eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
129 دنبال‌کننده
6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است باید آنقدر بِدَوی تا به آن برسی اگر بنشینی تا بیاید، همه السابقون می‌شوند می‌روند و تو جا می‌مانی..! 💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
قانع بودند و راضی..! از هرچه که متعلق به دنیا بود کمترین را انتخاب می‌کردند! امّا در مرگ بهترین و بالاترین ... 💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
کوچک بود ؛ هر چقدر گشتند لباس بسیجی به اندازه او پیدا نمی‌شد می ترسید نگذارند به جبهه برود می ترسید بَرش گردانند ساکش را زیر و رو کرد... کمی بزرگ‌تر به نظر می‌رسید!! تمام لباس هایش را ، زیر لباسِ بسیجی پوشیده بود... 📸 تهران سال ۱۳۶۲ اعزام نیرو به مناطق عملیاتی عکاس: جواد سیدآبادی 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسارت شهید تندگویان توسط مزدوران بعثی عراق 12 آبان 1359 محمدجواد تندگویان در سال 1329 در تهران به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات وارد مبارزات سیاسی شد و با پیروزی انقلاب نیز در خط نظام قرار گرفت تا اینکه در دولت شهید رجایی به وزارت نفت انتخاب شد. کمتر از دو ماه بعد، وی در یکی از بازدیدهایی که از صنعت نفت در جنوب داشت به اتفاق چند نفر ازمسئولان وزارت نفت به اسارت نیروهای متجاوز بعثی عراق درآمد. شهید تندگویان در طول مدت اسارت تحت سخت ترین شکنجه های بعثیان قرار گرفت تا اینکه به فیض شهادت نائل آمد. سرانجام بعد از گذشت 11 سال، پیکر مطهر این آزاده مجاهد در اواخر آذرماه 1370 به ایران انتقال یافت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 / دوی صبحگاهی🚩🚩 🌴 دوران دفاع مقدس 💕 فدای سرقدم های بلند و آهسته شما در تپه ماهورهای جبهه 🏃‍♂🏃‍♂ 🌿 ای یاوران روح الله (ره) ☘ ای سربازان مخلص و فداکار که نگذاشتید نایب امام زمان (عج) تنها بماند. 🤲 درود خداوند و اولیای الهی بر شما، از صدر تاریخ تا عصر ظهور . . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥👆 | قرائت دعای صبحگاه در پادگان دوکوهه، در جمع رزمندگان لشگر ۲۷ 🎙با نوای ملکوتی ذاکر اهل بیت (ع)؛ شهید محسن گلستانی💕 🌴 گویا زمین و آسمان با او همنوا شده‌اند: اَللّهُمُّ اجعَل صَباحَنَا صَباحَ الاَبرار پروردگارا ،قراربده صبح مان را صبح خوبان وَ لَا تَجعَل صَباحَنا صَباحَ الاَشرار وقرارنده صبح مان رو صبح بدان. اَللّهُمُّ اجعَل صَباحَنَا صَباحَ المَقبولین پروردگارا،قراربده صبح مان را صبح آنهایی که قبولشان داری وَ لَا تَجعَل صَباحَنا صَباحَ المَردوُدین وقرارنده ،صبح مان راصبح آنهایی که ردشان کردی. اَللّهُمُّ اجعَل صَباحَنَا صَباحَ الصّالِحین پروردگارا،قراربده صبح مان راصبح صالحان. وَ لَا تَجعَل صَباحَنا صَباحَ الطّالِحین وقرارنده صبح مان را صبح طالحان. اَللّهُمُّ اجعَل صَباحَنَا صَباحَ الخَیرِ وَ السَّعادَه پروردگارا،قراربده صبح مان راصبح خیروشادی وَ لَا تَجعَل صَباحَنا صَباحَ الشَّرِّ و الشَّقاوَه وقرارنده صبح مان راصبح بدی وسختی 🌴 👆و حالات و روحیات معنوی دوران دفاع مقدس را حس کنیم💕 🌷شهید گلستانی، مداح و عارف دلسوخته، رزمنده لشگر ۲۷ حضرت محمّد رسول الله {ص} — مسئول دسته اخلاص از گردان حضرت حمزه سیدالشهدا {ع} که در ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر هشت — جاده فاو - ام‌القصر آسمانی شد🕊🕊
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
حرف اول و آخرشان امام بود ! ولایت ایشان را به‌حقیقت پذیرفته بودند و کاری نمیکردندجز برای پیشبرد فرامین امام. سن‌ و سال هم اهمیتی نداشت؛ هر کدام مَردی بودند در مقابل استکبار. آن ۱۳ـ۱۴ ساله‌هایی که رختخوابِ راحت، کلاس درس ، دست‌ پختِ مادر و تمامِ راحتی‌هایی که می‌توانست شامل حالشان شود را کنار گذاشتند و به جبهه رفتند..! 📸 تهران سال ۱۳۶۲ مراسم اعزام به مناطق عملیاتی عکاس : محمد نوروزی 💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
لبخند در جنگ! از بالا بودن روحیه حکایت داشت حکایتی که رمز پیروزی ما شد ... 📸 آبان ۱۳۵۹ - ‌آبادان عکاس : بهرام محمدی فرد 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# «قصه بابا»، را کیا یادشون هست..؟! سرود ماندگار بچه های آباده بنام "مادر برام قصه بگو" که همه بچه‌ های دهه ۶۰ ازش خاطره دارند و یاد آور سالهای تلخ و شیرین جنگ ۸ ساله ایران و عراق است. روایتی زیبا و نوستالوژیک از درد دل یک فرزند شهید با مادر و یادآوری خاطراتش از پدرشهیدش است. این بار «قصه بابا» را به روایت تصاویر ماندگار از زمان، دوران دفاع مقدس، ببینیم.
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
آنان همه از تبار باران بودند رفتند ولی ادامه دارند هنوز ... 📸 تهران- سال ۱۳۶۵ دانش‌آموزانِ نوجوان در بدرقه‌‌ی نیروهای اعزامی به مناطق جنگی عکاس : یوسف گرامی 💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
نمی‌دانیم الان این بچه‌ها کجا هستند و چه می‌کنند؛ اما چقدر زیبا زندگی کردند، خواب و خوراک‌شان هم خاص بود و با این دنیایی که ما ساختیم بسیار متفاوت؛ فعالیت‌ هایشان هم خاص‌تر ؛ به قول شهید «مجید ابوطالبی» سعی کنید که یک صدم آن‌ها فعالیت کنید. عکاس: محمد صیاد 💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
کاش آن روزها هم فضای مجازی بود! این جوان بسیجی عکس خودش را می‌ گذاشت و می‌ نوشت: من و پای قطع شد‌م همین الان یهویی برایِ دفاع از وطن ... 💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
چشم‌ هایی ﮐﻪ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ خستگی‌ست، ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﻭ ﺭﻧﮓِ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ دستی ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺸﺎﮐﺶ ﺍﯾﻦ ﺧﺎک ﺍﺯ ﭼﻨﮓِ ﺍﺟﻨﺒﯽ ، ﺑﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺗـو ﻧﮕﻔﺘﻪﻫﺎ ﻭ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ‌ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ... 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیسیم‌چی لشکر سردار قاسم سلیمانی به ما چه میگوید؟!! بیسم‌چی‌لشکر۴۱ثارالله
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
خوشا به‌حال آنانکه با شهادت رفتند خوشا به حال آنانكه در اين قافله نور ، جان و سرباختند..! خوشا به‌حال آنهایی‌ که این گوهرها را در دامن خود پروراندند..! و بدا به حال آنانی‌كه در اين قافله نبودند، بدا به حال آنهایی‌ كه از كنار اين معركه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظيم‌الهی به حال ساكت و بی‌ تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند. "امام خمینی (ره)" 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به کجا چنین شتابان ...! چه معادله ای! مرگ در چند قدمی ولی ترسی نمی بینی! در طراز سنی که میل به جوانی با همه جذبه هایش جوانه میزند ولی میلی نمی بینی ! که فقط سراسر دلداگی و آزادگی ست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| خوشا تماشایـ صبح فردا خوشا بهارتـ شکوفـه زارا خوشا هـر آن کسـ که دوستـ دارد نفسـ کشیدنـ در اینـ هوا را خوشا سرودنـ به لحنـ بارانـ ز عشقـ گفتنـ به گوشـ یارانـ خوشا تبسمـ خوشا ترنمـ به سایه سارتـ جانـ ایرانــ
بارالها؛ ما مُسلح به نام توایم و بزودی دنیا آرام می‌گیرد با ظهور حجت تو ... ان شاءالله🤲
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀 یکی از دوران ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند : یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستانهای صحرایی هم زیادی را به ما منتقل می کردند. اوضاع به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی شدیدی داشت. را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای آماده اش کنم. من آن زمان به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم را جابه جا کنم . همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و را دربیاورم ، که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو را در نیاوری. ما برای این داریم می رویم... در مشتش بود که شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم را کنار نگذاشتم. شادی روح و 🌹 🕊💐
ما خواهر نداشتیم کسی نبود که در امورِ خانه به مادر کمک کند، در این میان علی‌عباس بیشتر از ما با مادر همراهی می‌کرد، در شستن ظرف ها، کمک به پختن غذا، خرید خانه و ... به مادر کمک می‌کرد، علی‌عباس برای رسیدگی به پدر و مادر خودش خیلی وقت می‌گذاشت. 🌷شهید علی عباس حسین‌پور🌷