7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت شهید سلیمانی از دوران دفاع مقدس
🔹اگر از آن آزاده بپرسند بهترین روز تو چه روزی بوده؟ میگوید؛ آن روزی که به عشق امام مرا شلاق میزدند.
🌷@shahedan_aref
21.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"دوکوهه "
🎙شهید #ابراهیم_همت🕊🌹
🌷@shahedan_aref
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من، میمیرد و همه به
هم پیوند میخورند،
آنگاه دستها در هم
گره میخورند
و دیگر رها نمیشوند ...
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
در حاشیه "خور عبدالله"مشغول صرف شام بودیم، حاجقاسم به اتفاق برادر فارسی تشریف اوردند، از قرارگاه خبر آوردند نیروها را برای عملیات فردا تجهیز کنیم؛ دشمن قصد دارد منطقه را بمباران شیمیایی کند.
حاجقاسم تذکرات لازم را دادند، به بچهها گفتند حالا برای نزول باران دعا توسل برگزار کنید، فردا هوا بارانی شود و هواپیماهای دشمن نتوانند پرواز کنند، ساعتی بعد صدای مناجات بچهها خط را نورانی کرد، هنوز دعا به پایان نرسیده بود که قطرههای شفاف باران را چهرههای خود حس میکردیم، حاجقاسم در حالی که شبنم مژههایش با نمنم باران در هم آمیخته بود با خود میگفت: خدایا این دعای کدام بسیجی عارف بود که مستجاب شد؟!
📚منبع کتاب؛ اقتدا به عاشوراییان
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
💦💦🌲🌲
هدایت شده از 🌸یا مهدی ادرکنی 🌸
19.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 يانفس ذوبــي يا حشـاي تفطّـري
حزناً على الحسن الإمام العسكري
#الامام_الحسن_العسكري
#تسلیت یا صاحب الزمان
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
سخنی با شما مسئولین مملکت دارم ، #شهدا خون خود را برای اسلام و پیاده نمودن قوانین الهی در جامعه و برای اینکه هیچ خط التقاطی در اداره کشور نقش نداشته باشد ، ریختند و امیدوارم که با توفیق خداوند ، شما خواستههای #شهدا را جامهی عمل بپوشانید .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #نعمت_اله_چهره_ساز
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
#هفته_دفاع_مقدس
#یاد_شهدا
🌺 💐🌼
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
سی و چند سال نهادینه شدن فرهنگ مقاومت در کشور ناشی از مقاومت هشت ساله دفاع مقدس است. دفاع مقدس حق حیات دارد به گردن کشور ما. یک عدهای خدشه میکنند، یک عدهای شبهه میکنند، یک عدهای تحریف میکنند، یک عدهای دربارهی مسائل مختلف دفاع مقدس دروغ صریح میگویند. باید در مقابل اینها کسانی که میتوانند تبیین کنند، باید تبیین کنند. عظمت جهاد مقدس و دفاع مقدس را بایستی ما روز به روز بیشتر بیان کنیم، بگوییم، تبیین کنیم. این جزو وظایف است.
۱۴۰۲/۶/۲۹
#هفته_دفاع_مقدس
#یاد_شهدا
🇮🇷 🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🌹بسم رب الشهدا و الصالحین🌹
#دل_نـوشــتــه
دلنوشته ای از جنس درد
از غم و دردُ فراقِ پدر
تقدیم به فرزندان شهدا
اول مهر که می شه....خیلی هامون ذوق مدرسه رفتن بچه هامونو داریم
مخصوصا اگه کلاس اولیم باشن
اینقدر ذوق و شوق هست که همه چی رو فراموش می کنیم و فقط حواسمون به رفتن بچمون به مدرسه اس
بد نیس یه وقتایی هم پای درد و دل بچه یتیم ها بشنیم ببینیم اونا چه حسی داشتن وقتی روز اول مدرسه رو بدون پدر شروع کردند
داستانی که می خوام براتون بگم ....
کمی طولانیه ولی ...
پر از درد و غمه ....
از کنارش بی تفاوت رد نشین .....
#ادامه_دارد...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#روز_اول_مدرسه
فاطمه جان
دخترکم
عروسکم
عسلکم....
نمیخوای بیدار بشی مامان
بده روز اولی دیر برسی ها
دخترم میخواد خوندن و نوشتن یاد بگیره
وااااااااااااای خداجون.... شکرت
صدای مامان رو می شنیدم....
ولی دلم نمی خواست جواب بدم...
اصلا دلم نمی خواست برم مدرسه...
دلم نمی خواست نوشتن یاد بگیرم....
آخه........
مریم....دختر همسایه مون می گفت فردا باباش می بردش مدرسه
دختر خاله اش مبینا هم همینطور
ولی....
من چی....؟!!
من از پدر فقط و فقط یه قاب عکس داشتم
که مامان هر روز با یه دستمال پاکش می کرد که گرد و غبار نشینه روش
دخترکم
عسلکم....
خوشگلم....
مامان هم چنان صدا میزد....
بیخیالم نمی شد.....
چاره ای نبود....
جواب دادم بله مامانی بیدارم....
الان میام....
بر خلاف میلم صبحونه خوردم....
آماده شدم که برم مدرسه....
مامانم با هام همراه شد.....
از زیر قرآن ردم کرد....
و برام صدقه داد.....
چه ذوقی داشت....
همهی تلاششو می کرد که احساس بی پدری نکنم.....
ولی....
اینو الان که خودم مادر شدم می فهمم...
اونروزا خیلی سرم نمی شد
خلاصه راه افتادیم....
تو راه صحنه هایی می دیدم....
که همش واسه ی من آرزو بود....
درست حدس زدین....
بابا....
بچه های کلاس اولی یه دستشون تو دست باباشون بود و اون یکی دستشون تو دست مامانشون
بیچاره مادرم....
هی سرمو بند می کرد که من نبینم و حواسم پرت بشه.....
فاطمه جون....
مامان نیگا کن اون گنجشکه چقدر نازه...
پروانه رو نگا چه پرای رنگارنگی داره
منم بی تفاوت به حرفهای مامانم....
فقط به بچهها خیره شده بودمو
تو تصوراتم....
دست بابام رو گرفته بودم و می رفتم
رسیدیم تو مدرسه......
جای قشنگی بود....
دیواراش رنگی بودند....
پر ازطرح و نقشهای قشنگ....
ولی نمی دونم چرا نمی تونستم....
خوشحال باشم....
جای خالیه بابا بد جوری احساس می شد
چقدر بهش نیاز داشتم....
وقتی نگاه به اطرافم می کردم...
دلم آتیش می گرفت
دست خودم نبود....
آخه.....
یه دختری خودش رو واسه باباش لوس می کرد
اون یکی ژست می گرفت باباش ازش عکس بگیره
یکی دیگه از بغل باباش جدا نمی شد
و....و.....و....
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#روز_اول_مدرسه
همش واسه من درد آور بود...
نمی تونستم ببینیم.....
بغض کرده بودم....
دلم حسابی گرفته بود....
احساس خواری می کردم....
احساس شرمساری.....
احساس حقارت.....
احساس بی کسی.....
دلم می خواست از همه گله کنم
دلم می خواست به هم اخم کنم
دلم می خواست فریاد بزنم
دلم می خواست بلند گریه کنم
و بگم........
#بابایی_کجایی_دورت_بگردم
#بابایی_کجایی_دورت_بگردم
بالاخره وارد کلاس شدم....
مامانم بوسیدم و رفت....
معلم وارد کلاس شد...
سلام....
صبح بخیر...
همگی خوش اومدین....
بچه ها می خوایم
با هم بیشتر آشنا بشیم
از همین جلو....
یکی یکی خودتونو معرفی کنین
شروع کردن....
نفر اول : مرجان فلاح
نام پدر: ابراهیم
شغل پدرتونم بگین یادداشت کنم....
وااااااااااااای....استرس کل وجودمو گرفت....
این چه سؤالی بود آخه....
عاقبت نوبت من شد.....
اسمت چیه ؟ فاطمه
فامیلیت؟إإإإ الان میگم!!!این
هنگ کرده بودم....
زبونم قفل شده بود.....
معلم فامیلیم رو از رو دفترش خوند...
آب شدم از خجالت.....
اسم بابات چیه ؟ تندی گفتم علی
وااااااااااااای خداااااجون شغلش رو چی بگم.....
الانه که بپرسه......
خب فاطمه خانوم بابات چیکارس؟!
سرم رو انداختم پایین.....
اشکام سرازیر شد
خانوم اجازه.......
خانوم اجازه......
خانوم اجازه.....
بابای من شغلش.....
دوست داشتم بگم بابام با خدا معامله کرده......
خانوم اجازه من که....
آخه.....
چیزه.....
خااااانوووووم.....بخدا....من یتیمم....
بابا نداااااارم.....
خااااااانووووم اجازه.....
شغل باباااااااای من باهمه ی شغلها فرق میکنه بخدا....
خااااااانووووم....اجازه....خانوم....
شغلِ بابای من #شهادته....#شهادت
خااااااانووووم.....اجازه......خانوم...
بابای من #شلمچه جاموووووونده....
خاااانوم دست رو دلم نذار.....
که من یه سنگ قبرم از بابام ندااااارم.....
آخه بابای من یه #شهید_گمنامه
و دیگه گریه امانم نداد ....
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #یادگاران_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#کلام_شهدا
#شهید_والامقام
#سید_مرتضی_آوینی
سوختن كمال عشق است اما آنها كه سوختن پروانه در آتش شمع را كمال عشق میدانند كجایند كه سوختن انسان در آتش عشق را به نظاره بنشینند ؟
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🌹🕊
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷
#دفاع_مقدس
#سری که هیچ #سر آمدن نداشت آمد
بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد
بلند شد سر خود را به #آسمان بخشید
#سری که بر تن خود خویشتن نداشت آمد .
هفته #دفاع_مقدس و یاد و خاطره #شهدا و #امام_شهدا گرامی باد .
#هفته_دفاع_مقدس
#یاد_شهدا
🇮🇷 🕊🌹