از عملیاتها که برمیگشتیم، همه نیروها معمولا شدیدا خسته بودند، به محض رسیدن به مقر همه بچه ها براي استراحت مي رفتند و سرگرم كار خودشان بودند٬اما با اینکه شهید عبدالصالح زارع پا به پای بچه ها میجنگید و مثل بقیه مهمات حمل کرده و دست و پایش تاول زده بود. تازه شروع میکرد؛ کمک به رزمنده ها و براشون غذا می آورد، وسایل استراحت و استحمامشان را آماده میکرد.
هميشه دوست داشت در كمك كردن به ديگران در صف اول باشد و بتواند مشكلات ديگران را حل كند
🖋راوی: همرزم شهید
💚#شهید_عبدالصالح_زارع💚
🌷|#خاطرات_شهدا
همسرش می گفت:
برگه ماموریتش را امضاء نکرد تا نگویند مدافعان حرم برای پول می روند
آرامش امروزمان را مدیونشان هستیم
#شهید_عبدالصالح_زارع