💔
انیسخاطرِعاشق؛نگاهِمَعشوقاست
اسیرِدامِبَلا ؛ درپناهِمَعشوقاست(:"
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
حاجآقاعلویتهرانیمیگفتند↓
۱۰دقیقهبرےعطارےبویِعطرمیگیری !
۱۰دقیقههمبریقصابیبویِگوشت
میگیری !
۱۰سالهاومدےهیئت✋🏾
بویِخداگࢪفتی..؟!
بویِحسین؏گࢪفتی..؟!
اگرامامحسین؏شدهسرگرمےمون باختیمااا
اخلاقتدیدگاهتࢪفتارتروحسینیڪن!シ
#شہداباحُسِین"علیہاسلام"شہیدشدن
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 📗کتاب صوتی #خون_دلی_که_لعل_شد قسمت 4⃣ "زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
end-006.mp3
5.63M
💔
📗کتاب صوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
قسمت 5⃣
"زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از دوران زندان و مبارزه با پهلوی"
#بسیارشنیدنی👌
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
end-007.mp3
8.11M
💔
📗کتاب صوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
قسمت 6⃣
"زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از دوران زندان و مبارزه با پهلوی"
#بسیارشنیدنی👌
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
#قرار_دلتنگی😔
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#قرار_عاشقی
فصل پریشان شدنم را ببین بی سر و سامان شدنم را ببین
بی تو فرو ریخته ام در خودم لحظه ی ویران شدنم را ببین
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
خدایا! لطفا هفته آینده را از دوشنبه شروع کن
آمـــــــــــــــین🙏
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
آقا جواد...
شب جمعه پیش ارباب هستی..
سلام ما رو بهش برسون...
بگو دل همه ما تنگ است..
اربعین نزدیک است...
بقیه اش را خودش میداند..
#شب_جمعه همه در حسرت زوار توییم
#اربابم_حسین
#رفیقم_جواد
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا ⚘
بیچاره ام، دل خسته ام، زارم، نزارم
باز آمدم چون ابر بارانی ببارم
قلب سیاه و چشم خشک آورده ام من
اشکم نمی آید، گره خورده به کارم
غیر از گناه و معصیت انگار اصلا
کاری نمی آید از این چشمان تارم
حرف جدایی را نزن، دق می کنم من
من که به جز این خانه جایی را ندارم
چیزی به جز بار گنه بر شانه ام نیست
بار مرا بردار که افتاده بارم
هی قول توبه می دهم اما چه سودی
دیگر به قول خویش اطمینان ندارم
من را بسوزان اعتراضی که ندارم
نا اهلم و می دانم اصلا اهل نارم
بد جور دلتنگ غروب کربلایم
ای کاش میشد سر بر آن تربت گذارم
این روزه ها، روضه به پا کردند در من
این روزها یاد لب خشک نگارم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
یك #یاحسین روز مـرا بیمه میكند
صبـحست ”السّـلامُعلَـی” جانِ فـاطمه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس✓
شهید شو 🌷
💔 #قسمت_هفدهم تقی ابوسعیدی خیلی زرنگ و شجاع بود. تک تک فرمانده گردانها و گروهانها و حتی فرمانده
💔
#قسمت_هجدهم
....گفتم: برگرد. قبول نکرد گفتم: حالا که علاقه داری اشکال ندارد. همان جا ساعتش را باز کرد و به من داد. ساعت ۱۱و ۳۵ دقیقه بود. رمز عملیات اعلام شد.
محورهای دیگر درگیر شدند اما چاشنی اژدر بنگال گم شده بود و جناح ما نمیتوانست عبور کند، در آن تاریکی چاشنی گم شد. منورها آسمان را روشن کردند. دشمن در هر جهت آتش میریخت و خواهی نخواهی به سوی ما هم میآمد.
به فکر م رسید شاید اژدر با آر- پی –جی منفجر شود. آرپی جی زنها را بلند کردم. به سوی اژدرشلیک کردند، سیم خاردار باز شد اما همین تاخیر، کار دستمون داد تیر بار دشمن که روبروی همین محور بود قبل از اینکه درگیر شویم شلیک کرد.
چند نفر شهید و مجروح دادیم. ازجمله آببر شهید شد. بچهها را عبور دادیم به خاکریز دشمن رسیدیم اما تیر بار تا صبح کار کرد. خیلی سعی کردیم ولی نتوانستیم خاموشش کنیم.
تقی ابوسعیدی در یکی از سنگرهای عراقی خمپاره شصت پیدا کرد آن را آورد و به طرف سنگر تیر بار گلوله انداخت. با گلوله چهارمی تیر بار را خاموش کرد. تیربار دوشکا بود، تلفات سنگینی از ما گرفت، پاکسازی را ادامه دادیم. خط دوم و سوم عراقیها را گرفتیم، محمد رضا حسنی با عدهای برای پاکسازی خط سوم حرکت کردند. متاسفانه جناحهای ما هیچ یک موفق نشدند.
دشمن جناح ما را میزد. فشار عجیبی گذاشت، کمی بعد تانکهای عراقی هم پیدا شدند. آرپی جی را برداشتم، بیسیم چیها هم آرپی جی برداشتند.
آن قدر زدیم که خون از گوشهایم سرازیر شد، خاکریز سوم و دوم را پس گرفتند. صدای حسنی از بیسیم شنیده شد، به محاصره افتاده بودند، تعداد ما زیاد نبود، کسانی را که هنوز مقاومت میکردند جمع کردم وبه سوی حسنی رفتم. وسط راه به عراقیها برخوردیم. سنگرهایشان را دور زدیم و با نارنجک به آنها حمله کردیم تعدادی اسیر گرفتیم.
چند نفر را با اصرار عقب فرستادم و بقیه جلو رفتیم اما تانکهای عراقی اجازۀ پیشروی نمیدادند، نتوانستیم به حسنی برسیم. برگشتیم از یک مسیر دیگر امتحان کردیم. آب پشت خاکریز حالت باتلاق ایجاد کرده بود تا زانو وارد گل و لای شدیم، بعد از یک ساعت فقط چند متر جلو رفتیم. تیر مستقیم تانک و کالیبر هم مرتب شلیک میشد.
گمان زنده ماندن نداشتیم. صدای حسنی هم از بیسیم میآمد که ما داریم اسیر میشویم. با مکافات جلو رفتیم. تانکهای عراقی همه جا بودند دوباره مشغول آرپی جی زدن شدیم.
کمی بعد گوشی بیسیم را گرفتم تا وضعیت را به حاج قاسم اطلاع دهم. یک تیر مستقیم تانک به سینۀ بیسیم چی خورد.
فقط گوشی بیسیم در دستم باقی ماند.
باز هم سعی کردیم به سوی حسنی برویم. چند نفری را که مانده بودند جمع کردیم و از کانال بیرون آمدیم همین که قصد پریدن به پشت خاکریز را داشتیم، مسلسل تانک شلیک کرد. بدنم سوخت و دیگر چیزی نفهمیدم....
#ادامه_دارد
📚 #نرمافزارمدافعانحرم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
🏴 @aah3noghte