eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
127 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالت عجیب آنیلی بعد از ملاقات با امام 🔶 روایت از ملاقات تنها وارث کارخانه لامبورگینی با امام خمینی! 🔸 به مناسبت ۱۵ نوامبر سالروز شهادت شاهزاده میلیاردر ایتالیایی ❉᭄͜͡═══┈✾🕊✾ ✍🌷با‌حاج‌قاسم تا ظهور‌قائم🌷 @bahajghasemtazohureghaem ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷شعر خوانی زیبا و دلنشین استاد علی ملائکه برای مردم مظلوم غزه ♦️ابرهه اندیشه بیت المقدس دارد وقت پرواز ابابیل از فضای غزه است ❉᭄͜͡═══┈✾🕊✾ ✍🌷با‌حاج‌قاسم تا ظهور‌قائم🌷 @bahajghasemtazohureghaem ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ زمانه به جز یک دقیقه سکوت برای بشر سوگواری نکرد... ✌️🇵🇸✌️ ╭┅═ঊঈ🌿🌹🌿ঊঈ═┅╮ @mjemamali ╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ میگوید؛ هرکجا دست ولی خدا و دست مردهای مجاهد بسته میشود خداوند پرچم مبارزه را به دوش زنان میگذارد. وقتی دست مولایمان علی ع را بستند و ولایت مطلق را میان کوچه کشیدند، فاطمه زهرا س وارد میدان شد. وقتی سرهای شهدای کربلا، بالای نیزه‌های دنیاخواهی و مظلوم کشی رفت، زینب کبری و لشکر زنان اسیر وارد میدان شدند. وقتی دست امام علی بن موسی الرضا ع در عرصه‌ی ارتباط با شیعیان و محبان بسته شد، فاطمه معصومه س وارد میدان شد... هرکجا دست ولایت بسته شد، هرکجا مردان مجاهد را قلع و قمع کردند، خداوند پرچم جهاد را بر دوش زنان قرار داد، زنانی از جنس فاطمه و زینب و معصومه علیهم السلام. بقول سید مقاومت این روزها در غزه نگاهتان به میدان باشد... میدان عمل میکند. این روزها نگاهتان به میدان باشد که زن برای زندگی و آزادی دارد با تمام توان میجنگد، پرستاری میکند یتیم داری میکند. بالای سر اطفال مجروح ذکر میگوید. برای اطفال کفن پیچ لالایی میخواند. از زیر آوار درنیامده روسری اش را سفت‌تر میکند. بچه های مرده را با دست خودش به خاک میسپارد، اشک هایش را پاک می‌کند و با کودکان زنده بازی میکند. لباسشان را میشوید و بوسه باران‌شان میکند که اگر روز آخر زندگی‌شان بود از عاطفه مادری سیراب باشند و پر بکشند. آه... زن... زن فلسطینی این روزها دارد با دست خالی و قلب محزون با دست خالی و قلب با ایمان... با دست خالی و گهواره خالی... استوار و مقاوم و با جهاد میکند و شهید می‌شود...🇵🇸💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایی عموجان که هنوز هم به کودکان رحم نمیکنند... 👇آدرس 👇 یاد شهدای غواض دست بسته نشر دهید کانال🌹175نفر🌹 @nafar175
هدایت شده از بهشت ایران
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«کجایید ای شهیدان خدایی» با نوای حاج مهدی سلحشور بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
هدایت شده از 🌹175نفر🌹
روایتی عجیب از یک شهید در ملامجدالدین ساری! شهیدی که با آبرویش بازی کرد! در آستانه سالروز شهادت شهید محمد تورانی در ۲۲ آبان ۱۳۶۹ یادی کنیم ازاسطوره اخلاص...شهید محمد تورانی. جوانی که پا روی آبرو و اعتبارش گذاشت و ماسک منافق بودن به صورتش زد تا بتونه تو سازمان منافقین نفوذ کنه. طلبه ای که حاضر شد مامومین خودش رو از دست بده تا امامش از او راضی باشه... قصه محمد تورانی قصه آدمایی که قرار گذاشتند فقط و فقط واسه خدا کار کنند. داستان از اینجا شروع شد که محمد متوجه شد عده ای به صورت غیر قانونی مشغول جمع آوری سلاح هستند. با در میون گذاشتن این مسئله با فرماندهان سپاه و با رضایت محمد،ماموریت سختی روی دوش محمد افتاد.قرار شد محمد در نقش منافق وارد سازمان منافقین بشه. اما محمد،جوان متدین و خوشنامی بود و این ماموریت نیازمند تدارک مقدمات و کارهایی بود.کارهایی در تخریب اعتبار محمد تورانی! اون باید آزمایش سختی رو می گذروند. تو اولین قدم، و با هماهنگی فرماندهان، محمد از سپاه اخراج شد.کم کم انحراف محمد نقل محافل شد.بازار سرزنش ها و توهین ها گرم تر و گرم تر می شد.‌ تو این مدت فرماندهان هم بیکار نبودند. در قدم بعدی تدارک یک بستنی فروشی رو برای کار محمد دیده بودند.خیلی طول نکشید که برق محل کار محمد رو به جرم ارتباط با منافقین قطع کردند. دیگه برای محمد احترام و آبرویی نمونده بود. اونقدر نقشش رو خوب اجرا کرد که خانمش هم دم از جدایی می زد و می خواست درخواست طلاق بده.گفتند:خانمش رو دیوارهای خونه مرگ بر منافق و مرگ بر ضد ولایت فقیه می نوشت. فقط چند نفر از این نمایش با خبر بودند. سردار شهید طوسی و سردارشهید محمدیان و سردار تولایی. دادستان وقت می گفت: چندین بار محمد با منافقین دیگه بازداشت شد. باید منافقین به او اعتماد می کردند.همین هم شد.محمد با نفوذی که در سازمان کرد و ارتباطی که با کوموله ها گرفت اطلاعات خوبی به دست سپاه رسوند. سرانجام هم با اطلاعات محمد، یک باند و خونه تیمی منافقین با کلی مهمات توسط سپاه رهگیری و منهدم شد. با پایان ماموریت، محمد بین نگاه های پر از شرم و خجالت دوباره به سپاه برگشت.اما این برگشت زمان زیادی طول نکشید.چندی نگذشت که محمد تو نبرد جنگل های آمل به چنگال منافقین افتاد. هر بلایی خواستند سر این جوون آوردند. شعله کینه منافقین دامن این مجاهد رو گرفت.منافقین بدن محمد رو آتش زدند و تا چند وقت خبری از بدن مطهرش نبود. بعد از چند ماه با دستگیری بعضی از منافقین و اعتراف اونها، قتلگاه محمد پیدا شد. گفتند:تکه های سوخته بدن محمد که تونستند جمع کنند؛ حدودا دو کیلو بود.... محمد در غریبی و تنهایی به شهادت رسید. جوونی که پا روی خودش گذاشت تا دستهاش به خدا برسه... بزارید از غریبی محمد، چیز دیگه ای هم بگم.. نمی دونم چند نفر از شما مردم ساری سر قبر شهید محمد تورانی رفتید. یا اصلا چند نفر از شما اسمش رو شنیدید. محمد تورانی طلبه حوزه مصطفی خان ساری تو چهار راه برق بود و تشییع بدن مطهرش هم از مسجد جامع ساری شروع شد و الان هم قبر‌ مطهرش تو گلزار شهدای ملا مجد الدین ساریه. غریبانه زیر یکی از این درخت های نارنج.... شهیدی که غریبانه زندگی کرد؛ غریبانه شهید شد، و همچنان غریبانه از دیده ها دور است. 🌺 . 👇آدرس 👇 یاد شهدای غواض دست بسته نشر دهید کانال🌹175نفر🌹 @nafar175
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣هر روز صد صلوات هدیه ❣به روح پاک و مطهر همه شهدا ❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله هدیه به روح پاک و مطهر شهید شهید 🌷@shahedan_aref
35.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت نامه شهداء ✋ 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داخل گروه هایی که عضوین بذارین لطفا تا بر محمد و آل محمد(ص) 🤲🌺صلوات فرستاده شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقف‌نامه بنویسیم... 👇آدرس 👇 یاد شهدای غواض دست بسته نشر دهید کانال🌹175نفر🌹 @nafar175
روایتی عجیب از یک شهید در ملامجدالدین ساری! شهیدی که با آبرویش بازی کرد! در آستانه سالروز شهادت شهید محمد تورانی در ۲۲ آبان ۱۳۶۹ یادی کنیم ازاسطوره اخلاص...شهید محمد تورانی. جوانی که پا روی آبرو و اعتبارش گذاشت و ماسک منافق بودن به صورتش زد تا بتونه تو سازمان منافقین نفوذ کنه. طلبه ای که حاضر شد مامومین خودش رو از دست بده تا امامش از او راضی باشه... قصه محمد تورانی قصه آدمایی که قرار گذاشتند فقط و فقط واسه خدا کار کنند. داستان از اینجا شروع شد که محمد متوجه شد عده ای به صورت غیر قانونی مشغول جمع آوری سلاح هستند. با در میون گذاشتن این مسئله با فرماندهان سپاه و با رضایت محمد،ماموریت سختی روی دوش محمد افتاد.قرار شد محمد در نقش منافق وارد سازمان منافقین بشه. اما محمد،جوان متدین و خوشنامی بود و این ماموریت نیازمند تدارک مقدمات و کارهایی بود.کارهایی در تخریب اعتبار محمد تورانی! اون باید آزمایش سختی رو می گذروند. تو اولین قدم، و با هماهنگی فرماندهان، محمد از سپاه اخراج شد.کم کم انحراف محمد نقل محافل شد.بازار سرزنش ها و توهین ها گرم تر و گرم تر می شد.‌ تو این مدت فرماندهان هم بیکار نبودند. در قدم بعدی تدارک یک بستنی فروشی رو برای کار محمد دیده بودند.خیلی طول نکشید که برق محل کار محمد رو به جرم ارتباط با منافقین قطع کردند. دیگه برای محمد احترام و آبرویی نمونده بود. اونقدر نقشش رو خوب اجرا کرد که خانمش هم دم از جدایی می زد و می خواست درخواست طلاق بده.گفتند:خانمش رو دیوارهای خونه مرگ بر منافق و مرگ بر ضد ولایت فقیه می نوشت. فقط چند نفر از این نمایش با خبر بودند. سردار شهید طوسی و سردارشهید محمدیان و سردار تولایی. دادستان وقت می گفت: چندین بار محمد با منافقین دیگه بازداشت شد. باید منافقین به او اعتماد می کردند.همین هم شد.محمد با نفوذی که در سازمان کرد و ارتباطی که با کوموله ها گرفت اطلاعات خوبی به دست سپاه رسوند. سرانجام هم با اطلاعات محمد، یک باند و خونه تیمی منافقین با کلی مهمات توسط سپاه رهگیری و منهدم شد. با پایان ماموریت، محمد بین نگاه های پر از شرم و خجالت دوباره به سپاه برگشت.اما این برگشت زمان زیادی طول نکشید.چندی نگذشت که محمد تو نبرد جنگل های آمل به چنگال منافقین افتاد. هر بلایی خواستند سر این جوون آوردند. شعله کینه منافقین دامن این مجاهد رو گرفت.منافقین بدن محمد رو آتش زدند و تا چند وقت خبری از بدن مطهرش نبود. بعد از چند ماه با دستگیری بعضی از منافقین و اعتراف اونها، قتلگاه محمد پیدا شد. گفتند:تکه های سوخته بدن محمد که تونستند جمع کنند؛ حدودا دو کیلو بود.... محمد در غریبی و تنهایی به شهادت رسید. جوونی که پا روی خودش گذاشت تا دستهاش به خدا برسه... بزارید از غریبی محمد، چیز دیگه ای هم بگم.. نمی دونم چند نفر از شما مردم ساری سر قبر شهید محمد تورانی رفتید. یا اصلا چند نفر از شما اسمش رو شنیدید. محمد تورانی طلبه حوزه مصطفی خان ساری تو چهار راه برق بود و تشییع بدن مطهرش هم از مسجد جامع ساری شروع شد و الان هم قبر‌ مطهرش تو گلزار شهدای ملا مجد الدین ساریه. غریبانه زیر یکی از این درخت های نارنج.... شهیدی که غریبانه زندگی کرد؛ غریبانه شهید شد، و همچنان غریبانه از دیده ها دور است. 🌺 . 👇آدرس 👇 یاد شهدای غواض دست بسته نشر دهید کانال🌹175نفر🌹 @nafar175
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
🌷 🌷 .... 🌷روز تاسوعا قرار شده بود پنج شهيد گمنام در شهر دهلران طى مراسمى تشييع شوند. بچه‌هاى تفحص، پنج شهيد را که مطمئن بودند گمنام هستند انتخاب کردند. ذره ذره پيکر را گشته بودند. هيچ مدرکى بدست نيامده بود. قرار شد در بين شهدا يکى از آن‌ها را که سر به بدن نداشت به نيابت از ارباب بی‌سر، آقا اباعبدالله الحسين(ع) تشييع و دفن شود. کفن‌ها آماده شد. شهدا يکى يکى طى مراسمى کفن می‌شدند. 🌷آخرين شهيد، پيکر بی‌سر بود. حال عجيبى در بين بچه‌ها حاکم بود. خدا اين شهيد کيست که توفيق چنين فيضى را يافته تا به نيابت از ارباب در اين روز تشييع شود؟! ناگهان تکه پارچه‌اى از جيب لباس شهيد به چشم خورد. روى آن نوشته‌اى بود که به سختى خوانده می‌شد؛ "حسن پرزه اى، اعزامى از اصفهان" 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حسن پرزه اى ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
شهبازی می گفت: وقتی کاری تکلیف شد، روی چند و چونش نباید حرف زد، بلکه باید عمل کرد. واقعا هم همین طور بود. همان حاج محمودی که در راه مقر فرماندهی، مثل کوه سفت و سخت ایستاده بود که نباید عملیات کنیم، حال که پای تکلیف شرعی شده با تمام وجود آماده ی انجام عملیات بود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯