eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
129 دنبال‌کننده
6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 به یاد گمنام، آنان که خبر عادی و در سکوتی تلخ در اندک رسانه‌های مرتبط پخش می‌شود . 📋 🌹سعید در خانواده ای متدین و مذهبی در سال ۱۳۵۳ به دنیا آمد، او تنها فرزند پسر خانواده و برای پدر و خصوصا مادرش بسیار عزیز بود، دوست و رفیق دوران کودکی و نوجوانی اش دایی بود، پس از او در جنگ تحمیلی عشق به و در دلش شعله ور گردید، پس از رها کردن مدرسه مشغول به کار شد و اندک درآمد خود را به پدرش می داد و مقداری را نیز پس انداز می کرد. 🌹صبور و آرام بود و مهربان سخن می گفت، در کارها به خدا توکل می کرد،در انجام واجبات دین به خصوص نماز و روزه بسیار مقید بود و اوقات بیکاری را با قرائت قرآن سپری می کرد، بارسیدن به سن سربازی به خدمت مقدس سربازی اعزام و در منطقه ی نظامی سلماس مشغول خدمت گردید. سر انجام بیستم مهرماه در سال ۱۳۷۳ در همان منطقه به دلیل سقوط خودرو حین انجام وظیفه به درجه ی رفیع نایل آمد. 🥀 🕊🌹
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 این انقلاب و این پیروزی ها با حرف بدست نیامده برای لحظه لحظه آن جوانان غیورمان خون داده اند و جان داده اند تا به اینجا رسیده ایم پا روی این خون ها نگذارید. امت حزب اللّه : دلخوش باشید که این دلقک هایی که در گوشه و کنار مملکت دست به خرابی ها می زنند نمی توانند این خون ها را پایمال کنند و نمی توانند مقابل چرخ عظیم انقلاب بایستند.زیرا که این مملکت به فرموده امام: مملکت است. و هر صاحبخانه ای، خود از خانه اش محافظت می کند و ان شاءاللّه به زودی همگی آنها از بین خواهند رفت. از کرم مولا در خط رهبر قدم بردارید و به پدر و مادرتان احترام فراوانی قائل شوید.با کسانی که در خط رهبر قدم بر نمی دارند و را قبول ندارند، قطع رابطه کنید. اگر می خواهید که راه ما را ادامه دهید درس هایتان را بخوانید که مملکت اسلامی شدیداً احتیاج به افراد با سواد دارد.از همگی شما حلالیت می طلبم و عاجزانه تقاضای حلالیت می کنم. 🌴🌹🥀
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 🌴 خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آن‌ها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به ‌قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمی‌دانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه ؟ 🍀 خدایا گناه‌های من را ببخش ، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر . 🌴 خدایا تا وقتی ‌که راهم راه حق هست مرا بمیران. 🍀 خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم. 🌺 🌺 🌺 🌺🌸 🥀🕊🌹
💐🌷🌹🕊🌹🌷💐 ای ... عاشقانه شربت را نوشیدید و ما ملتمسانه نیازمند زیبای شماییم گاهی که ما اسیران رویا، از غفلت بیدار شویم ای پوشان بی ادعا از خسته شده ایم ، دلمان حال می خواهد .. تازه، با نسیمی از شما 🌷 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «نحن لانهزم» ما شکست نخواهیم خورد. 🔹 نگاهی دوباره به سخنان سید حسن نصر الله بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 بدون شرح، ببینید و لذت ببرید. 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
هدایت شده از بهشت ایران
توی کوچه پیرمردی رو دیدم که روی زمینِ سرد خوابیده بود سن و سالم کم بود و چیزی برای کمک بهش نداشتم اون شب رختخواب آزارم میداد و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد؛ رختخوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم اما روحم شفا پیدا کرد چه مریضی لذت بخشی! 🕊 بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
هدایت شده از شهدای ایران
🌹یا ابا صالح المهدی ادرکنی همواره دلم به این ندای جانبخش خوش بوده و هست... هر بار که به جبهه اعزام می شدم، دو سه تا ماژیک رنگی می خریدم و با خودم می بردم لباس های مان را که تحویل می گرفتیم، بلافاصله شروع می کردم به نوشتن پشت پیراهن خودم و بقیه که التماس دعا داشتند: یا ابا صالح المهدی ادرکنی اینقدر این نوشته برایم قوّت قلب داشت و انرژی مثبت می داد که عاشقش بودم. در میانۀ نبرد تن با تانک، آنجا که چیزی نمانده بود ترس بر ایمانم غلبه کند، پنداری امام عصر مستقیم نشسته جلویم و حرف دلم را می شنود. در سخت ترین شرایط جنگ، انگاری خود آقا سرم را در آغوش می گرفت و بهم آرامش می داد. و در میانۀ بارش تیر و ترکش و خمپاره، وقتی بدن زخم خورده ام، نه می سوخت و نه درد می کرد، مطمئن بودم از قدرت و قوّت این کلام زیباست: یا ابا صالح المهدی ادرکنی این عکس را تابستان 1362 در سقّز کردستان، روستای حسن سالاران، "سید احمد جلالی پروین" دوست و بچه محلم، با دوربین ساده و معمولی خودم ازم گرفت. این عکس دو نکتۀ قشنگ دارد: نوشتۀ پشت پیراهنم پوکۀ گلوله که در هوا معلق است! و در این دوران وانفسا، برایم دنیایی از خاطرات دلنشین و ایمانبخش در دل این عکس ها جاریست. ✍ حمید داودآبادی 💢کانال خبری @shohadayeiran57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرِ شهید آرمان علیوردی گفت : بچه ام رو آروم بزارید تو قبر همه بدنش زخمی و کبوده ، میدونی در جوابش چی گفتن؟....... 🥀🕊
چهل چهارمین سالگرد خلبان شهید سعداله داورزاده را گرامی میداریم شهید داورزاده از تيزپروازان هوانيروز بود كه در عمري كوتاه اما باعزت و پرونده‌اي درخشان از خود به يادگار گذاشته است. خلبان شهيد: سعدالله داورزاده تاريخ تولد: 1337 تاريخ شهادت: 21/7/1359 يگان: هوانيروز محل تولد: گيلان‌غرب پرسيد كسي زمن بگو عرش كجاست گفتم كه فراز اين سپهر ميناست گفتا كه زعرش اعظمت هست خبر گفتم دل با صفاي مردان خداست «صغير اصفهاني»
محل تولد شهید داورزاده گيلان‌غرب مي‌باشد و با مدرك تحصيلي چهارم متوسطه در سال 1353 در هوانيروز استخدام شد. پس از گذراندن دوره‌هاي آموزش نظامي، زبان انگليسي و تخصص پرواز در پايگاه مركز آموزش هوانيروز اصفهان به درجه ستوانيار سومي مفتخر گرديد و به پايگاه هوانيروز كرمانشاه انتقال يافت. تخصص پروازي خلبان داوزاده با بالگرد كبري بود. او از نادر خلبانان باايمان و جان‌نثار هوانيروز بود كه در ايام پس از انقلاب و بيست روز اوايل جنگ تحميلي پروازهاي متعدد در غرب و مبارزه با دشمنان جمهوري اسلامي ايران داشت. خلبان داورزاده گذشته از ايمان قوي در زمينه بالابردن تحصيل و فنون پروازي نيز انساني با اراده و مصمم بود. او را بايد در رديف خلبانان جنگنده‌اي قرار داد كه موفق به گذراندن دوره موشك‌هاي تاو و شليك آنها با بالگرد كبري شد. خلبان داورزاده از ياران نزديك خلبان شهيدي همچون شيرودي، كشوري، سهيليان و شمشاديان بود كه حماسه دلاوري‌هاي آنها بر غرب بر كسي پوشيده نيست. آنها همان كساني بودند كه با نبردي بي‌امان مانع از سقوط پادگان سرپل ذهاب و از دست رفتن تعدادي از شهرها و روستاهاي غرب كشور شدند. آخرين مأموريت و پرواز اين خلبان باايمان و جان‌نثار هوانيروز در تاريخ 21/7/1359 رقم خورده است. او و هم‌پروازش خلبان حميدرضا سهيليان در ساعت 12 ظهر در منطقه كوه‌موش در حال نبرد با نيروهاي عراق براي جلوگيري از تصرف پادگان سرپل ذهاب بودند كه بالگردشان مورد اصابت گلوله توپخانه قرار مي‌گيرند. در آن سانحه اين دو يار هميشه‌ همراه در ميان شعله‌هاي آتش ناشي از سقوط بالگرد مي‌سوزند و به درجه رفيع شهادت می رسند
✍شفای بیمار با پیراهن عربی شهیدی که با آن نماز شب می خواند ؛ معلم شهید سید رضا مهدوی... 🔹مدتی بود که به دلیل بیماری در رنج و مشقّت به سر می بردم خانواده ام نیز با این موضوع درگیر بودند. 🔸هر وقت بیماری ام اوج می گرفت ناراحتی و غصه آنها هم افزون می شد. 🔹یک روز بر سرِ مزار شهید سیدرضا مهدوی رفتم و به او متوسل شدم. 🔸چند روزی از این جریان گذشته بود که به منزل شهید رفتم و شرح حالم را برای خانواده اش بیان کردم. 🔹آنها پیراهن عربی او را که از مکه برای خودش خریده بود و با آن نماز شب می خواند به من دادند. 🔸از لحظه ای که پیراهن وارد منزل ما شد و من آن را پوشیدم اوضاع به هم ریخته ام تغییر کرد و حالم رو به بهبودی رفت. 💢راوی جواد عرب نژاد از دوستان شهید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
ای کاش شبی حماسه‌خوان برگردی مستانه ز سمت آسمان برگردی ما منتظریم روز آزادیِ قدس با حضرتِ صاحب‌َ الزمان برگردی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابراهیم می گفت: آرزوی من شهادت هست ولی حالا نه! من دوست دارم در نبرد با اسرائیل شهید شوم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🟡همه میدانند که ابراهیم انسان به تمام معنا کامل بود. اما برایم سوال ایجاد شد؟! چرا ابراهیم یکباره اینقدر تغییر کرد؟ چرا در مسایل اخلاقی و دینی از تمام دوستان جلو افتاد؟ 🟢به جز پدر و مادرش که در تربیت او بسیار تاثیر داشتند، یکی از اهالی محل بود که در شخصیت او موثر بود. شخصی بود که در حوالی منزل آن ها و در نزدیکی میدان خراسان ساکن بود. پهلوانی به نام . 🔵او یک انسان ورزشکار و فرهیخته بود. خیلی ابراهیم را دوست داشت. هرجا میرفت ابراهیم را با خودش میبرد. میگفت: من عاشق حیا و ادب این پسر هستم. 🟣سید عباس برای ما حرف میزد. او غیر مستقیم نصیحت میکرد. سیدعباس آدم دنیا دیده و بـا سوادی بود نگاهش به دنیا و زندگی یک نگاه الهی بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔴یکی از مهم ترین مسائلی که سید عباس به ابراهیم تاکید میکرد بحث حیا بود. میگفت اگه کسی بـا حیا بود امید بـه سعادتش هست اما انسان بی حیا ندارد. 🟠ابراهیم تحت ثاثیر او همیشه لباس های گشاد میپوشید. هیچ گاه در حضور دیگران لخت نمی شد. ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت. ⚪️ما وقتی به منزل ابراهیم می رفتیم اصلا با مادر و خواهر او برخورد نداشتیم. کسی را بـرای رفاقت انتخاب می کرد که حیا داشته باشد. اگر می دید شخصی دریده و بی حیاست تلاش میکرد که رفتارش را تغییر دهد. 🟤بخاطر همین حیا بود که آرزو داشت پیکرش برنگردد. در مراسم یکی از شهدا بـه بهشت زهرا رفتیم آنجا پیکر شهید را می شستند و مردم نگاه می کردند.ابراهیم گفت: "خدا کنه ما این طوری نشیم... 🌹بعد ادامه داد من از خدا خواستم مثل و کارم به غسال خانه نرسد  
•°•ᰔᩚ🎉🥳🎉ᰔᩚ•°• رفیقـتــ می شوم‍ــ کـه شبـیهــت شـوم شبیـهت کهـ شـدم شــهــــیـد می شـوم...🌱 🌹 🎂