eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
127 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ شهید نیری چه کاری انجام دادکه تسبیح همه ذرات عالم رو شنید واقعا داستانش شنیدنیه ❇️محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. ✅نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد🕌 رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای ☕️درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لابه‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن🏊‍♂ بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان 😈من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود😢. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!»🌏 احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 واقعه مسجد گوهرشاد، تجمع مردم مشهد در تیر ماه سال ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس توسّط رضاخان بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد . علّت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کشف و کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی (در پی اعتراض به قوانین تغییر لباس) بود . در ۲۰ تیرماه، درگیری اولیه در مسجد گوهرشاد باعث ۲۰ نفر شد. پس از آن بر تعداد متحصّنین افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند . فردای آن روز در ۲۱ تیرماه و پس از آنکه تلاش نظامیان برای متفرّق کردن جمعیت با مقاومت مردم رو به رو شد، راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد بسته و دستور شلیک صادر شد . بدین ترتیب این تحصّن به شدّت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر شدند و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییر کردند. 1600 در یک روز وااااااااااااااااااااااااای بر ما .... کجاست آن کجاست آن کجاست آن کجاست آن کجاست آن کجاست آن کجاست آن .... وااااااااااااااااااااااااای بر ما .... شادی ارواح طیبه همه والا مقام 🌹 🕊🥀
توجه کن خواهرم برادرم؛ شهدا هم اند .❗️ متن خوانده شود، طولانی ولی مهم یه چیزی این وسط آدم و آزار میده! اونم اینکه شهدا رفتن که راهشون بمونه، عشق شون نسبت به ارزش ها بمونه، اونا رفتن که چادر مادر ما دوباره خاکی نشه اونا رفتن که ما راه  و پاکی پیش بگیریم ولی… متاسفانه این روزها آدم میبینه که بعضی از این خواهران مذهبی جوری با یه شهید رفتار میکنن که یک لحظه آدم پیش خودش فکر میکنه واقعا اینها بویی از حیا بردن یا نه !🤷‍♀ خواهرم؛ شهدا نرفتن که شما بعد شهادتشون تو پست ها فدا شون بشی..! قربون چشاشون بشی…!👀 قربون صدقه هایی بری که آدم خجالت میکشه بگه و از این مسخره بازیا که تازه باب شده…! خواهر محترم؛ شهدا رفتن که تو راه عفت و حیای زهرایی رو پیش بگیری نه بی حیایی!! شهدا هم مثل بقیه نامحرمند یه ماجرایی شنیدم از یکی از دوستان که به عمق این معضل پی بردم که میگفت: یکی از اقایون از خانومشون ناراضی بود و میگفت زنم عاشق یک شهید مدافع حرم شده دیگه اصلا به من هیچ توجهی نمیکنه و شب ها خواب شهید میبینه، جای اینکه با من انس بگیره با یک شهید انس گرفته، زندگیم به کل مختل شد. موندم بهش چی بگم…! بعد از شهادت شهید دهقان و شهید احمد مشلب و شهید مغنیه یه سری از خانم ها این قربون صدقه ها و حرفای محبت آمیز رو شروع کردند،🤦‍♂ هدف وسیله رو توجیه نمیکنه، شاید نیت قلبی شون خیر بوده و علاقه شون به شهید جور دیگه ای بوده ولی این دلیل بر این نیست که این کلمات به کاربرده بشه…🌸 حالاهم بعد از شهادت شهید علاء حسن نجمه، وقتی پست های اینستا مربوط به این شهید رو نگاه میکردم کامنت بعضی ها فاجعه بود، خب واقعا این کارا برای چیه ؟! علاقه به یه شهید و این کارا باهم جور در نمیاد، آدم حس میکنه به صرف چهره زیبای یه شهید، طرفداریش رو میکنن☘ بخدا حرمت دارن شهدا و خونشون بخدا خانواده شهدا حرمت دارن بخدا دل شخص شهید و خانوادش خونه🥀 جواب همسر اون شهید مدافع حرم و که یک چشمش اشک و یک چشمش خونه رو چی میخواین بدین؟! شهدا عاشق پیشه نمیخواهند، بلکه پیرو واقعی برای ادامه راهشان میخواهند💢 🌱