eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم غلامعلی بدنیا که اومد قرار بود اسمش رو بذارند علی ! باباش میگه را
💔 یکی از معاویه های نهضت را مشاهده میکنیم برداشت آزاد از این عکس... ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸 به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_هفتاد_و_شش جزر و مد اروند مکثی
✨ انتشار برای اولین بار✨ 

  

آسانسور


محمدحسین از ناحیه ی پا مجروح شده بود و در بیمارستان کرمان درمان بستری بود. مادر صبح زود مرا از خواب بیدار کرد و گفت :«هادی جان کمی گل گاوزبان جوشاندم، ببر برای محمدحسین صبح اول وقت بخورد.»


من، نمازم خواندم، لباسی پوشیدم، جوشانده را برداشتم و هنوز آفتاب نزده بود به طرف بیمارستان راه افتادم. فاصله ی خانه تا بیمارستان زیاد نبود، فقط یک کوچه فاصله داشت.

 وقتی رسیدم، چون صبح زود بود، نگهبان ها نمی گذاشتند داخل شوم. با اصرار زیاد و خواهش و تمنا قبول کردند فقط بروم، جوشانده را بدهم و سریع برگردم.


محمدحسین در طبقه ی چهارم بستری بود. من از آسانسور استفاده نکردم و از پله ها رفتم بالا. وقتی رسیدم داخل اتاق، محمدحسین خواب بود.

 خیلی آهسته جلو رفتم و بالای سرش ایستادم. یک دفعه چشمانش را باز کرد و گفت :«هادی! بالاخره آمدی؟» گفتم :«چی شده؟ مگر اتفاقی افتاده؟»


گفت :«نه! همین الان خواب می دیدم تو داری از پله ها بالا می آیی، مسیرت را دنبال کردم تا بالای سرم رسیدی. چشمانم را باز کردم، دیدم اینجا هستی.»
آن روز من خیلی تعجب کردم که چگونه متوجه شد با آسانسور نیامدم ...

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود



... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
Shab5_Moharam_Banifateme.mp3
5.65M
💔 🔊عمو جونم توی گودال دیدم افتادی جون دادم... 🔊روضه حضرت عبدالله بن حسن علیهما السلام - شب پنجم محرم 🎤حاج سیدمجید ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 بیمار لاعلاج نداری در این مطب محشر کند طبابت تو یا اباالجواد هر شاخه گل ز گلشن بالای مرقدت داروی درد امت تو یا اباالجواد ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 شب بود که زینب سلام الله علیها به برادر گفت: حسین جان! از صداقت یارانت مطمئنی؟ تا آخر، پای بیعتش
💔 یک راهِ ناتمامه یک حس مبهم در آنجا به سراغت می آید... دلت ، شور عجیبی دارد حسّی ناگفته، که فقط باید در بین الحرمین باشی و بچشی آن حس غریب را... ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 نامت به زبان جاری و از شوق نمانده‌ست در دیده و در سینه دگر اشكی و آهی روشن به امید است دل امروز
💔 به جز از علی که آرَد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالَم، شهدای کربلا را؟ اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‌عَلِيِّ‌بْنِ‌أَبِي‌طَالِبٍ ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً و با مردم به زبان خوش سخن بگویید. [دنیا نَیَرزد به آنکه پریشان کنی دلی...] سوره بقره، آیه ۸۳ ... 💞 @aah3noghte💞