eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 تا کی دَر انتظار گذاری به زاری ام ؟ بٰاز آی ! بَعد از این هَمه چَشم انتظاری ام... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 خدایا شروع سخن نام توست وجودم بـه هر لحظه آرام توست دل از نام و یادت بگیرد قرار خوشم چونکه باشی مرا در کنار خدایا شکرت که شکرت شکر که خدایِ مایی، ما رو بنده ی خودت کن🙏🌿 گوارای وجودتون دعامون کنید🙏🌻 ... 💕 @aah3noghte💕
16.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 شعر خوانی شهید جواد محمدی در جمع مدافعان حرم 🌹چقدر زیبا میخوانی و معلوم است که با جان میگویی: شاید قلم روزی تفنگی شد که بنویسم باخون میان دفترم لبیک یا زینب س... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 💞 خدایا اگر مرا ببخشی پیغمبر تو شاد میشود که یکی از افراد امتش بخشیده شده است اگر من را نبخشی شیطان شاد میشود که یک نفر دیگر را فریب داده و جهنمی کرده است. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ثواب اعمال امروز مان را تقدیم کنیم به به یکی از یاران امام زمان عج جلال که شهید شد، عکسش را بردند خدمت آیت الله بهاء الدینی، ایشان بی‌اختیار گریه کردند، طوری که اشکهایشان سرازیر شد روی عکس جلال؛ بعد فرمودند:  امام زمان(عج) از من یک سرباز می‌خواستند، من هم آقای افشار را معرفی کردم. اشک من اشک شوق است، ‌ایشان جلال ” ذاکر قریب البکاء” است. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ثواب اعمال امروز مان را تقدیم کنیم به #ذاکر_قریب_البکاء به یکی از یاران امام زمان عج #شهید_جلال_
💔 من جا مانده‌ام! دارم می‌سوزم! جلال با حالتی غمگین در گوشه‌ای زانوی‌ غم بغل گرفته بود پرسیدم اتفاقی افتاده؟ گفت دیشب در پادگان مشغول قدم زدن بودم که صدای گریه‌ای در پشت یکی از این ساختمان‌‌ها شنیدم. نزدیک‌تر رفتم پیرمرد سالخورده‌ای در گوشه‌ای نشسته و زار زار میگریست کنارش رفتم و از او دلجویی کردم. بی‌اختیار گریه‌ام گرفت علت ناراحتی‌اش را پرسیدم پیرمرد گفت:«امشب شب چهلم پسر شهیدم است چون مرخصی‌ها لغو شده نتوانستم در مراسمش شرکت کنم حالا که دیدم همه خواب هستند آمدم اینجا و در تنهای برایش مراسم ختم برپا کردم». جلال ساکت شد و بعد ادامه داد: «عظمت این صحنه مرا به‌یاد حبیب‌بن‌مظاهر انداخت و از اینکه قافله رفت و من جا مانده‌ام دارم می‌سوزم تا کی برای این بسیجی‌ها حرف بزنم آنها بروند و شهید شوند و من جا بمانم». ... 💞 @aah3noghte💞