eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
129 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹استاد شهید مطهری: این اسرائیلی که من میشناسم فردا ادعای شیراز رو هم می کند ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@fatehane110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فرای اندیشه انسانی.. 🗯 يا مَن إذا تَضايَقَتِ الاُمورُ فَتَحَ لَها باباً لَم تَذهَب إلَيهِ الأَوهامُ ➕ دعای امام مهدی(عج) برای آسان‌شدن کارهای سخت از زبان امام خامنه‌ای و شهید سیدحسن نصرالله ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@fatehane110
59.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰جبهه مقاومت شیعیان جمهوری آذربایجان با یک سرود حماسی اعلام موجودیت کرد. 🎙سرود به زبان آذری بسیار زیبا حتما دانلود کنید. 🕸اسرائیل از خانه عنکبوت سست تر است. 🇮🇷🇾🇪🇵🇸🇾🇪🇵🇸🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
اینگونه نامنظم شدند👆 تا ما الان به راحتی در خانه‌هایمان نفس بِکشیم و به هم شب بخیر بگوییم 💠 @bank_aks
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
بعد از مدتی آقا مهدی گفت " منطقه ی عملیاتی من دیگر جنوب نیست . دیگر نمی توانم بیایم اهواز . " گفت " دارم می روم غرب آنجا ها نا امن است و نمی توانم تو را با خودم ببرم . وسایلتان را جمع کنید تا برویم و من شما را بگذارم قم . " وسایل زیادی که نداشتیم . آقا مهدی باکری با مهدی صحبت کرده بود که همسر بردارش ، حمید حالا که حمید شهید شده ، نمی خواهد ارومیه بماند . خانم شهید همت هم بعد از سه چهار ماه تصمیم گرفته بود بیاید قم . با آقا مهدی صحبت کرده بودند که شما که با قم آشنایید یک جایی برای ما پیدا کنید که مستقل باشیم . بعد آقا مهدی به من گفت " اگر موافقی یک جا بگیریم ، شما هم وسایلت را یک گوشه آن جا بگذاری . " بعد از دو سال دوره کردن شب های تنهایی در گرما و غربت اهواز ، دوباره به قم برگشتم . دقیقاً روز عاشورا بود که آمدیم قم . مهدی فردا همان روز برگشت . آدم بعدها می گوید که به دلم آمده بود که آخرین باری است که می بینمش . ولی من نمی دانستم . نمی دانستم که دیگر نمی بینمش . آن روز خانه ی پدرشان یک مهمانی خانوادگی بود . من هم آن جا بودم . مهمان ها که رفتند ، من آن جا ماندم . یک ساعت بعد مهدی آمد . من رفتم و در را برایش باز کردم . محرّم بود و لباس مشکی پوشیده بودم . آمدم داخل و تا مهدی با خواهر و مادر و پدرش از هر دری حرف می زد ، از پیروزی ها ؛ از شکست ها . من تند تند انار دانه کردم . ظرف انار را بردم توی اتاق و کنارش نشستم و لیلا را گذاشتم بینمان . دم غروب بود . چند دقیقه همه ساکت شدند . حرف نزدن او هم مرا اذیت کننده نبود . لبخند همیشگی اش را بر لب داشت . دوتایی لیلا را نگاه می کردیم . بالاخره مادرش سکوت بینمان را شکست . به مهدی گفت " باز هم بگو ! تعریف کن . " مهدی با لحنی بغض آلود گفت " مادر دیگه خسته شده ام . می خواهم شهید شوم . " بعد رو کرد به من و لبخند زد . یعنی که این هم می داند . همه فکر کردیم خوب دلش گرفته خوب می شود . فردا صبح دوتایی قبل از اذان بیدار شدیم و رفتیم زیارت . خنکی هوای دم سحر و رفتن او هوای حرم را برایم غمگین کرده بود . وقتی داشتیم بر می گشتیم ، توی یکی از ایوان های حرم دو تا بچه ی پنج شش ساله ی عبا به دوش دیدم که با پدرشان نشسته بودند و جلویشان کتاب سیوطی باز بود . مهدی رفت و با پدر بچه ها صحبت کرد . بچه ها هم برایش از حفظ دو سه خط قرآن خواندند . بچه های جالبی بودند . مهدی آمد و مرا رساند دم خانه و رفت . این آخرین باری بود که دیدمش .. 🌸پايان قسمت سيزدهم داستان زندگي 🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
رفیقش می‌گفت: تو تهران یه بار یه خانمی که وضع خوبی هم نداشت از عباس آدرس پرسید، عباس تا وقتی که آدرس رو کامل گفت، سرش پایین بود، تا حدی که خانومه صداش در اومد و گفت بابا یه دقیقه منو نگاه ببینم چی میگی! بعدش من به عباس گفتم: چرا یه لحظه نگاهش نکردی؟! اینجور جوابمو داد: حَظّ و لذتی که تو نگاه نکردن به هست، تو بقیه عبادت ها نیست...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از امیدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀پنجشنبه و یاد در گذشتگان 🥀روز دلتنگے 🥀هـمان روزے ڪه خوبان 🥀سفر ڪرده از دنیا، 🥀چشم انتظار عزیزانشان هستند ، 🥀دستشان از دنیا ڪوتاه است 🥀و محتاج یاد ڪردن ما هستند 🥀با ذڪر فاتحه و  صلوات ، 🥀روحشان را شاد ڪنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️رهبر حکیم ما گفته بودند؛ قبل از اینکه مسئولین سیاسی باخبر شوند، آمریکا را بزنید! 📌روایت سردار محمدی‌زاده ؛ استاندار بوشهر و از فرماندهان اسبق نیروی دریایی سپاه از یک جلسه محرمانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید یحیی سنوار: اگر حمایت ایران نبود، ما این توانایی ها را نداشتیم 🔻 ما صدها کیلومتر تونل و هزاران موشک داریم. اگر ایران نبود به اینجا نمی‌رسیدیم. برخلاف برادران عرب، ایران به ما اسلحه و تخصص داد. دولت‌ های عربی درهایشان را به روی ما بستند و گفتند اول با آمریکایی‌ها صحبت کنید. 🇾🇪یمن‌الاسلام🇾🇪 @Akhbare_Yaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻شهید سید حسن نصرالله: مهم‌ترین صحنه‌ای که پیروزی مقاومت را به تصویر کشید، صحنه‌ای است که نماینده رژیم صهیونیستی عکس رهبر بزرگ و شجاع استاد را در سازمان ملل بالا برد. ☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹حاج حسین یکتا از تظاهرات‌های قبل از انقلاب به پیروزی رسیدیم از دفاع مقدس به دفاع از حرم رسیدیم از پشت دیواره‌های بصره به پشت دیواره‌های بیت‌المقدس رسیدیم و از اتفاقات این روزهای لبنان و غزه به ظهور حضرت می‌رسیم ان‌شاالله...
هدایت شده از هر روز با شهدا
سالروز شهادت سرداری از جنس مردم اخلاص، ایمان، پاکی، صداقت، ومردم دار که بجرم مردم داری، اتحاد وصداقت بین مردم خون گرم پیشین بشهادت رسید 🔴قسمتی از وصیت نامه شهید شوشتری 🌹 ♦دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم ... ♦آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز... ♦دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود ... ♦جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد ... ♦آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ... ❤الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم ❤و بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم ❤و آزادمان کن تا اسیر نگردیم . شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
سردار شوشتری با دیدن این عکس گفت: عکس عجیبی است! نشسته‌ها پرواز کردند ولی ما ایستاده‌ ها ، هنوز هم ایستاده‌ایم ! کاشکی من هم توی این عکس آن روز می‌نشستم ، بلکه تا امروز "شهید" شده بودم! نفر اول ایستاده از سمت چپ در تصویر در ۲۶ مهرماه ۱۳۸۸ در همایش وحدتِ اقوام و مذاهب سیستان‌وبلوچستان حضور یافت و براثر انفجار انتحاری یکی‌از عوامل گروهکِ ریگی به فیض شهادت نائل آمد. 💠 @bank_aks
مجاهد بزرگ یحیی السنوار دیروز ساعت ١٠:٣٠ صبح به شهادت رسید و عصر امروز پیکر او در داخل ساختمانی در جنوب نوار غزه کشف شد. ‌‌‌ و | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/550830581C3bbb082e4
هدایت شده از  گوزل تبریزیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻لحظه بیرون آوردن پیکر توسط نظامیان اشغالگر در رفح کانال ِگوزل تبریزیم پر بازدید ترین کانال خبری تبریز و آذربایجان شرقی در ایتا 👇👇 @gozal_tabrizim @gozal_tabrizim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوهٔ مواجهه با رژیم صهیونیستی از زبان شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹«ما دشمن‌مان را می‌شناسیم. اگر ترسیدیم، مثل سگ هار تعقیب می‌کند...»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت حماسی مقاومت؛ طبق فیلمی که صهیونیست‌ها منتشر کرده‌اند... 🔻 شهید تا آخرین گلوله و تا آخرین دقایق عمرش جنگیده است. ⚠️ این فیلم که از زاویه‌ی دید پهپاد صهیونیست‌هاست، لحظات آخر عمر شریف فرمانده را نشان می‌دهد. 💢 ظاهرا درگیری بیش از شش ساعت طول می‌کشد. صهیونیست‌ها ساختمان را محاصره میکنند. با گلوله‌ی تانک، ساختمان را هدف می‌گیرند. قبل از ورود پهپاد به ساختمانی که فرمانده در آن است، نظامیان صهیونیست وارد ساختمان میشوند‌‌. شهید و هم‌رزمش با صهیونیست‌ها درگیر می‌شوند، دو نارنجک به سمت اشغالگران پرتاب میکنند. دست چپ و راست به شدت زخمی میشود. حتی زمانی که پهپاد نزدیک می‌شود، سنوار چوبی را برداشته و به سمت آن می‌اندازد؛ گو اینکه سنوار تا آخرین گلوله جنگیده بود. 💥 سپس تک‌تیراندازی به او شلیک میکند و بعد از آن گلوله دیگری از تانک به ساختمان می‌خورد و فرمانده رشید در میانه‌ی و عاشقانه به شهادت می‌رسد. 🛑 با اینکه انگشت اشاره دست چپ او قطع شده، اما او آسیب شدید دست راست خود را (قطعی دست از بالای ساعد) از روی بازو و با بند کفش خود بسته بود و با وجود خونریزی شدید، تا لحظه‌ی آخر هم با صورت بسته، با صلابت روی مبل خانه‌ی خود () نشسته بود. ✍ به تو افتخار میکنیم. تو و خالق حماسه‌ها بودی. تو به ما یادآوری کردی که مکتب ما، مکتب است تا آخرین گلوله و تا آخرین نفس. راهت ادامه خواهد یافت... 🖤
بسم الله الرحمن الرحیم هرروز را با نام خدا و یاد شهدا آغاز کنیم. 🌷 پاسدار شهید، محمدجعفر تات 🌷 تولد: ۱۵ شهریور ۱۳۴۶، بهشهر - استان مازندران 🌷 شهادت: ۲۷ مهر ۱۳۶۶، شلمچه 🌷 سن موقع شهادت: ۲۰ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد. ✍ بخش‌هایی از وصیت‌نامهٔ این شهید عزیز: ✅ قسم به خون شهدای کربلای ایران که عامل کشاندن ما به جبهه‌های نبرد می‌باشند، تا آخرین نفس و آخرین قطره خون برای رضای خداوند منان تا نابودی دشمن دون، راهشان را ادامه خواهیم داد! ✅ پس آن‌قدر می‌جنگیم تا پیروز شویم یا به شهادت برسیم. و اگر به شهادت رسیدیم، باز هم پیروزیم، چراکه شهادت، آرزوی دیرینه ماست. ✅ سفارش می‌کنم که قدر رهبر را بدانید! و به وجود بزرگ، مرجع عالیقدر شیعه بیشتر توجه داشته باشید! و به عظمت‌های امام بیندیشید تا به عمق امام و ولایت امام پی‌ببرید! و اطاعت از ایشان را برای خود واجب بدانید! ✅ همواره صداقت و اخلاص خود را حفظ نمایید! ✅ در پایان، از همه امت حزب‌الله می‌خواهم، همچون این حقیر تا آخرین قطره خون، سنگر اسلام را ترک ننمائید! چراکه اسلام در خطر است. 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز، فاتحه باصلوات. 🤲 دعای این شهید عزیز، بدرقه امروزتان، ان‌شاءالله.
هدایت شده از کوثر
1000045151 (645×849)