eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 دوستان ، برادران ، دانشجویان : در این زمان وظیفه شما بس سنگین و طاقت فرساست . شما هر قدمی که برمی دارید باید در راه شهیدان و اهداف آنها باشد . مسئولیت شما در مقابل خدا و خلق و خون شهدا و این ملت مظلوم زیاد است . فکر نکنید که وارث خون شهدا می باشید ، بلکه باید خدمتگزار این ملت باشید و از روی عدالت رفتار نموده و از کم کاری و اصراف بپرهیزید و اگر چنین نکنید عذابی سخت در انتظار شماست . 🌹 🕊 🌹 🌹 🥀 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📪 پیام جدید 💬با چشم نیمه باز ببین
15.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😀یار اومده ... دلدار اومده ... احمد مختار اومده ... 😊نماهنگ بسیار زیبای گروه نجم الثاقب بمناسبت میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آل و سلم ) و امام جعفرصادق (علیه السلام ) 😃 میلاد پیامبر اکرم 😄 میلاد امام جعفر صادق
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 من نمی‌گویم معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن را نمی‌دهد و به نوعی به او می بخشد. 🇮🇷 🇮🇷🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 دلم شده ... برای برای برای برای برای برای برای برای ...... می گویم اصلا فقط دلم برای تنگ شده... تمام نداشته هایم را؛ مےبینم در آنهایی‌که داشتند؛ شجاعت غیرت بصیرت اخلاص، پشتکار، صفا، محبت... ، ایثار و ایمان... در این بین ... و را بیشتر عاشقم ... نیز پسند است! و را استاد خود می‌داند! رفقا کجایید؟! که ببینید ما، اینجا... هر روز و هر ساعت... تیر خلاصیِ ؛ نصیبمان می‌شود... و ما در مسیرِ خداییم... : راه کاروان از میان تاریخ می گذرد؛ و هر کس در هر زمره که می‌خواهد ما را بشناسد! داستان را بخواند؛ اگر چه خواندن داستان را سودی نیست! اگر کربلایی نباشد... خدایا! این دلِ من انگار دیگر با خانه تکانی هم رو به راه نمی شود... بساز بفروش کسی سراغ ندارد!؟ ... 🌹🕊🥀
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷 نزدیڪ ظهر بود . از شناسایی بر می‌گشتیم . از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم . آن قدر خسته بودیم ڪه نمی‌تونستیم پا از پا برداریم، ڪاسه زانوهامون خیلی درد می‌ڪرد . حسن طرف شنی جاده شروع ڪرد به نماز خوندن. صبر ڪردم تا نمازش تموم شد . گفتم : « زمین این طرف چمنیه ، بیا این جا نماز بخون » گفت : « اون جا زمین ڪسیه ، شاید راضی نباشه . شادی روح و 🇮🇷🇮🇷🌹