eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
129 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
🌷 ...! 🌷حدود دو ماه قبل از حرکت او (شهيد محمد ايزدى نيك) به جبهه، شب جمعه‌ای در خواب دیده بود که یک صف طولانی تشکیل شده و می‌گویند: هر كس که می‌‌خواهد مولایش حسین (ع) را ملاقات کند، به صف بایستد. ایشان به مادرش گفته بود که من از همه جلوتر بودم که خدمت آقا رسیدم، امام حسین (ع) خیلی جوان و زیبا، لباس رزم پوشیده بودند و من رفتم جلو و ایشان را بوسیدم و گفتم: آقا مرا شفاعت کنید، امام حسین هم تبسمی کردند و مرا در بغل گرفتند و در این وقت از شدت ذوق دیدار آقا از خواب پریدم. بعد از این جریان به زیارت حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شد و به تهران بازگشته و از آن‌جا عازم جبهه شد. 🌷در روز بیستم اسفند ۶۲، بعد از جلب رضایت از پدر و مادرش و حلالیت طلبیدن از همه، با خداحافظی گرم و معنی‌داری از طریق پایگاه مقداد به کربلای ایران، جبهه‌های جنوب روانه شد و در آن‌جا نیز آن‌طوری‌که همرزمانش نقل می‌کنند مدتی در انتظامات پادگان خدمت کرد و با تلاش و پشتکارش سرانجام به گروهان والعادیات از گردان قمر بنی هاشم راه پیدا کرده و رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. در عملیاتی ایذایی، کمک تیربارچی بود که با مجروح شدن تیربارچی، در ساعات اولیه عملیات، مسئولیت تیربار را بر عهده می‌گیرد و از میدان مین، پل صراط این دنیا، گذشته و.... 🌷و خود را به نزدیکی کانال ‌های دشمن رسانده تا دوشکای آنان را خاموش کند، تا این‌که با اصابت گلوله‌های دشمن بعثی به فیض ‌شهادت نائل می‌آید و پیکر او روی زمین می‌افتد. به علت اینکه گروه امداد دسته، قبلاً مجروح یا شهید شده بودند، امکان انتقال وی به پشت خط ممکن نمی‌شود و پیکر مطهرش در منطقه می‌ماند. فردای آن شب باران شدیدی می‌بارد و همه‌جا را زیر آب می‌برد و بدن محمد آقا به واسطه‌ سنگینی مهمات تیربار، در زیر آب می‌ماند و مفقود الاثر می‌شود. 🌹 خاطره ای به یاد شهيد معزز محمد ايزدى نيك ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت:" این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره". فرمانده گفت:" خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری". یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار شهید بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم شهید بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:" دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه". بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت:"ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است.می گم سه روز برات مرخصی بنویسند". سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی را از دستش گرفت و گفت:"برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟برای من؟نمی خواد. من لیاقتش را ندارم". بعد هم با گریه بیرون رفت.بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ شهید بروجردی شده؛یازده ماه بعد هم به شهادت رسید.آخرش هم به مرخصی نرفت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 لحظاتی از خوش و بش سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با نیروهای حفاظت حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از جهاد تبیینJahaadtabyyn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 این فیلم تقدیم می‌شود به همه کسانی که غمی دنیایی در قلبشان نشسته و حال دلشان چندان خوب نیست. 🔸هر کس که ذره‌ای به شهدا ارادت دارد این فیلم را ببیند و شادی روح همه شهیدان اسلام صلواتی بفرستد.
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید: 🔺سردار حاج حسبن کاجی می گوید: بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🌷در وصیت‌نامه نوشته بود : من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم... پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند. و... 🌷بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است. 📚برگرفته از کتاب: خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
•.. 💚🌱..• حاج حسین الله‌کرم: در عملیات والفجر مقدماتی‌مسئولیت داشتم و قرار بود سه تا یگان از یک جناح به دشمن حمله کنند و به علت تنگی مکان منطقه خیلی شلوغ شده بود. وقت رفتن رزمنده‌ها دیدم آقا ابراهیم هادی هم همراهشون هست،با دیدن ایشان‌خوشحال شدم؛گفتم:آقا ابراهیم بیا امشب با ما همراه‌شو و به ما کمک کن. گفت: حاج حسین من با تو بیام  نمی‌گذاری من توی عملیات جلو برم. هرچه اصرارکردم،نپذیرفت.در آخرین دیدار ساعتش رو که شاید آخرین تعلق دنیایی‌اش بود، از دستش باز کرد و به من داد و گفت: «حاج حسین، خیلی دوست دارم شهید بشم و یااگر شهادت قسمتم نشد لااقل اسیر بشم ودر اسارت ذره‌ ای از آن چه حضـرت زیـنـب سلام الله علیها کشید من هم احساس کنم.» ابراهیم این رو گفت رفت و دیگه برنگشت. ابراهیم هادی آسمانی بود و در روی زمین جایی نداشت.او بی‌نام رفت و گمنام شهید شد،اما امروز نام شهید ابراهیم هادی شهره در همه جاست. 📚 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~🖤~ فرازی از وصیت نامه شهید🌱 ازتهمت زدن بدون علم وآگاهی شدیداً پرهیز کنید🥀 .
「﷽」 اگر دلت راه داده‌ای به شهدا، پسش‌ مگیر بگذار در این تلاطم روزگار همان دل بماند♥️! /🦋 .
..🌱.. مناجات شهید✍ آه ای خدا به هر که غیر تو دل بستم عاقبت/ دیدم که حاصلی نــدارد و باز تویی که می‌مانی/ خدایا خود می‌دانی درحالی به این امر اعتراف می‌کنم که نه کسی مرا رنجانده و آزار داده و یا خلف عهد کرده و یا خیانت/ نه درحالی می‌نویسم که همه به لطف تو بهترین رفتارها و رفاقت‌ها را با من دارند♥️ آری خدا اما باید بگویم و گردن من است که بگویم/ تو فقط می‌مانی و این تو هستی که مهربان‌تر از پدر و مادرم هستی و هر که ساعتی و یا روزهایی و یا سالی با او رفاقت کردم و احساس کردم می‌توان روی آن حساب کرد، سریع او را از دست دادم🥀 🕊 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°•♡•°• عـــــشق فــــقط یـــک کـــلام☝️ ســـــــــید عـــــلی والســـــلام ♥️ 🇮🇷 .
•✨• " نـــــــارنــــــجک☄ " قبل از عمـــليات مطلع الفجر بود. جــــهت پـاره‌ای از مسائل و هماهـــنگی بهتر، بـــين فرمانـــدهان سپاه و ارتـــــش جلســــه‌ای در محل گــــروه اندرزگو برگزار شده بود. بـجز من و ابراهيم سه نفر از فرماندهان ارتش وسه نفر از فرماندهان سپاه حضور داشتند. تعدادی از بـــــــچه‌ها هــــم در داخل حـــياط مشغول آمـــــوزش نظــــامی بودند. اواســــط جلسه بود و همه مشغول صحـــبت بودند. كه يكدفعه از پنجره اتاق يك نارنــــــجك به داخل پرت شد و دقيقاً وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پريد.🤯 همينطور كه كنار اتاق نشسته بودم سرم رو در بين دسـتانم قرار دادم و به سمت ديوار چمـباتمه زدم. برای لحظاتی نفس در سينه‌ام حبس شده بود. بقيه هـــم مانــند من، هر يـــك به گوشه‌ای خزيده بـــــودند.😥 لحـــــظات بــه سخـــــتی می گذشت اما صدای انفجار نيامد.خيــــلی آرام چشـــــمانم را بـــاز كـــــردم و از لابـــه‌لای دستانم نگاه كردم 👀 از صـــــحنه‌ای كـــــه می ديدم خيلی تعجب كردم. آرام دستانم را از روی سرم برداشتم و سرم را بالا آوردم با چشماني كه از تعجــــب بزرگ شـــده بود گفتم: آقا ابرام!! بقيه هم يك يك از گوشه وكنار اتاق ســـــــرهايشان را بلند كـــردند و با رنگ پريده وسط اتاق را نگاه مي‌كردند.😲 صحنه بســـــيار عجيبی بود. در حالـــــــی كه همه ما به گوشه وكنار اتاق خزيده بوديــــم ابراهيم روی نارنجك خوابـــــيده بود.💣 در همين حين مسئول آمـــوزش وارد اتاق شد و با كـــــلی معذرت خواهی گفــــت: "خيــــلی شرمنده‌ام ، اين نارنجك آموزشی بود. 😅 اشتباهی افتاد داخل اتاق." ابراهيم از روی نارنجك بلنـــد شد در حالی كه تا آن مــــوقع كه ســال اول جنـــگ بود چنين اتفاقی برای هيچ یک از بچه‌ها نيفتاده بود. بعــد از آن، ماجرای نارنجک زبان به زبان بيـــــن بچه‌ها می چرخيد.🙃🌱 🕊 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~«🕊🍂» ~ وصيت نامه شهيدرجائي: به كسی تكلیف نمی‌كنم،ولی گمان می‌كنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت كتاب در‌آورند برای دانش‌آموزان مفید باشد.🌸 🍂 ۰
شهید رسول خلیلی🌿 فرازی از وصیت نامه شهید♡ دیریازود فرقی نمی کند اما چه بهتر که زیبا برویم✨ ۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°♡°•° ما سینه زدیم بیصدا باریدند هرچه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند 🤍 .
هدایت شده از هر روز با شهدا
یکی از رزمندگان فاطمیون خواب شهید ابوحامد را دیده بود از شهید پرسیدند: در چه حالی هستید؟ شهید ابوحامد فرمودند: "داریم با رفقا آماده میشیم اربعین پیاده از نجف بریم کربلا..." جالب اینجاست که شبیه همچین خوابی هم در مورد شهید فاتح دیده بودند که شهید در خواب به اون رزمنده فرمودند: "اگه میخوای ما رو ببینی اربعین کربلا باش!" 🌹 با شهدا همراه شو... 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
🔺زائر اهل‌بیت(علیه السلام) باید محترم و مکرم باشد ✍ حاج‌ قاسم معتقد بود زائر علیه السلام و اهل بیت(علیه السلام) باید محترم و مکرم باشد. گزارش‌های لب‌مرز را کنترل می‌کرد که با زائران چگونه برخورد می‌شود. اگر می‌دید توهین، تحقیر یا اذیت و آزاری برای زائر هست، ناراحت می‌شد و جدی دنبال می‌کرد تا آن را برطرف کند و راه را برای زوار قبور ائمۀ اطهار هموار سازد. 📚 بخشی از کتاب معمار حرم روایت‌هایی از نقش شهید سلیمانی در شکل‌گیری ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات 🌺 شهـدا را یاد کنید با ذکر صلوات 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
. 🖤 روی پیراهنش نوشته بود : تا کربلا راهی نیست رزمندگان ما پیش از آنکه سرباز جنگ باشند، عارف بودند آنها یقین داشتند به آنچه می گفتند و درست همانی بود که از سوی آنها گفته شد تا کربلا راهی نبود و تو ای برادر و خواهری که این متن را میخوانی! اگر در مسیر کربلا هستی یاد آنها که با آرزوی "یا شهادت یا زیارت" آسمانی شدند را فراموش نکن... 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
🌷به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود: هر که دارد بر ولایت بدگمان حق ندارد پا گذارد در این مکان 🌷می‌گفت: کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه این‌ها به هم وصل هستند. 🌷"شهید احمد اعطایی" 🌺 شهـدا را یاد کنید با ذکر صلوات 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
📝 دشمن مقام معظم رهبری بودم‼️ 🔻جوانی به نگارنده می گفت بخاطر حرفهای استادش، با رهبر معظم انقلاب دشمن شده بود و مدام بر علیه ایشان فعالیت و تبلیغ می کرد! 🔸می‌گفت«بعد از شهادت مظلومانه محسن حججی، از خودم پرسیدم"چطور می شود ، فردی ناصالح باشند اما پیروان و شاگردان مکتب ایشان بشوند امثال و...؟ 🔺او گفت پس از این موضوع توبه کردم و الان دارم گذشته ام را با کار فرهنگی و تبلیغی جبران می کنم...» الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم 🌷@shahedan_aref