eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
129 دنبال‌کننده
6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🍃لباس های راپل و هایش را خودش تهیه کرد و همه چیز خرید تا از س.پاه چیزی نگیرد. سفارش کرده بود؛ که اگر شهید شد و مراسمی برگزار شد. از س.پاه هیچ کمکی قبول نکنند. آخر هم مادرش به وصیت اش عمل کرد. 🍃قضات مجازی و حقیقی، مواظب باشند؛ چگونه روایت می کنند و در پایان چگونه می کنند. با کج و قوس روایت کردنِ میدان رفتنِ این علی اکبرها، خود را مدیون نکنید. 🍃هر مصداق یک ویژگی است، نام گذاری این مصداق هم با شما، که چه نیرویی باعث می شود؛ در دمای هشت درجه زیر صفر، ۴۰۰ متر بروی تا دل دشمن؛ تا جاده شناسایی شود😊 🍃هرشهید حسرت دارد، اما حسرت ، امیر حسین ۷ ساله است که هرگاه دلش سنگینی می کند، چیزی جز سنگِ سردِ شهدای گمنام، وزن دلش را کم نمی کند. جایی که شامه ای از عطر و بوی پدر می دهد. 🍃شاید گاهی برای بازکردن مسیر شهادت باید توی سرمای استخوان سوز، سینه خیز بروی و خوش رقصی کنی...❣️ ♡تولدت مبارک شهید مدافع♡ 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۰ مهر ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : مفقودالاثر 🕊محل شهادت : خانطومان سوریه 🦋🦋
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 🌴 خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بیسیم چی . 🌹 اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس اینطور معروف بشه. 🌴 هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های یتیم هم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد… 🌹 یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” 🌴 ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و می کشید به کف بچه ها و خاکش رو می مالید رو و می گفت : 🌹 🕊 🌹 🕊🥀