eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
127 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
داداش علی سلام... از بهشت چخبر؟! همه چی خوبه؟! پیش رفقات همه چی ردیفه؟! راستی اینجام همچی خوبه با دعای خیر شماها ما هم زندگی میکنیم هرچند زندگی مون ب قشنگی زندگی شما شاید نباشه اما خب زمینه دیگه زمین با آسمون شما فرق داره... راستی داداش علی زهرا کوچولوت یک ساله شده ها... حیف نیستی کنارش باشی دلمون برات تنگ شده (: سلام مارو ب داداش مهران؛ فرید؛ و همه رفقا برسون تقدیم ب پیشگاه شهید💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظات اعلام خبر شهادت به خانواده شهید مدافع امنیت بسیجی یاسر شجاعیان که شب گذشته به فیض شهادت نائل آمد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
15.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لحظه اعلام خبر شهادت شهید سرهنگ دوم حسن طاهری به پدر و مادر شهید ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ مسابقات قهرمانی باشگاه ها در سال ۱۳۵۵ بود. مقام اول مسابقات هم جایزه نقدی می گرفت هم به انتخابی کشور می رفت. ابراهیم در اوج آمادگی بود. هر کس یک مسابقه از او می دید این مطلب را تایید می کرد. مربیان می گفتند: امسال در ۷۴ کیلو کسی حریف ابراهیم نیست. مسابقات شروع شد. ابراهیم همه را یکی یکی از پیش رو برمی داشت. با چهار کشتی که برگزار کرد به نیمه نهائی رسید. کشتی ها را یا ضربه می کرد یا با امتیاز بالا می برد. به رفقایم گفتم: مطمئن باشید، امسال یه کشتی گیر از باشگاه ما می ره تیم ملی در دیدار نیمه نهائی با اینکه حریفش خیلی مطرح بود ولی ابراهیم برنده شد. او با اقتدار به فینال رفت. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
20.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 زندگی به سبک شهید ناصر پهلوان زاده 🔹️ شهیدی که در حسرت زیارت امام رضا (ع) به جبهه می‌رود؛ هرچه پدرش می‌گوید که صبر کن به زیارت برویم بعد به جبهه میروی ولی شهید می‌گوید که در جبهه به من بیشتر نیاز است؛ با حسرت زیارت به جبهه میرود بعد چند سال به پدر شهید زنگ میزنن میگن اشتباهی جنازه ی پسر شما به مشهد رفته برای تحویل به مشهد بروید. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌●به سید می‌گفتن: اینا ڪی هستند مياري هيئت؛ بهشون مسئوليت میدی؟! ●می‌گُفت:کسی ڪه تو راه نیست، اگه بیاد توی مجلس اهـل بیٺ و یه گوشه بشینـه و شما بهش بها ندی، میـره و دیگه هم برنمی‌گرده اما وقتی تحویلش بگیری، جذب همین راه میشه! 🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
بسم رب الشهداء و العابدین و العارفین... . *توصیه به مطالعه این کتاب ارزنده و سرشار از زیبایی ها ..🕊 . ●●به روایت مادر شهید : احمد را در خواب دیدم. خوشحال شدم.مدتی بود سراغی از پسرم نداشتم. سریع و بی درنگ (پدر شهید )پرسیدم : احمد چه گفت ؟ چه طور بود ؟ احمدم با اجدادش آمده بود.یکی یکی آن بزرگواران رو به من نشان داد و در آخر به سید جلیل القدر و نورانی اشاره کرد و گفت : 《 مادر جان ببینید ایشان حضرت بقیه الله الاعظم (عج) هستند. ما کنار ایشان هستیم و جایمان خوب است. شما نگران نباش.ایشان مراقب ماست...》🕊 . . ●●به روایت مادر شهید : خواب دیدم در باغی پُر از درخت و گل و گیاه هستم و از آنجا رودخانه ای با آب زلال جاری است. ناگهان پایم به سنگی برخورد کرد و زمین خوردم . وقتی سرم را بالا آوردم ، چند مرد نورانی را دیدم که داشتند به سمت من می آمدند . خیلی نگران بچه در شکمم بودم . آن مردان نورانی به من رسیدند و یکی از آنها گفت : نگران شهیدت نباش! حالش خوب است....🕊 . . 💔 . .
بسم رب الشهداء... . در زمان غیبت عجل الله تعالی فرجه الشریف چشـم و گوشتـان بہ " " باشد، تا ببینید از ڪانون فرماندهے چــہ دســتورے صــادر میشـود. 🌹 .
🌹به قول شهید آوینی: اینان انصارالمهدی هستند و خداوند زمینه‌ی برقراری دولتِ كریمه‌ی آل محمد ﷺ را به دست آنان فراهم می‌کند ...
🚨 یک پیمان‌نامه‌‌ی سه نفره‌ی عجیب ⭕️ اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان می‌بندیم بر اینکه هر کدام از ما سه نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمد دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که از گناهان دو تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند از دو تن دیگر شفاعت نماید. 🔰 هر سه نفر شهید شدند و نیاز به شفاعت یکدیگر پیدا نکردند.
🏷 مصطفی نخستین هدیه را در راه سفرمان به صور به من داد. هنوز ازدواج نکرده بودیم و بی‌صبرانه می‌خواستم ببینم که هدیه چیست. کاغذ کادو را پیش چشمانش باز کردم: یک روسری قرمز با گل‌های درشت! شگفت‌زده به چهره متبسم او زل زدم. گفت: «بچه‌ها (ی مدرسه) دوست دارند شما را با روسری ببیند». بعد از آن، کسی مرا بی‌حجاب ندید. من می‌دانستم بقیه افراد به مصطفی حمله می‌کنند که شما چرا خانمی بی‌حجاب به مؤسسه می‌آوری... نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوام آنچنانی دارد. این‌ها روی من تأثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد.... 📔نگاهی به زندگی شهید چمران، ص۵۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کل زندگی شهید مدافع امنیت همین است تصویری از منزل شهید یاسر شجاعیان که روز ۲۵ شهریور توسط تروریست‌ها به شهادت رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات اعلام خبر شهادت به خانواده شهید مدافع امنیت بسیجی یاسر شجاعیان که روز گذشته در شهر نورآباد ممسنی به فیض عظیم شهادت نامد
... 👈 هر وقت ڪه مـادر واسه سـر و سامـون دادن پسـرش نقشه ای میڪشید ... ميگفت:"بچه های مردم تیڪه پاره شدن ... افتادن گوشه ڪنار بیابونا ... اون وقت شما می گید ڪاراتو ول ڪن بیا زن بگییییر ...؟!!!" 💔 👈 با همه این اوصاف ... وقتی پیام حضرتــ امام (ره ) رو شنید ... راضـی شد و مادر و خواهرشو فرستاد برن خواستگاری ... ولی بهشون نگفته بود ڪه این خانوم همسر شهیدن ..! تجربه زندگی مشــــتــرڪو داشتم ... بعد شهادتــ همسرم ...۶ مـــاه هــر چـــــی خـواســـتـگـار اومده بود ردشون ڪــــردم ...نـمــی خـواســـتـم قـبــول ڪنــم ...اولش ...جوابم به مصطفی هم منفی بود ...! پـیــغـام فرستاد:"امـــــــام گـفـتـن: بــا هـمـســــــــرای شُـــــــــهــدا ازدواج کـنـیــد . قـبـــول نـڪــــردم ، گـفـتـــم:"تــا ســــالگرد همسرم بـایــــد صــبــر ڪـنـیــد💔 ..."گفتش:"شــــمــاســــــیـّـدیــن ... مـیخـوام دومــــــاد حـضـــــرت زهــــــــــــرا (سلام الله عليها) بـشــــــم ... دیـگــــه حـرفــــی نـــزدم و قبول ڪردم ...💍 👈 یه ڪارت دعـوت واسه امام رضـا (عليه السلام) نوشته بود که فرستادش مشهد 💌 یه ڪـارت هم واسه امام زمان (عج) ڪه انداخت تو مسجد جمڪـران ... 💌 یه کارت هم واسه حضرت زهرا و حضرت معصومه (سلام الله عليها) بُردش قم و انداخت تو ضريح ڪـريمه اهل بيت ... 💌 👈 درست قبل عروسی ...حضرت زهرا (سلام الله علیها ) اومده بودن به خوابش به بی بی عرض کرد : "خانوم جان ...! من قصد مزاحمت واسه شما نداشتم ؛ حضـرت تو جوابش فرموده بود : چـرا بايد دعوت شما رو رد ڪنیم ...؟ چرا به عروسیتـون نیایم ؟ ڪی بهتر از شما ...؟ ببین ... همه مون اومـدیم ... شما عزیـز ما هستی مصطفـی جـان 💚💚💚 دو هفتــه بعد از عـروسیــمون هم دستـم را گذاشـت تـوی دست مـادرش و گفت : دوسـت دارم دختـر خوبـی برای مادرم باشـی و رفت جبهـه .💔 💚💚 👈ڪـــاری ڪــنیم ڪــه در مجالسمـــــون ورود ممنــــوع بـــرای مادرمـــــون نداشتــــه باشیــــم .👉 ✍همسر بزرگوار شهید مصطفی ردّانی پور وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
...🦋 پنج سالش بود که خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دیدچهار یا پنج سالش که بود اولین خواب عجیب زندگی اش را دید. از همان موقع فهمیدم که زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دیده بود همه ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم می‌کنند. بیدار که شد به من گفت:«مامان من فهمیدم آن ستاره پر نور که همه بهش تعظیم کردند که بود.»با تعجب پرسیدم:«کی بود؟!» گفت:«حضرت زهرا سلام الله علیها بود.» هنوز هم پس از سال ها وقتی به یاد آن خواب می‌افتم بدنم می‌لرزد.🥺💔 گفت دلش می‌خواهد با حجاب شودزینب بعد از رفتن به کلاس های قرآن و ارتباط با دختر های محجبه به حجاب علاقه مند شد. من و مادرم حجاب داشتیم ولی دختر ها نه. البته خیلی ساده بودند و لباسهای پوشیده تنشان می‌کردند. زینب کوچکترین دختر من بود اما در همه کارها پیش قدم می‌شد. اگر فکر می‌کرد کاری درست است. انجام می‌داد و کاری به اطرافیانش نداشت. یک روز کنارم نشست و گفت:«مامان، من دلم می‌خواهد با حجاب شوم.» از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. غیر از این هم انتظار نداشتم زینب نیم دیگر من بود. پس حتما به حجاب علاقه داشت. مادرم هم که شنید خوشحال شد.😍✨ کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید. از آن به بعد روسری سرش می‌کرد و به مدرسه می‌رفت.همکلاسی هایش او را مسخره می‌کردند و اُمل صدایش می‌زدند. بعضی روزها ناراحت به خانه می‌آمد معلوم بود گریه کرده است. می‌گفت:« مامان به من می‌گویند اُمل.» یک روز به او گفتم:« تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟» جواب داد:« خب معلوم است برای خدا!» گفتم:«پس بگذار هرچه می‌خواهند بگویند.»✨🌹 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「﷽」 • . برادرشہیدم♥️ بعضـے وقت‌ها دوست داشتن ، حیاتـے دیگر است ! زنده نگه داشتن کسی در درونت ، حتـے با وجود فاصله‌اے دور . . . (: 🌱
🦋•• ✍شنبه ۲۵ شهریورماه ۶ نفر از نیروهای بسیجی شهرستان نورآباد طی حکمی مامور به حضور در میدان اصلی شهر نورآباد شدند و در حالی که در ایستگاه توقف کرده بودند دو موتورسوار در کسری از ثانیه شروع به شلیک به سمت آنها کرد.۲ راکب موتورسوار در یک ضرب‌الاجل نیروهای بسیجی را از گردن به بالا مورد شلیک یک اسلحه ساچمه‌زنی قرار می‌دهند که طی این تیراندازی بسیجی یاسر شجاعیان ۲۷ ساله به علت شدت جراحت پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید🥺 🥀 ♥️
33.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°~💛🌼~° شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️آن‌کس‌کہ‌تو‌ر‌اشناخت‌،جان‌را‌چہ‌کند؟!🍃 فرزندوعیال‌و‌خانمان‌را‌چہ کند؟! دیوانہ‌کنی‌هردو‌جهانش‌بخشی... دیوانہ‌‌تو‌هر‌دو‌جهان‌را‌چہ‌کند؟! :)♥️ _شعر مورد علاقه ی شهید که روزی مزارشون هم حک شد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 با گذشت و ایثار و انفاق و اطعام ، جهاد و صیام و انصاف با خلق و احسان و دستگیری از مستمندان و غیره کوتاهی نکنید ، گامی بر خطا بر ندارید که بر ما حفظ و صیانت از ارزشهای قرآن و مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام واجب است . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌺 💐🌼
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 قسمــت ما میشــد اے کـاش... میتــرسم از خــودم زمـانی که؛ "دلِ مــادر خـودم" را میشــ‌‌‌‌‌‌‌‌ـ‌ـ‌کنم و در عـین حـال بر احوالِ "دلِ مادران " گریـه میکنم... میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛ به نامحرم نگــاه میکنم؛ و در عیـن حال هیات میروم و بر امام حسین اشک میریزم و از دم میزنـم... میترسـم از خـودم زمانی که؛ از اهل بیت و‌ شهدا دم میزنـم و نمـازم اول وقت نیست... میترسـم از خودم زمانی که؛ عاشق هستم و اخلاق و ادب ندارم... تکلیف مدار نیستم... میترسـم از خـودم زمـانی که؛ از دم میزنـم و به حرف ها و خواسته هایشان بی توجهـم... میترسـم از خـودم زمانی که؛ سر می کنم ولی گفتگو بانامـحــرم برایم عادی شده... میترسم از خـودم زمانی کـه؛ حرفـ هایـم با عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد... باید قتلگاهی رقم زد؛ باید کشت!! منیت را تکبر را دلبستگی را غرور را غفلت را آرزوهای دراز را باید از خود گذشت! باید کشت نفس را... درد دارد! دردش کشتن لذت هاست... 🌴 🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 به روایت وقتی از این كانال كه سنگرهای دشمن را به یكدیگر پیوند می‌داده‌اند بگذری، به خواهی رسید، به او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت اما چهره ریز نقش و خنده‌های دلنشینش نشانه‌ی بهتری است. شادی روح و 🥀 🌹🕊