eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
129 دنبال‌کننده
6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 من این است که قدر و را بدانید. می‌گوید : اگر شکر کردید را افزون می‌کنم، اگر هم کفران کنید از شما می‌گیرم. شکرگزاری از فقط دعا به نیست بلکه از فرمان‌های اوست. قدر را بدانید، مواظب باشید دل به درد نیاید و خدای ناکرده از ما به شکایت نکند. ما بر اساس نیازی که به داریم باید تلاش کنیم، به ما هیچ نیازی ندارد. در می‌فرماید : اگر شما امت، را یاری نکردید، شما را و امت دیگری را قرار می‌دهم که را یاری کنند. مسئله دیگر حمایت از شخصیت‌های مملکتی است که پشت سر قرار دارند. 🥀🌴🌹
هدایت شده از بهشت ایران
❣درلحظه‌‌ی‌شهادت‌ لبخند‌زیبایی‌بر‌لبانش‌بود بعدها‌پیغام‌داد‌و‌گفت: این‌بالاترین‌افتخار‌بودڪہ‌من‌ در‌آغوش‌امام‌زمان(عج) جان‌دادم:)♥ شهید🕊 بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
هدایت شده از هر روز با شهدا
توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب. توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود. شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند . حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب، توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد . حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن ( شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا “س” ) مداح با اخلاص و از بچه های دلاور و شجاع لشکر بود . خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد . در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون میچکید زهرای من زهرای من زهرای من زهرای من خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر می گویند الله اکبر الله اکبر ، خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا (س) گره کار باز شده بود . 🥀 🕊🌹
هدایت شده از هر روز با شهدا
حول یڪ محور بروید یڪ مثال نظامی هم میزد میگفت: ببینید! شبها ڪه می رویم رزم شبانه ‌یک بلدچی جلوی ستون است ‌فقط او راه را می شناسد مابقی افراد حتی فرمانده، ‌پشت سر اوست.. این بلدچی راه را رفته و برگشته اگر تندتر از او حرڪت ڪنیم ‌روی مین می‌رویم! اگر هم عقب تر بمانیم، ‌یا اسیر میشویم یا ڪشته .. ما الان در کشورمان یڪ ‌بلدچی داریم ڪه همه باید ‌پشت سر او باشند! او ڪسی نیست جز رهبر ما ... شهید🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷@shahedan_aref
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مردم هر وقت کارتون جایی گیر کرد ، امام زمان تون رو صدا کنید، یا خودش میاد یا یکی رو می فرسته که کارتون رو راه بندازه...
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 خیلی دقت می کرد. مواظب بود چیزی از غذا نشود، همیشه اینطور بود. حتی در مورد آب وضو و... مراقب بود. محمد همیشه دقت داشت. مواظب بود هیچ مکروهی از او سر نزند. چه رسد به که حرام است و خدا اسراف کاران را برادران معرفی کرده. نه تنها خودش، بلکه دیگران را هم به رعایت این موارد توصیه می کرد. 📚 کتاب 🕊🥀
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 من این است که قدر و را بدانید. می‌گوید : اگر شکر کردید را افزون می‌کنم، اگر هم کفران کنید از شما می‌گیرم. شکرگزاری از فقط دعا به نیست بلکه از فرمان‌های اوست. قدر را بدانید، مواظب باشید دل به درد نیاید و خدای ناکرده از ما به شکایت نکند. ما بر اساس نیازی که به داریم باید تلاش کنیم، به ما هیچ نیازی ندارد. در می‌فرماید : اگر شما امت، را یاری نکردید، شما را و امت دیگری را قرار می‌دهم که را یاری کنند. مسئله دیگر حمایت از شخصیت‌های مملکتی است که پشت سر قرار دارند.
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند . حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب، توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد . حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن ( شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا “س” ) مداح با اخلاص و از بچه های دلاور و شجاع لشکر بود . خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد . در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون میچکید زهرای من زهرای من زهرای من زهرای من خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر می گویند الله اکبر الله اکبر ، خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا (س) گره کار باز شده بود . 🥀 🕊🌹