eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 محبوبم!من دلم را پُر از نامِ شما کرده‌ام ... 💕 @aah3noghte💕
💔 بانک خون کشور نیاز مبرم به خون داره و اگه کمک نکنیم خیلی از مریض ها دچار مشکل میشوند در صورت امکان استوری کنید یا برای دوستانتان ارسال کنید تا ببینند و خون بدهند. ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_چهل_و_هشتم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے .....تا این ڪه عده اے بر او شـو
💔 ✨ نویســـنده: ابوموسی اشعری فرماندار کوفه نگاهی به ابن عباس و مالک اشتر انداخت و گفت: "این همه راه از مدينه تاخته اید و به کوفه آمده اید تا مرا از امری مطلع کنید که خود پیش از شما آن مطلع شده ام؟" اشتر با انگشت به ابوموسی اشاره کرد و گفت: "تو می دانی که وقتی علی فرمانداران عثمان را یکی یکی عزل کرد، نوبت به تو که رسید من مانع تو شدم. آن روز به علی گفتم ابوموسی مردی پیراسته در حفظ بیت المال و عامل به شرع است و بهتر است او را معزول نکنی و علی نیز پذیرفت. تو با علی بیعت کردی و فرماندار او در کوفه ای. اما وقتی از ماجرای بصره مطلع شدی، قدمی بر نداشتی و به یاری دوست خود عثمان بن حنیف نشتافتی، علی یک بار محمد بن ابوبکر را به نزدت فرستاد تا به تو گوشزد کند که با سپاهیانت به بصره روی و غائله ی آنجا را ختم کنی، اما تو باز هم نافرمانی کردی. اینک من و ابن عباس به نزدت آمدیم تا وظیفه ات را گوشزد کنیم و بدان که علی از کردار تو سخت خشمگین است." ابوموسی محاسن سفید و بلندش را به دست گرفت و تابی به ابروان پر پشتش داد و گفت: "بله، تو راست می گویی؛ من با علی بیعت کرده ام و باید فرمانبردار او باشم، اما من که ریشم را در خدمت به سفید کرده ام، این جنگ را برادرکشی می دانم و عقیده دارم که در خانه نشستن، راه آخرت و قیام راه دنیاست. و بدان مالک که این شورشی است که انسان در آن بهتر از بیدار است و بهتر از نشسته است. پس بهتر است فقط نظاره گر باشیم." ابن عباسی با چهره ای برافروخته به ابوموسی نگاه کرد و گفت: "این چه حرفی است میزنی ابوموسی؟ کجا خداوند و رسولش در را راه أخرت و قیام در راه خدا را قیام برای دنیا دانسته است؟!" ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi این رمانی‌ست که هر بچه شیعه ای باید بخواند‼️
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_چهل_و_نهم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے ابوموسی اشعری فرماندار کوفه نگاهی
💔 ✨ نویســـنده: "....چرا یاوه می گویی؟ بصره سقوط کرده و عده ای قدرت طلب مردم را به زحمت انداخته و بیش از چهل نفر را به قتل رسانده اند. آن وقت تو می گویی دفع راه دنیاست؟؟" ابوموسی پوزخندی زد و گفت: "بله! باز هم می گویم نشستن راه آخرت و قیام راه دنیاست." حسن فرزند علی و عمار یاسر از صحابه ی پیامبر، به نمایندگی از على وارد کوفه شدند. مردم کوفه به دلیل نزدیکی به بصره، تنها کسانی بودند که می توانستند بصره را نجات دهند. اعزام نیرو از مدینه مقر حکومت علی به سوی بصره هم زمان بر بود و هم پر هزینه، اما ابوموسی فرماندار کوفه تمرد می کرد. حسن و عمار یاسر، مردم را در مسجد بزرگ کوفه جمع کردند. شوق دیدن سیمای مردی که نوه ی پیامبر اسلام و فرزند خلیفه ی مسلمین بود، عده ی زیادی را به مسجد کشاند. حسن بر منبر رفت. نگاهی به مردم انداخت و با خود اندیشید: "با این همه مردم مشتاق و دوستدار حکومت، چگونه نتوان بصره را از چنگ اشغالگران آزاد کرد؟!" سپس نامه ی امام را به دست گرفت و خطاب به مردم کوفه گفت: "امروز حامل دو نامه از امام برای شما مردم کوفه هستم. و اما نامه ی اول که خطاب به شما مردم است: از بنده ی خدا علی بن ابیطالب به مردم کوفه. ای یاوران شرافتمند و ای بلند پایگان عرب! من شما را از کار عثمان چنان آگاه سازم که شنیدن آن همانند دیدنش باشد. مردم بر کارهای او خرده گرفتند و من سعی کردم او را خرسند سازم و کمتر ملامت کنم، در حالی که طلحه و زبیر او را آزار دادند و رنجاندند و ناتوانش ساختند....." ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi این رمانی‌ست که هر بچه شیعه ای باید بخواند‼️
💔 : ای خواهرم؛ بیش از هر چیز که پشت ابرقدرت­‌ها را به لرزه درآورد و ضربه مهلکی است که بر سر آنان فرود می‌آورد؛ حجاب و عفاف توست که تأثیرش بیش از ریختن خون هر شهید است. 😍 ... 💕 @aah3noghte💕