eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️ ۱۰۰ ثانیه با وصیت شهدا 💥امام خمینی: پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید..🙏
مهدی رسولی966_62651675446824.mp3
زمان: حجم: 4.9M
🌙ماه اسفند می دهد بوی شیر 🕊مردان بیشه خیبر دشت با رمز یا رسول‌الله بین نیزار‌ها تنی بی‌سر همت افتاد باکری افتاد تا که این انقلاب برپا ماند ... گریه می‌کرد یک‌نفر می‌افتاد یه رفیقم طلاییه جا ماند أین بدریون❓ أین خیبریون❓ أین فاطمیون❓
2.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیش بینی عجیب شهید اندرزگو در مورد آینده انقلاب (از زبان همسرش): دو سال بعد از انقلاب، سید علی نامی رئیس جمهور خواهد شد و بعد از چند سال امام زمان (عجل الله) میکنند... 📙چریک تنها. خاطرات شهید سیدعلی اندرزگو. اثر گروه شهید هادی
هدایت شده از کوثر
هدایت شده از قول سدید
🖤مقتل سيد شهداء حزب الله😭 https://eitaa.com/sokhanesadeed
🔴 بزرگترین تشیع جنازه بزرگترین تشیع جنازه یک فرمانده نظامی در جهان: شهید حاج قاسم سلیمانی بزرگترین تشیع جنازه یک رئیس جمهور در جهان: شهید سید ابراهیم رئیسی بزرگترین تشیع جنازه یک رهبر سیاسی در جهان عرب: شهید سید حسن نصرالله کسی که در مسیر ولایت قدم بردارد، عزیز دنیا و آخرت میشود. این جمعیت برای لبنان پنج میلیونی،یک واقعه تاریخی بود،همینطور یک سیلی بر صورت آنها که گفتند: حزب الله پایگاه اجتماعی خود را از دست داده. راستی،حساب کتاب اون هم بماند به وقتش،او‌ هنوز خیلی چیزها را درک نکرده!!! 🌷 🌸🌸
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مدیحه سرایی حاج مهدی رسولی، در جمع خادمان امام رضا(ع) در منزل شهید عماد مغنیه 🌷گروه شهدای شهرستان سراب🌷 https://eitaa.com/joinchat/2463760642Cc796006d85
هدایت شده از کوثر
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩🚩🚩 مهمترین پیام و وصیتی که شهید سید حسن نصرالله در زمان حیات، به تمام دنیا گفت؛ ما از لبنان به تمام دنیا اعلام می‌کنیم امام ما ، رهبرما ، آقای ما عزیزما ، حسین ما در این زمان آیت الله العظمی امام سید علی حسینی خامنه ای است. ┄┅═✧☫✧═┅┄ ☑️@hezbollah13aban
. ♻️ روحیه رهبر انقلاب در روز تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله ♻️ روز یکشنبه حمید داودآبادی از نویسندگان دفاع مقدسی دیداری با رهبر انقلاب داشته‌ که آن را روایت کرده است: داغون بودم،‌ خسته و کلافه ... ششم مهر ۱۴۰۳ که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدم، همه احوال داغونم، صد برابر شد. هیچ‌وقت حتی در خواب هم باور نمی‌کردم خبر شهادت سید را بشنوم. ۵ ماه بُغض، داغ، سوز و ... زبانم بند آمده بود. فقط به تصاویر سیدخندان و خوش‌سیما می نگریستم و با خود می‌گفتم: خدا کند دروغ باشد و همه خبرها و شایعه‌هایی که می‌گویند سید زنده است، راست باشد! ولی دنیا به کام من ‌نچرخید. قرار شد سید را ۵ اسفند ماه تشییع کنند. یعنی دیگر همه امید زنده بودن سید، تمام شد. چند روز پیش گفتند: روز یک‌شنبه ۵ اسفند، تو و مسعود ده‌نمکی، بیایید برای نماز خدمت حضرت آقا. خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم. می‌توانستم بغضم را با کسی تقسیم کنم. هرشب، در خواب و رویای خودخواسته، خویش را در آغوش آقا می‌دیدم‌ که می‌گریم و بغض چندماهه می‌گشایم! صبح یک‌شنبه، باران عالم و آدم را طراوت و زیبایی بخشده بود که مسعود که آمد دنبالم، نیم ساعت قبل از اذان ظهر وارد اتاقی شدیم که قرار بود آقا بیاید. (درست ۲۶ سال پیش، در همین اتاق، غروب بعد عیدفطر، در جمعی شش-هفت نفره، نماز مغرب‌وعشا را به امامت آقا خواندیم و نشستیم ساعتی به گفت‌وگو با آقا و لذت دنیا و آخرت بردن!) جمعی شاید حدود صدنفر که خانواده‌هایی هم بودند، صفوف نماز را تشکیل دادند که چندین بچه کوچک، شاد و بی‌توجه به همه،‌ میان صفوف می‌دوبدند و محافظین برایشان بیسکوئیت و سرگرمی می‌آوردند. اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایسان اقامه شد.‌ همه‌ش با خودم می‌گفتم: - حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار. نماز که به پایان رسید، برخلاف تصور من، آقا صحبت نکرد و آمد به حال‌واحوال با حاضرین. به ما که رسید، با تبسمی زیبا با مسعود صحبت کرد که مسعود درباره کتاب‌های اخیرش که منتظر انتشار هستند، صحبت کرد که آقا فرمودند نمونه‌هایی را که فرستادی، دیدم. آقا، نگاهی محبت‌آمیز به من انداخت ‌و با لبخندی زیبا فرمود: - باز که چاق شدی ... و زدیم زیر خنده. مانده‌ام با این شکم ورقُلُمبیده چی‌کار کنم. کاشکی می‌شد قبل از دیدار، پیچ‌هایش را باز کنم و گوشه‌ای پنهان کنم‌ که هربار مورد لطف آقا قرار نگیرد و شرمنده‌ نشوم! رو در رو که شدم با آقا،‌ چشم درچشم، نگاه انداختیم و خندیدیم. وقتی فرمودند: - شما چطورید؟ چیکار می‌کنید؟ همان اول، کتاب "راز احمد" آخرین سفر بی‌بازگشت حاج احمد متوسلیان، چاپ نشر یازهرا (س) را به آقا هدیه دادم، توضیح کوتاهی دادم و خواستم تورق کنند. سر دلم باز شد. بغضم داشت می‌ترکید. شروع کردم به نالیدن: - آقا، خسته‌ام، حالم خوب نیست، دارم کم‌ میارم ... آقا چشمانش را در نگاهم دوخت و با تعحب گفت: - چیزی نشده که، شما دیگه چرا کم میارید، خبری نیست، الحمدلله همه چیز خوب است ... نالیدم: آقا، سید رفت، بغض دارم، دعا کنید خدا این‌ آرامش قلب شما را به من هم بدهد ... - همه چیز خوبه و همه ‌کارها به روال خودش دارد پیش می‌رود. امیدت به خدا باشد ... می‌خندید و می‌خندیدم. وقتی از امید گفت، قربانش رفتم ‌و ناخواسته می‌گفتم: ای جانم ... جانم ... خدا همین امید و اطمینان قلبی شما را‌ به من هم عطا کند ... واقعا از آرامش و اطمینان قلبی ایشان، همه ناامیدی و خستگی‌ام به یکباره فرو ریخت و بر فنا رفت و همه آن اطمینان قلب که همواره از خدا طلب می‌کردم،‌ همچون‌خورشیدی بر قلبم تابیدن گرفت و آرامم کرد. دقیقا دنبال همین بودم که امروز با یاد سیدعزیز که بر دوش آزادگان جهان بدرقه شد تا آغوش خدا، بر دستان حضرت آقا بوسه زدم و خدا را شکر کردم‌ که این ‌نعمت الهی بر سرمان‌ می‌تابد. حمید داودآبادی/ یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ 👈 بسیج جوادالائمه علیه السلام @basij_sadr