تعویض_پرچم حرم مطهر؟؟؟
از خواب #پریدم و دیدم چند دقیقه به ساعت سه مانده .
سریع حاضر شدم و با سرویسی که برای #حرم گذاشته بودند رفتیم حرم مطهر .
راس ساعت رسیدیم ، پرچم رو پایین آوردند و بوسیدیم ، حتی یکثانیه سید میلاد از جلوی #چشام کنار نمیرفت .
حضورش رو حس میکردم ، سید نگذاشت که من از این مراسم جا بمونم .
سید عاشق #ولایت و حضرت آقا بود .
دیماه ۹۴ بود که از بیت حضرت آقا با ما تماس گرفتند و خبر #ملاقات #حضرت _آقا با #خانواده_شهدا رو دادند .
باورم نمیشد یکی از بهترین و مهمترین اتفاقات برای خانواده ما بود .
همراه خواهر و برادر شهید راهی تهران شدیم ؛ صبح وارد #بیت آقا شدیم منتظر شدیم تا آقا #تشریف آوردند و نماز رو به امامت حضرت آقا خواندیم ، بعد آقا شروع کردند با #خانواده_شهدا صحبت کردند .
هفت تا از خانواده های شهدا حضور داشتند .
آقا در مورد #فرزندان شهیدمون میپرسیدند و ما جواب میدادیم
با من #خوش_و_بشی کردند و پرسیدند پسر شما #مهندس بود ؟ گفتم : بله
آقا پرسیدند: ۲۹ سالشون بود ، گفتم: بله
آقا پرسیدند : #ازدواج هم #نکرده بود گفتم : خیر مجرد بود .
آقا فرمودند : شنیدم که فرزندتون #بی_مادر بودند ؟ گفتم : بله آقا یک سال قبل همسرم از دنیا رفتند .
آقا فرمودند الان چند فرزند دارید ؟ گفتم : آقا جان الان یک دختر و یک پسر دارم .
آقا فرمودند: آقا سید الان ناراحت نیستید فرزندتون شهید شده؟ با افتخار و غرور گفتم: آقا جان ، خیر سیدمیلاد #فدای عمه جانش حضرت زینب (س)شده مهمان عمه اش شده #اصلا_ناراحت نیستم .
میلادم عاشق شهادت بود و به عشقش رسید .
بعد ازاینکه آقا با تک تک خانواده شهدا صحبت کردند صحبتهایی در خصوص ثمره ی کار بزرگ شهدای مدافع حرم عنوان کردند و فرمودند : این #شهدا حقیقتا #حق_بزرگی بر گردن همه ملت ایران دارند ؛ اگر اینها نمیرفتند و دفاع نمیکردند امروز دشمنان اهل بیت (ع)حرم حضرت زینب (س)رو با خاک یکسان کرده بودند .سامرا را با خاک یکسان کرده بودند و اگر دستشان به کربلا و نجف و کاظمین میرسید آنجا را هم با خاک یکسان میکردند .
اما فقط دفاع از حرم نیست که به آنها جلوه دیگری داده امتیاز دیگرشان کوتاه کردن دست #متجاوزان از خاک ایران اسلامیست .
اینها با دشمنی مبارزه کردند که اگر مبارزه نمیکردند این دشمن می آمد داخل کشور و اگر جلوی دشمن گرفته نمیشد ما باید در #همدان_و_کرمانشاه و دیگر استانها با اینها میجنگیدیم .
امتیاز دیگر این شهیدان ؛ #شهادت در #غربت است .
این هم یک امتیاز بزرگی است که نزد خداوند متعال فراموش نمیشود .
🌸🕊
🍃به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید🍃
🇮🇷
@shahidseyyedmiladmostafavi
_پـروردگـارا ۅاژه #شهید چیست..؟!
که روی هر جـوانی میگذاری این چنین زیبا می شود...!🫀
#شهدا
#مدافع_حرم
#شهیدسیدمیلادمصطفوی
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊
@shahidseyyedmiladmostafavi
🇮🇷🕊
@shahidseyyedmiladmostafavi
دوستان عزیز
برای آشنایی با سیره ی #شهدا مطالب کانال را به اشتراک بگذارید.
ثواب نشرمطالب #وقف_اموات_ اعضای کانال
🌹امام علی (علیه السلام) :
✨خداوند #شهدا را در قیامت با چنان #جلال و #نورانیتی وارد محشر میکند،که اگر انبیاء سواره از مقابل آنان عبور کنند به احترام آنها پیاده شوند.
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi
🍂🌺🍂
🌺
✨خاطره ای از شهیدمدافع حرم
سیدمیلاد مصطفوی✨
سید میلاد اعتقاد داشت که شهدا بهترين راهنما و الگو برای نسل جوان هستند. ميدانست که اگر دست جوانی را در دست شهدا بگذارد، آن جوان را بيمه کرده. برای همين بود که خودش و جوانی اش را وقف راهيان نور کرده بود. چه شب ها و روزهايی را در اين عرصه زحمت کشيد. دست جوانها را در دست شهدا میگذاشت و شهدا هم با آغوش باز، اين جوانهای پاک که براساس غفلت کوچکی از اين مسير جدا شده بودند را استقبال می کردند.. دو نفر از جوانانی که اهل رابطه با نامحرم بودند با ما راهی سرزمین نور شدند. سيد خيلی با انها گرم گرفت تا اينکه يک روز با هم رفتند يکی از مناطق عملياتی، غروب بود که به اردوگاه برگشتند. اشک امانشون نميداد من هر چقدر سؤال کردم که چه اتفاقق افتاده چيزی دستگيرم نشد. بعدها فهميدم اينها شفا يافته مکتب #شهدا شدند و به جای نامحرم، دست دوستی به سمت شهدا دراز کردند و الحمدالله نتيجه هم داد... با هم رفتيم برای ساختمان درب آسانسور بخريم بعد از خريد به من گفت مرتضی بیا ميخوام ببرمت يه جای خوب! من هم دلم رو صابون زدم گفتم حتمًا رستورانی، کافی شاپ يا ...!! يکي يکي از خيابون های شهر گذشتيم. کم کم نا اميد شدم. از شهر خارج شديم. تا به خودم اومدم ديدم در گلزار شهدای همدان هستيم! برای من از مظلوميت شهدا و علاقه زيادی که به شهدای #گمنام داشت ميگفت، حسرت از صحبت هاش ميباريد. دورانی که خادم الشهدا بوديم با مينی بوسی که تحويل سيد بود، برای بازديد مناطق رفتيم. نيمه شب بود، در راه برگشت ماشين خراب شد. از طرفی ما بايد زودتر ميرسيديم چون زائر داشتيم و براي فردا بايد صبحانه تدارک می ديديم. همه بچه ها پکر و ناراحت از ماشين پياده شدند. در ماشين هم هيچ آچار و انبردستی نبود. از طرفی هم اگر بود از تعميرات ماشين سر در نميآورديم.ُ سيد آرامشی که داشت آدم رو کفری ميکرد. میگفت: بچه ها چرا نگران هستيد؟ الان خود شهيد درويشی درستش ميکنه، ما صاحب داريم هيچ وقت کم نمي ياريم. بی حوصله حرفهای سيد رو گوش کرديم. باورش سخته اما خدا ميدونه چند دقيقه از حرفهای سيد نگذشته بود که در تاريكی شب آقايی اومد وگفت: چرا اينجا وايساديد؟! گفتيم ماشين مون خرابه، آستين هاش رو بالا زد، گفت نگران نباشيد، من خودم راننده ماشين سنگين هستم. #توکل به خدا دستی بهش بزنم انشاءالله درست ميشه. بسم الله گفت و رفت سراغ ماشين. به يک چشم بهم زدن، با اولين استارت ماشين روشن شد!! با خوشحالی سوار ماشين شديم و به سمت اردوگاه حرکت کرديم.ّ توکل سيد ميلاد رو به شهدا فهميديم...
#برگرفته_از_کتاب_مهمان_شام
#گروه_نشر_شهید_ابراهیم_هادی
#شهیدسیدمیلادمصطفوی
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi
🌹امام علی (علیه السلام) :
✨خداوند #شهدا را در قیامت با چنان #جلال و #نورانیتی وارد محشر میکند،که اگر انبیاء سواره از مقابل آنان عبور کنند به احترام آنها پیاده شوند.
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi
🖼 #اطلاع_نگاشت | اینگونه «پیام شهیدان» را زنده نگه دارید...
🔰بازخوانی توصیههای مهم رهبر معظم انقلاب برای زنده نگه داشتن یاد #شهدا و فرهنگ دفاع مقدس
#هفته_دفاع_مقدس
#روایت_پیروزی
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برادران این حبیب مریضه....
ما اینجوری پیروز شدیم👌
همینجوری ام نهایتا باید پیروز بشیم🤲
#شهدا
#هفته_دفاع_مقدس
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi
22.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻خاطرهای از مقاومت🔻
🔹آری داستان اهل ایمان اینچنین است،رزمنده ای که ده سال از شهادتش میگذرد در کنار برادران مجاهدش میجنگد و به مادرش سلام میرساند،وهرکس را یارای باور آن نیست ،ایمان خود را وارسی نماید
#بهار_تا_بیروت
#حزبالله #مقاومت #خاطره #شهدا #ایمان
🆔https://eitaa.com/Bahar_Ta_Beirut
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
نگاهی مختصر به زندگینامه #شهیدسیدمیلادمصطفوی
عشق به آقا #اباعبدالله الحسین علیه السلام , عشق به خانم حضرت زینب کبری سلام الله در وجودش بود. تارپود وجودش مملو از عشق و خدمت به خلق الله بود از هیچ کاری برای جوانان مضایقه نمی کرد همه جوانان در قلبش جای داشتند چقدر جوانان به واسطه او و در اثر مصاحبت و همنشینی با او مسجدی و نماز خوان شدند و با حضرت حق آشتی نمودند.
هر چه ویژگی خوب که باید در یک انسان باشد در وجودش بود , از مناعت طبع و تواضع تا شوخ طبعی و مهربانی همه و همه از وجناتش پیدا بود. باید مانند #زهیر باشی که مال و منال دنیا را بگذاری و دارایی های دنیوی را فدای لذتی بالاتر که همانا #شهادت و همنشینی با سید الشهداست بکنی .
مهندس عمران بود و از دارایی های دنیا چیزی کم نداشت که همه را فدای یک آجر حرم آل الله کرد. بِابی اَنتَ وَاُمی وَنَفسی وَمالی وَعُسرتی
✨نمازش همیشه اول وقت بود حتی وسط میدان یکی از مسابقات
✨احترام عجیبی به پدر و مادر و خانواده اش می گذاشت.
✨به خانواده های شهدا سر می زد نزدیک چهارده سال خادم الشهدا در مناطق جنوب بود.
✨دو سال آخر قبل از شهادتش نماز شبش ترک نشد.
در زمینه ورزش هم بسیار فعال بود. در ورزش جودو کمربند مشکی داشت و مقام دوم و سوم کشوری را به دست آورده بود. به #تیم_ملی دعوت شد و همزمان در ورزش زورخانه ای هم مهارت داشت و برای ورزش به زورخانه می رفت. شهیدسید میلاد مصطفوی را می گویم! اهل شهر بهار استان همدان. #بسیجی مخلص #خادم الشهدا که بالاخره بعد از چهارده سال مزد خدمت صادقانه خود را از سید الشهدا گرفت. دوستی عمیقی که با #شهدا برقرار کرده بود باعث شد که همانند آنان باشد همانطور که حضرت علی علیه السلام فرموده اند کسی که خود را شبیه هر امت و طایفه ای کند عاقبت مانند آنان گردد.
این شهید گرانقدر هم این قدر خود را شبیه شهدا کرد که خودش نیز آسمانی شد چرا و چگونه , شاید برایتان سوال باشد. چون از بسیجیان گردان ۱۶۵ امام حسین علیه السلام شهرستان بهار بود برای رفتن به سوریه #داوطلب شد و وقتی به او خبر دادند که می توانی به سوریه بروی بسیار خوشحال و شادمان گردید.
بدین گونه این سید عزیز و اولاد پیغمبر راهی سوریه شد. هنگامی که دشمن در حال پیشروی بود از ناحیه گلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به خیل عظیم #شهادت نائل گردید.
دوستانش که موفق نشده بودند پیکر شهید را به عقب برگردانند ناگزیز ایشان را در جای امنی قرار دادند , و به عقب برگشتند. که قضیه به اینجا ختم نشد و پیکر مطهر دست دشمنان لعنت شده آل اللّه افتاد و بدنش اربا اربا شد #سر_دستهای_مطهر_و_پاهای مطهر را از بدن جدا کردند و با خود به غارت بردند #تاریخ_دوباره_تکرار_گردید لا یَوم کَیومُک یاابا عبداللّه 😭
دستت اما حکایتی دارد
رَضیَ اللّهُ عمی العباس
اینجاست که می گویند عاشق رنگ بوی معشوق را می گیرد . مانند ارباب بی کفن شهید شدن سعادت می خواهد که سید میلاد لیاقتش را داشت ایام شهادتش روز ۲۵ مهر ماه سال ۹۴ برابر با سوم محرم در عملیات محرم در #محور_حلب_شقیدله مانند ارباب بی کفن بی سر به دیدار سید و سالار شهیدان رفت و پیکر مطهرش چندین روز زیر آفتاب ماند..... خواسته قلبی سید میلاد گمنام شهید شدن بود ولی از آنجا که پدر شهید خیلی بی قراری می کرد , سیدمیلاد به خواب یکی از همرزمانش رفته و گفته بود دوست داشتم گمنام بمانم به خاطر بیقراری پدر و خواهرم بیایید مرا ببرید و آدرس محل پیکرش را به دوست و همرزمش در خواب گفته بود. بالاخره بعد از۲۱ روز پیکر مطهرش در میان عزاداران وارد کشور شد و در هفدهم آبان ماه سال ۹۴ در گلزار شهدای شهر بهار در جوار مزار مطهر و نورانی آیت الله شیخ محمد بهاری پیکر مطهر به خاک سپرده شد.
#شهید_گره_گشا
#شهیدی_که_حاجت_میدهد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi
#حاجحسیـنیڪتا
🌴بچهها!
سعی کنید یه #دوست خوب و همراه پیدا کنید ؛ دوست خوب کسیه که نتونی جلوش گناه کنی🔞⇜پاتو به #بهشت باز کنه
⇜پاتو به بهشت زهرا ، کنار #شهدا🌷 باز کنه
🌴پاتو به یه جاهایی وا کنه که تا حالا نمیرفتی!
👈مثلاً بکشوندت به محله ی #فقیر نشینها تا کمک کنی به مردم🛍 #غم مردم خوردن💔 رو بهت نشون بده
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi