هدایت شده از کوچه شهدا✔️
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایتی از ذکر شنیدنی یکی از شهدای دفاع مقدس
#شهادت
#دفاع_مقدس
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#شهید_کباب_شده!!
🌷یه پتو سربازی را مچاله کرده بود زیر سرش و یه پتو دیگه را دور خودش پیچید، شاید هوا سرد نبود، اما همیشه وقتی گرم میشد خوابش میبرد. تازه داشت چشماش گرم میشد که صدای به زمین خوردن یه خمپاره، مثل فنر از جاش پرید. اومد بیرون دید مصطفی جوکار مثل زغال سیاه شده و داد میزنه: سوختم...سوختم.... آتیش گرفتم.... بوی عجیبی میداد، بویی که خیلی وقت بود به مشامش نخورده بود. بوی کباب....
🌷بر خلاف همیشه از شنیدن بوی کباب آب از دهانش راه نیفتاد، آخه مطمئناً گوشت بدن مصطفی خوردن نداشت. همون بدنی که یه عمر برا خدا جنگید. بدنی که به خاطر فقر، به اندازه انگشتان یک دست، مزه کباب رو نچشیده بود. سالهای سال از اون جریان گذشت، دیگه هیچ وقت با شنیدن بوی کباب، یاد خودش نمیافتاد، یاد بدن سوخته و سیاه شده مصطفی میافتاد. دیگه هیچ وقت کباب نخورد.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مصطفی جوکار
❌️❌️ امنیت اتفاقی نیست!!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
ابراهیم می گفت:
همیشه به دنبال حلال باش!
مال حرام زندگی را به آتش می کشد.
پول حلال کم هم باشد #برکت دارد.
#شهید_ابراهیم_هادی
#معرفی_کتاب
* پری خاطره ها *
😇 چندتا پری مامور جمع کردن #خاطرات_جبهه شدن
🌷اثر کودکانه خانم #کلر_ژوبرت در حال و هوای خاطرات جبهه و جنگ
💐 #پری_خاطره_ها ماجرای یک دسته پری آسمانی است که تصمیم می گیرند خاطرات جالب دفاع مقدس را جمع کنند، #پری_نور که دل خوشی از این کار ندارد به جای رفتن سراغ بزرگترها و رزمندگان سراغ #بچه_ها می رود.
🌹 او با یک پسر بچه به نام حسین آشنا می شود که خاطرات #جالب و #خنده_داری از جبهه دارد و همه این خاطرات را در کنار پدرش که دوست صمیمی #مهدی_زین_الدین است، تجربه کرده است.
☘️ خانم ژوبرت این بار هم با همان زاویه نگاه های #خلاقانه خود بچه ها را به دنیای زیبا و صمیمی #جبهه_ها می برد و دفاع مقدس را کاملا متفاوت برای آن ها #روایت می کند.
✍️نویسنده: خانم #کلرژوبرت
👫🏻 رده سنی : ۶تا۱۰ سال
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ 💌#کـــــلام_شــــهــــدا 🕊 ]
این صحبتهای آقا مصطفی رو گوش دادین؟؟؟
هزاران بار باید شنید...
این نوع تفکر رو داشتن که این چنین
اوج گرفتن...
✍️ #مجید_سرگزی
✨همسر شهید عبدالمهدی کاظمی
عبدالمهدی تعریف کرد: « من و تعدادی از برادران بسیجی با هم به ساری رفته بودیم.
علاقه زیادم به شهید علمدار بهانهای شد تا سر مزار ایشان برویم. با بچهها قرار گذاشتیم سری هم به منزل شهید علمدار بزنیم.
رفتیم و وقتی به سر کوچه شهید رسیدیم متوجه شدیم که خانواده شهید علمدار کوچه را آب و جارو کردهاند و اسفند دود دادهاند و منتظر آمدن مهمان هستند.
تعدادی از بچهها گفتند که برگردیم انگار منتظر آمدن مسافر کربلا هستند، اما من مخالفت کردم و گفتم ما که تا اینجا آمدهایم خب برویم و برای 10 دقیقه هم که شده مادر شهید را زیارت کنیم. »
رفته بودند و سراغ مادر شهید علمدار را گرفته و خواسته بودند تا 10 دقیقهای مهمان خانه شوند.
مادر شهید علمدار با دیدن بچهها و همسرم گریه کرده و گفته بود :
« من سه روز پیش با بچهها و عروسها بلیت گرفتیم تا به مشهد برویم.
سید مجتبی به خواب من آمد و گفت که از راه دور مهمان دارم. به مسافرت نروید. عدهای میخواهند به منزل ما بیایند. »
مادر شهید استقبال گرمی از همسرم و دوستانش کرده بود. با گریه گفته بود شماها خیلی برایمان عزیزید. شما مهمانهای سید مجتبی هستید.
همانجا هم همسرم از شهید علمدار همسری خوب می خواهند و کمی بعد هم به خواستگاری من میآیند.😊
شهادت اذر 94 همزمان با سالروز شهادت امام حسن عسکری ع💔
شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی🌹
10.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊••
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به
یقین رسیدم که امام خامنهای نائب بر حق
امام زمان است👌🏻
#شهید_محسن_حججی🌷
#دلانــــہ💕
#مناجاتشهدا✨
«خدايا! اگر کمکم نکني، دستم نگيري، چه کنم و به کجا پناه ببرم. من به غير از تو کسي را ندارم، پناهي ندارم و تنها هستم. يا رب! دست اين بنده ناچيز را بگير و نداي او را که از اعماق قلب بر ميخيزد، گوش کن و مرا يک لحظه به حال خودمان وامگذار.»
شهيد يعقوب مهدی زاده✍
تولد:سال۱۳۴۲/اردبیل
شهادت:سال۱۳۶۵/شلمچه
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°|﷽|°•
از چشمانـت ،
از امتداد نگاه روشنت ،
میتوان یافت ، مسیرِ شهادت را...🕊
#شهید_نوید_صفری🌱
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
شہادت پاداش کسانیست
کہ در این روزگار
گوششان غبارِ دنیا نگرفتہ باشد
و صدای آسمان را بشنوند..
و شھادت حیات عند رب است :)!'❤️
#شهیدرضاسنجرانی/#سالروزشهادت🕊
#خاطرات_شهدا 📚
#شهیدناصرکاظمی🌱
[نگو نمیشه😉]
یه روز تو مغازهی بابام نشسته بودم و داشتم تمرین جبر و مثلثات حل میکردم. به یه مسألهای برخوردم که هرکاری کردم نتونستم حلش کنم. دیگه داشتم حسابی کلافه میشدم که ناصر سر رسید. بهم گفت: «چته؟ چرا پکری؟» گفتم: «هر کاری میکنم این مسأله حل نمیشه». گفت: «نگو نمیشه، بگو نمیخوام!» گفتم: «یعنی چی نمیخوام؟! کلی وقت سرش گذاشتم، ولی نمیشه». سرش رو تکون داد و گفت: «یه چند دقیقه حواست رو جمع کن و فکرت رو بده به من»؛ بعد با حوصلهي تموم، رَوش حل مسأله رو بهم یاد داد و گفت: « حالا ببین حل میشه؟» وقتی سعی کردم دیدم خیلی آسون حل شد. از اون نمونه چند تا مسأله دیگه بهم داد تا تمرین کنم. منم با روشی که یادم داده بود همه رو حل کردم. بهم گفت: «حالا دیدی می شه؟ پس خواستن توانستنه»☘
📌امام خمینی رحمة الله...
همين باورِ توانايى، شما را توانا مىكند. اساس اين باور است كه آنها (دول استعمارگر) از ما گرفته بودند. آنها ما را از همه چيز تهى كرده بودند؛ به طورى كه افكار ما، باورهاى ما، همه وابستگى داشت...👌🏻
📖صحیفه امام، ج14، ص359