💔
صبحِ عُشـــــاق امیـرالمومنـین بادا بخیــــر
صد #سلام از ما به سمت او
دوصد #لعنت به غیر
#یکشنبه_های_علوی_زهرایی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
#بسم_الله
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الأَرَائِكِ مُتَّكِؤُونَ
«ز غوغای جهان فارغ»های ما الکیه!
اصل «ز غوغای جهان فارغ» مال اهل بهشته که کنار محبوبشون❤ تو سایهسار بههم تکیه دادن و...
#یک_حبه_نور
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 شهیدی که بعد از ۱۶سال پیکرش سالم بود😳🤔 #قسمت ۳ ابتدای زندگی را با تنگدستی شروع کردیم. شوهرم چرخ
💔
شهیدی که بعد از ۱۶سال پیکرش سالم بود😳🤔
#قسمت ۴
از سر و صدای من همسایه آمدند و محمد رضا را از آب بیرون کشیدند. گفتم بچه ام دیگر از دستم رفت وقتی او را از آب در آوردند دیدم کاملا هوشیار و سرحال است، انگار نه انگار که داخل آب بوده.
یک بار دیگر هم در همان کوچکی برق او را گرفت و به چند متر آن طرف تر پرتابش کرد.
جیغ زدم و گفتم بچه ام مرد!!!
به کمک خواهرم او را بغل کردیم تا به دکتر ببریم. هنوز داخل کوچه بودیم که یکی از مغازه دارها ما را دید و گفت:
"هراسان کجا می روید؟"
جریان را گفتیم؛ گفت: "پسرت را به داخل مغازه بیاور"
وقتی محمدرضا را به داخل مغازه بردیم بر سر و صورتش دستی کشید و دعایی خواند و گفت: "بچه را به خانه ببرید، چیزی نیست حالش خوب است".
حالش خوب شد و عجیب اینکه من او را تا ۱۹ سالگی و زمان شهادتش به دکتر نبردم
#ادامه_دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 🔈 شرح و بررسی کتاب #آنسوی_مرگ 🔇 جلسه سی و پنجم آیا ارواح همسر دارند؟ بهترین قسمت داستان.... هر ز
36_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
11.76M
💔
🔈 شرح و بررسی کتاب #آنسوی_مرگ
🔇 جلسه سی و شش
این علومی که می خونیم اونور به درد می خوره؟
مزاج گرم و سرد هست در برزخ😌
#پیشنهاددانلود👌
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#دم_اذانی
محبوبم!من دلم را پُر از نامِ شما کردهام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
بانک خون کشور نیاز مبرم به خون داره
و اگه کمک نکنیم خیلی از مریض ها دچار مشکل میشوند
در صورت امکان استوری کنید
یا برای دوستانتان ارسال کنید تا ببینند و خون بدهند.
#بسیج
#هفته_بسیج
#اهدای_خون
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_چهل_و_هشتم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے .....تا این ڪه عده اے بر او شـو
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_صد_و_چهل_و_نهم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ابوموسی اشعری فرماندار کوفه نگاهی به ابن عباس و مالک اشتر انداخت و گفت:
"این همه راه از مدينه تاخته اید و به کوفه آمده اید تا مرا از امری مطلع کنید که خود پیش از شما آن مطلع شده ام؟"
اشتر با انگشت به ابوموسی اشاره کرد و گفت:
"تو می دانی که وقتی علی فرمانداران عثمان را یکی یکی عزل کرد، نوبت به تو که رسید من مانع #عزل تو شدم.
آن روز به علی گفتم ابوموسی مردی پیراسته در حفظ بیت المال و عامل به شرع است و بهتر است او را معزول نکنی و علی نیز پذیرفت.
تو با علی بیعت کردی و فرماندار او در کوفه ای.
اما وقتی از ماجرای بصره مطلع شدی، قدمی بر نداشتی و به یاری دوست خود عثمان بن حنیف نشتافتی، علی یک بار محمد بن ابوبکر را به نزدت فرستاد تا به تو گوشزد کند که با سپاهیانت به بصره روی و غائله ی آنجا را ختم کنی، اما تو باز هم نافرمانی کردی.
اینک من و ابن عباس به نزدت آمدیم تا وظیفه ات را گوشزد کنیم و بدان که علی از کردار تو سخت خشمگین است."
ابوموسی محاسن سفید و بلندش را به دست گرفت و تابی به ابروان پر پشتش داد و گفت:
"بله، تو راست می گویی؛
من با علی بیعت کرده ام و باید فرمانبردار او باشم، اما من که ریشم را در خدمت به #اسلام سفید کرده ام، این جنگ را برادرکشی می دانم و عقیده دارم که در خانه نشستن، راه آخرت و قیام راه دنیاست.
و بدان مالک که این شورشی است که انسان #خواب در آن بهتر از بیدار است و #بیدار بهتر از نشسته است.
پس بهتر است فقط نظاره گر باشیم."
ابن عباسی با چهره ای برافروخته به ابوموسی نگاه کرد و گفت:
"این چه حرفی است میزنی ابوموسی؟
کجا خداوند و رسولش در #خانه #نشستن را راه أخرت و قیام در راه خدا را قیام برای دنیا دانسته است؟!"
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
@chaharrah_majazi
این رمانیست که هر بچه شیعه ای باید بخواند‼️